اکبر مظفری
- سلام بفرمایید. - حاج آقا کلیسا چگونه میان دنیا و آخرت فاصله انداخت؟
- کلیسای قرون وسطی، بشر را در میان دو بدبختی قرار داد. اینکه انسان یا باید بدبختی دنیا را پذیرفته و از خوشبختی آخرت بهرهمند شود و یا از خوشبختی دنیا کامیاب شده و بدبختی آخرت را بپذیرد.
- چه اشکالی بر این منطق وارد است؟
- اوّلین سؤال و ایرادی که بر این منطق وارد است، از ناحیه توحید و خداشناسی است. چرا باید خدا الزاماً بشر را به تحمّل یکی از دو بدبختی محکوم کند؟ چرا جمع میان دو خوشبختی ممکن نباشد؟ مگر خداوند بخیل است و از خزانه رحمت او کم میشود که انسان در دنیا و آخرت خوشبخت باشد؟ خدایی که از قدرت غیرمتناهی لبریز است، باید سعادت کامل بندگانش را بخواهد و سعادت کامل انسان در گرو خوشبختی او در دنیا و آخرت است.
- کلیسا مبلغ کدام یک از این دو راه بود؟
- کلیسا سعادت ابدی آخرت را تبلیغ میکرد که نتیجه طبیعی آن، بدبختی در دنیا بود.
- نفی دنیا به چه مشکلاتی دامن میزد؟
- در وجود انسان غرایزی مانند حس فرزندآوری، حقیقتجویی، دانشطلبی، مالدوستی و... نهاده شده است تا او را به سوی هدفی که در متن خلقت برایش ترسیم شده، بکشاند. وجود غرایز، عبث و بیهوده نیست و نمیتوان آنها را مهمل گذاشت و نباید با آنها به معارضه و مبارزه پرداخت؟ روش کلیسا در نفی دنیا در واقع مبارزه با غرایز طبیعی بشر بود.
-کلیسا دوری از دنیا و تعطیلی غرایز را به نام دین تبلیغ میکرد؟
- کلیسا با نام خدا و دین، به مبارزه با غرایز پرداخت. تجرّد و رهبانیت را مقدّس شمرد و ازدواج را موجب پلیدی دانست. علم ثروت، قدرت و تمکن را مایه گمراهی و بدبختی معرفی کرد و فقر، ضعف و جهل را مایه سعادت و خوشبختی پنداشت. با نام خدا برای نابودی غرایز طبیعی بشری قیام کرد و خداپرستی را در مقابل زندگی قرار داد. وقتی این معانی و مفاهیم عالی دینی در روند انحراف و افراطگری کلیسا شکست خورد، مکتبهای ضدّ خدایی و ضدّ دینی رشد کرد و گریز مردم از دین و گرایش آنها به الحاد گسترش یافت.
- اسلام در این باره چگونه میاندیشد؟
- در تعلیمات اسلامی نه تنها مسائل مادی و معنوی در مقابل هم قرار ندارد؛ بلکه مسائل معنوی مکمل و وسیله سازش بیشتر با محیط زندگی سعادتمندانه است. رسالت اسلام به عنوان یک دین، محو و نابود کردن غرایز نیست؛ بلکه تعدیل، اصلاح، رهبری، حکومت و تسلّط بر آنهاست.
- ممنون حاج آقا
منبع: برداشتی از کتاب: علل گرایش به مادیگری، (خداپرستی یا زندگی)، تالیف: شهید مطهری (ره)