نگرانی های پیامبر (ص) بر امت، بعد از رحلت!
علی شیرازی
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: بعد از مرگم، از سه چیز بر امتم بیم و ترس دارم:
۱. الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ؛ گمراهی بعد از شناخت،
منظور از گمراهی بعد از شناخت، این است که انسان بر اثر وسوسههای شیاطین و منحرفان و ایجاد شبهات گوناگون، راه راستی را که شناخته و به آن معرفت پیدا کرده است، رها کند و در مسیر انحراف و گمراهی در آید.
راسخانِ در علم، میگویند: اللّهُمَّ لا تَکلنی إلی نَفسی طَرفَةَ عَینٍ أبَدا؛ بار خدایا! هرگز مرا چشم بر هم زدنی به خودم وا مگذار. در آیه ۸ سوره مبارکه آل عمران میفرماید:
رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ؛ پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش؛ زیرا تو بخشندهای!
۲. وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ؛ و فتنههای گمراه کننده،
منظور از «مضلّات فتن»، امتحاناتی است که خداوند برای بندگانش پیش میآورد.
در امتحانات سخت، انسان باید به پرچم ولایت نگاه کند. پرچم امام و ولی فقیه کجاست؟ اگر در زیر بیرق امام حق قرار بگیرد، در فتنهها مردود نمیشود.
حضرت صادق (علیه السلام) این دعا را به زراره تعلیم فرمودند که در زمان غیبت و امتحانهای سخت شیعه بخواند: اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی؛ (خدایا خود را به من بشناسان؛ زیرا اگر خود را به من نشناسانی، فرستادهات را نشناختهام. خدایا فرستادهات را به من بشناسان؛ زیرا اگر فرستادهات را به من نشناسانی، حجّتت را نشناختهام. خدایا حجّتت را به من بشناسان؛ زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه میشوم).
امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: ای مردم! موجهای فتنهها را به کشتیهای نجات و رستگاری، شکافته و از آنها بگذرید.
مصادیق کشتیهای نجات به اهل بیت (علیهم السلام) تأویل شده است، چنانکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: مَثل اهل بیت من در میان شما، مثل کشتی نوح است که هر کس سوار بر آن شود، نجات مییابد و هر کس از داخل شدن در آن تخلف کند، نابود میشود.
اگر امام را شناخت، پشت سر امام حق حرکت میکند. امروز اگر ما در پشت سر ولی فقیه زمان؛ امام خامنهای حرکت نماییم، به بیراهه نمیرویم. کشتی نجات ما در این زمان، ولی فقیه است.
۳. وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ؛ و شهوت شکم و شهوت جنسی.
سومین ترس پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) این بود که امت ایشان گرفتار شهوت بطن و فرج نشوند.
منظور از «شهوت بطن و فرج»، شکمپرستی و افراط در شهوت جنسی است.
مرحوم فیض کاشانی در کتاب «المحجة البیضاء» میآورد: بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است. همان بود که آدم و حوا را از بهشتی که دار القرار بود، به دنیا که دار نیاز و افتقار است فرستاد.
در حقیقت شکم، سرچشمه شهوات و منشأ دردها و آفات است؛ زیرا حتی شهوت جنسی نیز پیرو آن است و به دنبال این دو، شهوت در جمعآوری مال و مقام است که وسیلهای برای سفرههای رنگینتر و زنان بیشتر محسوب میشود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسی به مال و مقام و کشمکشها به وجود میآید و آفت ریا و خودنمایی و تفاخر و تکاثر و خودبرتربینی از آن متولد میگردد. سپس این امور عاملی برای حسد، کینه، عداوت و دشمنی میشود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلمها و منکرات و فحشاء میکشاند.
چرا رأی اعتماد به وزیران، طبق اصول اصیل اسلامی انقلابی صورت نگرفت؟
نخست و مهم اینکه در میان وزرای پیشنهادی رئیس جمهور جناب پزشکیان کسانی حضور داشتند که اصول مورد تاکید امام خامنهای (مدظله العالی) را نداشتند؛ چرا که ایشان فرمودند: «کسی که دلبسته آمریکا است، همکار خوبی برای شما _ رئیس جمهور _ نخواهد بود...» و این خود نقطه آغازی بر عدم تکیه به اصول بود. نکته مهم بعدی اینکه جناب پزشکیان خلاف «اصل آزادی در چارچوب اصول» عمل کردند و در دفاع از وزیران، آنها را با ارجاع بیدلیل به تایید رهبری، مصونیت بخشیدند و اینگونه حق انتخاب را سلب کرده و راه را بر اظهار نظر آزادانه مخالفان و سنجش وزرا با اصول ۱۲ گانه مطرح شده از جانب «ولیّ جامعه» تنگ کردند. در ادامه به اثر نقشهای دیگر مسئولان و اعضای جامعه در تحقق این امر مهم میپردازیم.
