امام حسین علیه‌السلام:  مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت، جز مرگی فاقد حیات نیست.  (احقاق الحق، جلد ۱۱، صفحه ۳۰۱) 

کالبد شکافی اغتشاشات اخیر

چند ماهی است به بهانه فوت مهسا امینی، تظاهرات و اعتراضاتی در برخی شهرها راه افتاده و با کشته سازی‌های بعدی، این اعتراضات ادامه دار شد. به اعتراف خود معترضین، مرگ مهسا امینی و دیگر افراد، تنها بهانه ای برای این اعتراضات بوده و ته ذهن این افراد، انقلاب کردن بر علیه نظام حاکم بر ایران است! خب هر جریان و گروهی، برای خود آرمان و اهدافی دارند. امروز هم این معترضین که مجموعه ای از مخالفین جمهوری اسلامی ایران هستند، بایستی برای خود اهداف، آرمان‌ها و حتی ارکانی داشته باشند. به صورت رسمی حرفی از این موارد نیست؛ اما با بررسی رفتارهای این افراد، می‌توان برای این جنبش به اصطلاح انقلابی، ویژگی‌هایی فهرست کرد. در این نوشته قصد داریم به این ویژگی‌ها بپردازیم. ویژگی‌هایی که غالباً نقطه ضعف این جریان به حساب می‌آید تا نقطه قوت.
سطح خواسته‌ها
بزرگ‌ترین خواسته و انتظاری که از این جنبش می‌شنویم، «آزادی» است. اما این آزادی، نه در معنای حقیقی خود؛ بلکه در معانی پست، کم ارزش و بی اهمیتی تفسیر شده است. از آزادی در پوشش و رفتن به ورزشگاه برای زنان گرفته، تا اختلاط در سلف‌های غذاخوری دانشگاه‌ها. سوژه‌های زیادی برای اعتراض و انقلاب وجود داشت؛ از مشکلات اقتصادی گرفته تا مسائل سیاسی، اما این که این معترضین، سطح خواسته و انتظارات خود را اینقدر پست و پائین گرفته اند، نشان از ضعف ایدئولوژی و فکر صحیح پشت این جنبش هاست. 
هم صدایی با دشمنان ایران
یکی از نقاط ضعف این جنبش، عدم بصیرت کافی در شناخت دوست و دشمن است. این افراد با فراهم آوردن فضای گل آلود در جامعه، زمینه نفوذ و سوء استفاده دشمنان ایران و اسلام را ایجاد کردند. از گروه‌های سلطنت طلب که سال‌ها پیش بر ایران حاکم بوده و غارت گری می‌کردند، تا گروه‌های تجزیه طلب که حامی این جریان شده اند. اما این تمام ماجرا نیست؛ بلکه دشمنان جهانی مانند امریکا، انگلیس، اسرائیل و عربستان هم که به خون ایران و ایرانی تشنه اند، و حامی این جنبش می‌شوند و متاسفانه افراد این جریان نمی‌توانند پنجه‌های گرگ را از زیر دستکش‌های مخملی تشخیص دهند و دائماً بازی این دشمنان بین الملی را می‌خورند که اگر کمی چشمشان باز بود، سرنوشت مردمان کشرورهای همسایه مانند افغانستان، عراق، سوریه، یمن و ... را می‌دیدند و عبرت می‌گرفتند.
بدنه بی درد  و بی مسئولیت 
هر از گاهی می‌شنویم، کارگران فلان کارخانه نسبت به حقوق و مزایای خود اعتراض و اعتصاب کرده اند. وقتی پای حرفشان می‌نشینی، می‌بینی جمعی از پدران و همسرانی هستند که نان آور خانواده اند. هزینه‌های خوراک، پوشاک و مسکن، کارشان را به اعتراض کشانده؛ اما بدنه این جنبش، اغلب نوجوان و جوانانی هستند که مسئولیت های خانواده و اجتماعی ندارند و بیشتر تحت هیجانات جوانی، دست به این رفتارها زده اند؛ لذا طرح و ایده‌هایی هم که دارند با شکست مواجه می‌شود. به عنوان مثال؛ اعتصاب مغازه و بازار راه می‌اندازند، ولی نمی‌دانند هیچوقت کاسبی که اجاره میلیونی می‌دهد، سرمایه اش را خوابانده تا سود به دست بیاورد، سر رسید چک‌هایش نزدیک است، یک روز هم برایش یک روز است، چه برسد به تعطیلی و اعتصاب. یا کامیون داری که با هزار قسط و قرض ماشین خریده تا خرج خانواده در بیاورد، هیچ وقت حاضر نیست بازیچه افکار بچه گانه و هیجانی این گروه قرار گیرد. و وقتی عدم همراهی اصناف و اقشار مختلف را می‌بینند، دست به تهدید و تخریب می‌زنند.
