تأملی بر ادعای اخیر سروش محلاتی
علی اشراقی نوشت: جناب آقای سروش محلاتی در نوشتهای با عنوان "مجازات محاربی که مرتکب قتل نشده" با اشاره به نظر تعدادی از فقهاء عظام، خواستهاند اینگونه القاء نمایند که اعدام محاربی که قتل نکرده، غیرشرعی است! دربارهی ادعای ایشان، ملاحظاتی وجود دارد:
۱. برای استاد حوزه، شایسته نیست که به جهت مخالفت با یک مادهی قانون مجازات اسلامی، به وجود قول فقهی مخالف، اشاره نماید؛ چراکه در بسیاری از مسائل فقهی، فقهاء عظام، نظرات متفاوت دارند و قانون بر اساس ضوابطی در نهایت، مطابق با یک نظر فقهی تصویب میگردد. بسیاری از مؤمنینِ آشنا با تقلید و رساله نیز، میدانند که مسائل اختلافی کم نیستند.
۲. ایشان گفتهاند: امام خمینی نیز تبعید چنین محاربی را اولی میداند. اگر ایشان نمیدانند که اولی در اینجا به معنای احتیاط مستحب است -و فتوای مرحوم امام همان قول به تخییر است- جنابشان را بهدقت و تأمل بیشتر توجه میدهیم؛ اما اگر متوجه این نکته بوده و قصد داشتهاند که نظر نهایی امام را به گونهی دیگری به مخاطبین عام و غیر طلبه، القاء نمایند، اقدامشان را بهدوراز صداقت و امانت میبینیم.
۳. بعید است که آقای سروش ندانند که در این مسئله، قائلین به تخییر حاکم و امکان اعدام چنین محاربی، کم نیستند. شیخ صدوق در کتابهای «هدایه و مقنع»، شیخ مفید، سلار، ابن ادریس، محقق حلی در کتابهای مختصر «النافع و شرایع»، علامه حلی در کتابهای مختلف «الشیعة»، «تحریر و تبصره»، فخر المحققین، شهید اول در کتابهای «لمعه و دروس»، شهید ثانی در «روضه و مسالک» و «حاشیة الارشاد» و «حاشیه مختصر النافع»، ابن فهد حلی، فاضل مقداد و فیض کاشانی، از قائلین به تخییر حاکم هستند. حتی صاحب ریاض که خودش مخالف تخییر است، میگوید: اکثر متأخرین، قائل به تخییرند.
۴. اردوکشی و یارگیری در بین موافقان و مخالفان یک نظر فقهی، آن هم در رسانهها و تریبونهای عمومی، شایسته استاد حوزه نیست. اینگونه روشها به ابتذال فقه و در نهایت تخریب دینداری مردم میانجامد..
عالم ولایی اهل سنت
محمدحسین بیاتی، نوشت: سال نود و چهار که کاندیدای خبرگان رهبری بودم، هنگام اذان عصر به خانهاش رسیدیم. خانه محقری کنار مسجدش ... با شور و هیجان میگفت؛ چون امام حسین (علیه السلام) بالاترین انسان عالم وجود است، اسم مسجدم را مسجد امام حسین (علیهالسلام) گذاشتم.
عاشق رهبری بود. میگفت وقتی آقای خامنهای در ایرانشهر تبعید بود، ما که نمیدانستیم در آینده چه میشود، بهخاطر علم و سیادتش، دورش را گرفتیم و احترام کردیم. بعدها که رئیسجمهور شد، به ایشان گفتم: شما همیشه برای ما همان خواهی بود، حتی اگر روزی رهبر نباشی ...
چند روز پیش گفت: درمانگاه امام حسین (علیهالسلام) را ساختهایم. تجهیزات پزشکی ندارد. قرار بود بیاید تهران، تا برویم یکی از سازمانهای مردمنهاد خدمتگزار در استان، برایشان تجهیزات بگیریم ...