۱) اغلب نمایندگان نسبت به منویات مهم «ولیّ جامعه» بهعنوان پدری دلسوز، باتجربه، با درایت، صاحب دیدگاههای کلان، عمیق و راهبردی، بیتوجه بودند و وزرای پیشنهادی را با شاخصهای ۱۲ گانه مورد تاکید امام جامعه که شامل: ۱) متشرع، ۲) باایمان، ۳)متدین، ۴) صادق، ۵) امین، ۶) معتقد به جمهوری اسلامی و نظام اسلامی از بُن دندان، ۷) امیدوار به آینده، ۸) دارای نگاه مثبت به افق، ۹) نداشتن سابقه سو، ۱۰) دارای اشتهار به پاکدستی و صداقت ۱۱) دارای نگرش ملی و غرق نشدن در مسائل جناحی و ۱۲) کارآمد، بود را مورد سنجش و راستیآزمایی قرار ندادند.
۲) متاسفانه برخی از نمایندگان دیدگاه درستی نسبت به جایگاه، تکالیف و وظایف قانونی و شرعی ولایت فقیه نداشته و تبعیت از ولایت را به معنای تعطیلی تفکر و عدم مسئولیتپذیری تفسیر کردهاند؛ در نتیجه شایعههایی از قبیل اینکه همه وزرا مورد تایید رهبری هستند، این دیدگاه اشتباه نسبت به ولایت را در آنان بارور کرده و این نمایندگان شانه خود را از مسئولیتِ سنگینِ سنجش وزراء با شاخصهای تعیین شده خالی کردند و رأی اعتماد خویش را به رهبری ارجاع دادند! این نمایندگان اگر اندکی تفکر و تدبر میکردند متوجه میشدند که اگر قرار بر این بود که امام خامنهای (مدظلهالعالی) وزرا را تعیین کنند، ضرورتی مبنی بر معرفی شاخصهای سنجش توسط مقام معظم رهبری اعلام نمیشد و علاوه بر این، اگر قرار بود ایشان وزرا را مستقیماً تعیین کنند، فلسفه وجود نمایندگان مردم چه بوده است؟ با اندکی تأمل میتوان دریافت، برخی نمایندگان نه تنها شناختی نسبت به ولایت فقیه ندارند! بلکه معرفت درستی از مفهوم مردمسالاری دینی نیز ندارند! عدم آگاهی نسبت به این امور که در حکم مبانی انقلاب هستند خصوصاً برای مسئولیت مهمی مانند نمایندگی مجلس، بسیار خطیر است و نمایندگان بایستی در راستای پر کردن این خلأ کوشش نمایند. بخصوص زمانی که مقام معظم رهبری اینگونه بر عدم دخالت مستقیم اذعان داشتند: «آقای رئیسجمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند. برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم. تعداد بیشتری را هم نمیشناختم و نظری نداشتم».
۳) وظیفه نخبگان و مردم، ایجاد جو مساعد در راستای اوامر ولی فقیه توسط مطالبهگریهای گسترده با رجوع به دفاتر نمایندگان و فعالیتهای گسترده رسانهای در انجام تکلیف واجب "جهاد تبیین" بود تا نمایندگان مجلس بتوانند به سمت جهتگیری صحیح سوق داده شده و درست تصمیم بگیرند و اغواگران نتوانند با کج روایتها و تحریف، اذهان را بفریبند و آنان را جهت نادرست دهند؛ اینجا است که اثر برجسته مردم، در مردمسالاری دینی، مشخص میشود؛ بنابراین باید توجه کرد که هزینه کردن از ولایت به هیچ وجه به نفع افراد و جامعه نبوده و ضررهای غیرقابل جبرانی را متوجه اسلام و مصالح عمومی مینماید که باید به جد از آن اجتناب کرد. ما موظف هستیم که خود را سپر و خرج ولایت کنیم تا رشد کنیم و رشد دهیم، نه اینکه ایشان را خرج اشتباهات خود کنیم که اگر روزی اشتباه بودن کارهایمان مشخص شد، تمام تیرها را به سمت ولایت هدایت کنیم و خود را مبرا سازیم.