تخریب اموال عمومی و خصوصی
یکی از فعالیت‌های اصلی این گروه، تخریب اموال عمومی است. از تخریب و آتش زدن عابر بانک‌ها گرفته تا اماکن عمومی و دولتی، خودروهای امدادی مثل آتش نشانی و آمبولانس، و خودروهای شخصی مردم. این رفتارها، نه تنها اوضاع را بهتر نمی‌کند؛ بلکه هزینه‌هایی که به بار می‌آورد که از جیب خود مردم گرفته می‌شود. از بودجه‌هایی که بایستی صرف ساخت و ساز، تولید و پیشرفت‌های علمی، صنعتی، درمانی و آموزشی شود، کسر می‌شود تا بتوان تخریب‌ها را جبران کرد.
هزینه تراشی  برای کشور در سطح بین المللی 
معترضین با رفتار غلط و بی تدبیری که داشته و دارند، سبب همراهی دشمنان بین المللی ایران مانند؛ امریکا و انگلیس و کشورهای اروپایی می‌شوند و  از آنجایی که مجامع و سازمان‌های جهانی، تحت نفوذ و اشراف این کشورهاست، سبب اعمال فشار و تحریم علیه کشور می‌شوند و نتیجه آن، وارد آمدن فشار بر وضعیت اقتصادی، معیشتی و درمانی مردم می‌شود. دشمن، دنبال بهانه است تا بر ایران فشار بیاورد و معترضین این بهانه را خیلی راحت به دست او می‌دهند. و متاسفانه وقتی نتیجه این فشارها، از جمله تورم، گرانی و مشکلات درمانی را برای جامعه حاصل کردند، مجدد با پررویی تمام، دولت و حکومت را مقصر این وضعیت می‌دانند.
بی حیثیتی جهانی
متاسفانه معترضین در سطح بین المللی، فضایی ایجاد کردند تا جامعه جهانی نسبت به ایران و ایرانی بدبین شده، اعتبار، احترام و ارزش ایرانی خدشه دار شود. نمونه آن، رفتار زننده و خارج از اخلاق معترضین در برابر ورزشکاران ایرانی در قطر و امریکا بود. رفتاری بی سابقه که در آن ایرانی به ورزشگاه بیاید و مقابل مردم جهان، به ورزشکاران هم وطنش فحش و توهین کند! 
بی رحمی
یکی دیگر از عیب‌های بزرگ معترضین جریانات اخیر، بی رحمی و قساوت قلب بود. تصاویر و فیلم‌های دردآور و ناراحت کننده ای از رفتارهای حیوانی معترضین در برابر مردم، گواه این ادعاست. حمله با سلاح‌های سرد و گرم به مردم، نیروهای حافظ امنیت، افراد مذهبی، طلبه‌ها و حتی زن و بچه مردم و کشته سازی‌ها، از جمله دردگی های این گروه بود. 
بی منطقی
در بین معترضین، کمتر اهل منطق، تفکر و تعقل یافت می‌شد. به صورت مکرر شاهد برگزاری جلسات مناظره و تریبون‌های آزاد اندیشی بودیم؛ اما هوچی گری و بر هم زدن برنامه‌ها، یکی از رفتارهای ثابت این گروه بود. نه خودشان حرف منطقی و محکمه پسند داشتند و نه اجازه بیان آن از طرف مقابل را می‌دادند و در نهایت، هر جا حرف حقی زده می‌شد، با فریاد و  ایجاد تشنج، جلسه را به هم می‌ریختند!
بی ادبی 
فحاشی، توهین، جسارت، تهمت، بی احترامی به ارزش‌ها، هتک حرمت اعتقادات  و باورهای مردمی، یکی دیگر از رفتارهای این گره بود.
