ستم به حد جنون است یا علی مددی
ببین که محشر خون است یا علی مددی
هزار سال گذشته، جهان ببین به کجاست
همان زمین و همان روز سرخ عاشوراست
به دست ظلم شقی، لالهگون زمین و زمن
اسیر صهیون بیشرم خاک پاک وطن
به هر کجا بروم قصه قصهی درد است
حدیث لشکر و تنهایی هماورد است
ز کودکی که در آغوش مادرش جان داد
ز مادری که در آغوش کودکش جان داد
ولی تو ای نفس مسلمین خبر داری
که درد توست همان خط سرخ بیداری
ز درد دوری تو عالمی پریشان است
غم فراق تو ای قدس زخم دوران است
اگر یزید و یزیدی هنوز جان دارد
بدان که حزب حسینی سپر به تن دارد
کجاست لشکر تو خالی یزید زمان
حسین فاطمه با لشکر آمده میدان
اگر که ابرهه سوی حرم کمر بسته
سپاه قدس علی روی او نظر بسته
به نعرهای دل پوشالی عدو لرزید
ز سنگ کودکی این کاخ بیستون پاشید
قسم به پیکر قاسم شهیدمان خوردیم
که با تمام قوا پای عهد خود هستیم