تربیت کودک درون، قبل از تبدیل به اژدها شدن
زهرا نجاتی
همه ما شاید نه؛ اما قطعاً اغلب ما، یک طفل کودک یا نوجوان بهانهگیر پا به زمین کوب، درونمان داریم که از تغییر میترسد. مدام بهانه چیزهایی را میگیرد که عمیقاً دوستشان دارد و ممکن است زندگی یا تقدیر، به هر دلیلی آنها را از او گرفته باشد. طفل درونمان، اغلب به هوای دنیا بهانه میگیرد: وابستگیها، علایق، آرزوهایمان را بهانه میکند و مدام مثل یک بچه رو مخ، نداشتن یا از دست دادنشان را به رخمان میکشد. گاهی وقتها حتی این طفل درون به ظاهر برای آخرت بهانه میگیرد؛ اما ته تهش همان بچهبازی است؛ همان ناراضی نبودن، همان پا به زمین نارضایتی از اله، کوفتن. این طفل برای بعضیها دیگر طفل نیست، تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده. دقیقاً مثل بچههایی که از بس پدر و مادر به حرفشان گوش کردهاند، از جایی به بعد، نه احترام سرشان میشود، نه ادب. داد و فریاد و قلدربازی در میآورند و پا بر زمین میکوبند و انسانها با تمام اِهِنّ و تولوپشان، در برابر آن کم میآورند. گاهی طفل درون، از تغییر میترسد. از پای در مسیر میترسد. میخواهد همانی باشد که همیشه بوده. میخواهد خیالش راحت باشد. بیچاره حال طفل در رحم مادر را دارد که فکر میکند چقدر بیچاره میشود اگر وابستگیاش به رحم را بیخیال شود و پا بگذارد در دنیایی که خیلی بزرگتر از دنیای رحم است؛ اما خودش هم در مقابل سرای جاودان مثل همان رحم است، مثل حلقهای در بیابان. با توکل به خداوند متعال و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، این کودک گریزپای درون را باید تبدیل کرد به یک بنده مطیع الهی، و اگر رهایش کنیم به حال خود، ممکن است به اژدهایی تبدیل شود که تمام وجودمان را به آتش بکشد...
میتوان از همین الان شروع کرد... بسم الله
حواسمان باشد، دنیا در حال غربال است
فاطمه میریطایفهفرد
جهان در گردش است، گردش قهرمانانه به سمت آخرین دین و منتظر رسیدن آخرین منجی. دنیا در حال غربال است، غربالی که به پدر و مادر نگاه نمیکند. مثلاً نگاه نمیکند پسر آن آقا زاده هستی یا از فلان خاندان مهمی. اصلاً کار ندارد پدر و مادر شیعی داری، یا نه! الان خودت مهمی. اینکه چند مرده حلاجی؟ چقدر خودت را باور کردی؟ چقدر از دین آباء و اجدادیات ارتزاق کردی؟ چقدر خودت به کشف و شهود رسیدی؟ نکند در کارزار غربال بزرگ، مسیحیزادهها به فهم دین برسند و تو جا بمانی؟ نکند رسانه از هر مدلش، تو را به اشتباه بیندازد و از لشکر دیگری سر دربیاوری؟ نکند سرِ بازی نخنما شده و دمدستی آزادی، رکب بخوری و...؟
میترسم از روزی که منِ مسلمان زاده و پای روضه بزرگ شده و نمک سفره اباعبدالله علیه السلام را چشیده، به حجت یاری دین خدا نرسم و با هزار دلیل عاقلی به انکار برآیم و یا سست شوم و توجیه کنم و آن طرف دنیا، دختر مو بور چشم رنگی اروپایی با تمام ظواهر دنیای مادی، معنویت را شکار کند و عاقبت بخیر شود. ترس مهمی است. با گسترش فیلم مانور حجاب در قلب اروپا، این ترس، بیشتر نمود پیدا میکند. یک ترس واقعی و یک ترس درست از شرایط کنونی که بوی آخرالزمان میدهد.
امروز روز بزرگداشت دین الهی است. روز یاری پیامبران است از ابراهیم، یحیی، موسی، عیسی و آخرین پیامبر که جان عالمی به فدایش. امروز، روز فکر کردن و درست فکر کردن درباره هویت شیعی، هویت دینی و هویت ملی است که تا دلمان بخواهد رویش حجاب افتاده است. امروز فرزندان موسی و فرزندان عیسی به خیل اصحاب آخرالزمانی میپیوندند. دیر نیست که حلاوت دین محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) دهان تلخ مردمان رنجدیده جهان را شیرین کند. خدا کند از کارزار رسیدن به ظهور جا نمانیم.
عکس هفته
ای امام رئوف، در این دنیای تاریک و ظلمانی، دستمان را رها مکن... آمدم ای شاه پناهم بده