امام حسین علیه‌السلام:  لا یکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ؛ عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل نمی‌شود.   (بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۲۷) 

‌علم کلام

اکبر مظفری

 

- سلام بفرمایید.

- حاج آقا «علم کلام» چه علمی است؟
- علم کلام یک رشته از «علوم اسلامی» است که درباره «عقاید اسلامی» یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت، بحث می‌کند، به این نحو که آن‌ها را توضیح می‌دهد، درباره آن‌ها استدلال عقلی و منطقی می‌کند و از آن‌ها دفاع مینماید. در گذشته به علم کلام «علم اصول دین» و «علم توحید و صفات» هم می‌گفتند. 
- پیدایش علم کلام مربوط به چه زمانی است؟ 
- بحث استدلالی درباره اصول اسلامی از قرآن آغاز شده و در سخنان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و خطبه‌های امیرالمومنین علی (علیه السلام) مورد تعقیب و تفسیر قرار گرفته است. اما پارهای از مسائل کلامی از قبیل بحث «جبر و اختیار» در نیمه دوم قرن اول هجری میان مسلمین مطرح شده و شاید نخستین حوزه رسمی این مباحث، حوزه درس «حسن بصری» باشد.
- چه عواملی موجب پیدایش علم کلام شد؟
- دو عامل در پیدایش علم کلام نقش داشتند. اول اینکه قرآن کریم ایمان را بر پایه تعقّل و تفکر دانسته و از مردم خواسته است تا از راه اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، «تعبّد» را کافی ندانسته است. دوم اینکه پیوستن اقوام و ملل مختلف به اسلام با یک سلسله افکار و اندیشه‌ها همراه بود، همزیستی مسلمین با ارباب دیانات دیگر و پیدایش گروهی به نام «زنادقه» در جهان اسلام که به طور کلّی ضدّ دین بودند و ظهور «فلسفه» در جامعه اسلامی که به نوبه خود موجب برانگیختن شک‌ها و شبهه‌هایی شد، موجب گردید که بیش از پیش ضرورت تحقیق در مبانی ایمانی اسلامی و دفاع از آن‌ها در میان مسلمین احساس شود که نهایتاً به ظهور علم کلام منتهی شد.
- علم کلام مشتمل بر چه بخش‌هایی است؟
علم کلام مشتمل بر دو بخش است. اول بخش عقلی کلام، مسائلی است که مقدّمات آن صرفاً از عقل گرفته شده و اگر فرضاً به نقل استناد شود، به عنوان ارشاد و تأیید حکم عقل است، مثل مسائل مربوط به توحید و نبوّت و برخی از مسائل معاد. در این‌گونه مسائل استناد به نقل (کتاب و سنّت) کافی نبوده و صرفاً باید از عقل استمداد شود. دوم بخش نقلی کلام، مسائلی است که هرچند از اصول دین است و باید به آن‌ها مؤمن و معتقد بود؛ ولی نظر به اینکه این مسائل فرع بر نبوّت است
- نه مقدّم بر نبوّت و نه عین آن، کافی است که از طریق وحی الهی یا سخن قطعی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اثبات شود، مثل مسائل مربوط به امامت، البتّه به عقیده شیعه که امامت را از اصول دین اسلام می‌داند و اکثر مسائل مربوط به معاد. 
- اصول اعتقادی مذاهب و فرق اسلامی متفاوت است؟
- بله. مسلمین همان‌طور که از نظر فقهی و آنچه مربوط به فروع دین و مسائل عملی است، مذاهب و روش‌های مختلفی پیدا کردند و از این جهت به فرقههایی مانند جعفری، زیدی، حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی تقسیم شدند، از نظر مسائل اعتقادی و چیزهایی که مربوط به ایمان و اعتقاد مسلمانان است، نیز فرقه فرقه شدند و هر فرقهای مبانی و اصول اعتقادی مخصوص به خود را دارد. اهمّ مذاهب کلامی عبارتند از: شیعه، معتزله، اشاعره و مرجئه. 
- این اختلافات علمی موجب اختلافات عملی مسلمین نمی‌شود؟
- اختلافات مسلمین در مسائل کلامی و فقهی به اندازه‌ای نیست که پایه وحدت اعتقادی و روش عملی آن‌ها را به کلّی متزلزل کند، مشترکات اعتقادی و عملی آن‌ها به قدری زیاد است که مفترقات آن‌ها کمتر می‌تواند آسیب‌زا باشد. ضمن اینکه تا آنجا که ریشه اختلافات مربوط به طرز استنباط است نه غرض‌ها، مفید بوده و موجب تحرّک، تجسّس، بحث، کاوش و پیشرفت می‌شود.
- ممنون حاج آقا 
منبع: برداشتی از کتاب: کلیات علم اسلامی، ج ۲، (درس اول: علم کلام)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)