تروریستها پیرمرد حافظ قرآن را ربودند و ناجوانمردانه به قتل رساندند. بالاترین انسان عالم وجود دستگیرت باد، مولوی عبدالواحد ریگی.
ملکیان؛ ضد خشونت یا ضد حکومت؟!
مصطفی ملکیان، گفته بود: مخاطب نخست من در خشونتپرهیزی، حکومت است. وقتی که بحث خشونتپرهیزی پیش کشیده میشود، ... در درجه اول، این حکومتها هستند که محل بحث و مخاطب ما هستند و مردم در درجه دوم قرار میگیرند. چرا که از دو جهت، احتمال خشونتورزی از سوی حکومت بهمراتب بیشتر است از خشونتورزی به دست مردم».
اول اینکه، این حکومتها هستند که همیشه طالب حفظ قدرت خود و حتی بسط قدرت خود هستند. از دموکراتیکترین تا استبدادیترین و تمامیتخواهترین حکومتها، همیشه دغدغه اولشان، حفظ قدرت و بسط قدرت خودشان است.
دومین دلیلی که باعث میشود در بحث توصیه به خشونتپرهیزی، حکومتها را طرف خطاب قرار دهیم؛ این است که حکومتها، بهخاطر گرایشی که برای حفظ قدرت و بسط قدرت دارند، میتوانند اعمال خشونت را نیز بیشتر کنند. اساساً میزان توانایی و امکانات یک حکومت برای اعمال خشونت، با میزان توانایی مردم قابلمقایسه نیست.
پاسخ:
آقای ملکیان، شما ضد خشونت نیستی، ضد خشونت حکومت هم نیستی. دلیلش این است که اگر ضد خشونت بودی، جنایتها و آدمکشیهای فراوان اغتشاشگران تروریست را که طلبه، نیروی انتظامی، بسیجی و مردم عادی را وحشیانه کشتند، محکوم میکردی، اما نکردی و نخواهی کرد!
شما ضد خشونت حکومت هم نیستی. دلیلش این است که هرگز جنایتها و قتلعامهای وحشیانه آمریکا و اسرائیل و عربستان را محکوم نکردی و نخواهی کرد.
شما فقط ضد جمهوری اسلامی هستی، همین و بس. خشونت و استبداد و اینجور مفاهیم هم بهانه است.
شما حکومت و مردم را در مقابل هم قرار دادی و خشونت حکومت را محکوم کردی. آیا به نظر شما، منافقین، داعش، القاعده، کومله و گروه ریگی، مردم هستند یا حکومت؟ خشونتهای وحشیانه آنها، به نظر شما چطوره؟ چرا محکوم نمیکنی؟! شما با این تقسیمبندی، آنها را جزء مردم قراردادی و حکومت را بهخاطر برخورد با آنها محکوم میکنی و با این کار نشان میدهی که بهرغم ادعاهای ضد خشونت، مدافع سرسخت خشونت گران تروریست و جنایتکار هستی.
هدف شما و همه کسانی که این روزها با ژست روشنفکری و صلحطلبی، ضد خشونت جمهوری اسلامی سخن میگویند، این است که مانع برخورد حکومت با تروریستها و اغتشاشگران شوند، تا اغتشاشگران هرچه میتوانند این مملکت را به آتش بکشند و همهجا را ویران کنند و مردم را در خیابانها به خاک و خون بکشند و حکومت هم فقط تماشا کند و بگوید: آقای تروریست قمه به دست و مسلسل به دست، بیا با هم مذاکره کنیم و البته بهاینترتیب، حکومت بهزودی سقوط خواهد کرد و اربابان آمریکایی شما، وارد ایران بشوند و بر این مملکت مسلط شوند، تا بهشت موعود شما با حضور ارباب (البته در رویا و خیال) تحقق پیدا کند. حرف ته دل شما، این است. چرا مطلب را اینقدر میپیچانید؟!
طرح منتخب
حقوق بشر آمریکایی