زبان و ادبیات این گروه، بر مبنای بی ادبی و جسارت به طرف مقابل و حتی به هم فکر خود بود. نمونه بارز آن شعارها، صحبت‌ها و نوشته‌هایی بود که  از این افراد در اعتراضات و تجمعات خود در داخل و خارج کشور و فضای مجازی  صادر می‌شود.
ضعف و فقر رهبر و راهنمای صالح
متاسفانه غالب این معترضین، بازی افرادی را خوردند که در داخل و خارج به عنوان لیدرها و رهبران جنبش شناخته شده بودند. افرادی که دنیاپرستی، لذت جویی، منفعت طلبی، بی سوادی، ساده لوحی و حماقت جزء صفات بارز شخصیتی شان بود. از مسیح علینژاد گرفته تا علی کریمی که کارنامه هر کدامشان در زندگی شخصی و عمومیشان رسواست.
و نیز لیدرهای کوچه و خیابانیشان که مانند لیدرهای اصلی از سواد، شعور، سلامت عقل و نفس محروم می‌باشند.
حتی رهبران و حامیان معنوی و حقوقی این جنبش را هم اشخاص موجهی تشکیل نمی‌دهند. امریکا، اسرائیل، انگلیس، عربستان، گروهک‌های منافقین و تجزیه طلب‌ها و . ... هر کدامشان برای خود رسوای عالم اند. 
آرمان و اهداف شیطانی، پوشالی و توهمی
اگر از ابتدا و تاکنون این جریان را بررسی و تحلیل کنیم، خبری از آرمان و اهداف حقیقی، الهی و انسانی نیست. 
جمهوری اسلامی با تمام نواقصی که دارد؛ اما از لحاظ آرمان و هدف، غنی و کامل است. استقلال، آزادی، عدالت، مبارزه با فساد و ظلم، جمهوریت و اسلامیت، آرمان و اهدافی است که جمهوری اسلامی مدعی و خواهان آن است، هرچند  نتوانسته به صورت کامل به آن دست یابد؛ اما جبهه مقابل که امروز به خروش آمده، چه اهداف و آرمان‌هایی دارد؟ بی غیرتی، بی حیایی و آزادی‌های حیوانی، جزء آرمان‌های این گروه است.
انقلاب ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها
منظور از انقلاب در عنوان این بحث، واژگون شدن ارزش و ضد ارزش است. در گفتمان این جنبش، غیرت، حیا، عفت، ناموس داری و ... ضد ارزش و بی حیایی، بی عفتی، بی غیرتی، به عنوان ارزش شناخته شده است! وقتی این گونه شد، با زور و وحشی گری، چادر از سر زن محجبه می‌کشند. به اهل روحانیت و اهل علم توهین می‌شود. نیروهای بسیجی و جهادی که در حوادث مختلف از سیل و زلزله گرفته تا جنگ با داعش و مبارزه با کرونا و حضور در مناطق محروم در صف اول بودند، به عنوان مزدور و افرادی که دست به تخریب اموال عمومی و خصوصی زده و با سلاح سرد و گرم به جان مردم می‌افتند، به عنوان قهرمان شناخته می‌شوند!
حرف آخر
آنچه در این یادداشت آمد، بخشی از ویژگی‌های این جنبش شوم و نحسی است که در این روزها آرامش و آسایش مردم را سلب کرده است، که اگر بخواهیم ریزتر و دقیق‌تر شویم، موارد بی شمار دیگری به آن اضافه خواهد شد؛ اما برای اهل تدبر و تعقل همین چند مورد کافیست تا حق را از باطل تشخیص دهند. هر چند بیان این موارد از عیب، نقص و اشتباهات مسئولین و اشخاص حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی، نمی‌کاهد و منکر آن نیست؛ اما راه اصلاح و علاج این موارد، ایجاد جنبش‌های باطل و شیطانی با ویژگی‌های بالا هم نیست. هر آنچه از آرمان و اهداف والای الهی و انسانی که بخواهیم، در انقلاب اسلامی ایران قرار دارد. انقلابی که بر مبنای عقلانیت و حقانیت با بهره از آموزه‌های الهی و فداکاری، سربازی و رهبری انسان‌های عالم، با بصیرت، با سواد و متقی شکل گرفته و مانند هر زمانی، نفوذی و نخاله‌هایی هم دارد که بایستی به جای تخریب اصل بنا، توسط نخبگان و عقلای پرهیزگار و متخصص جامعه، جراحی و حجامت شود تا سلامت خود را بازیابد.