حجت الاسلام عبدالله محمدی
در هفتههای اخیر، کشور عزیزمان درگیر حوادثی شده است که در نگاه کلان نبرد حق و باطل، امری عجیب و حتی تازه نیست.
حول این حوادث، پرسشهای معرفتی مطرح می شود که پاسخ به آنها، ما را به قواعدی مجهز میکند که در دیگر صحنه های اجتماعی نیز تحلیل دقیقتری داشته باشیم.
از جمله این پرسشها، آن است که چرا بخشی از جامعه، انبوه دادههای حق را انکار میکنند و در عوض، اموری فاقد ارزش معرفتشناختی را میپذیرند؟! مثلا داعش مسئولیت جنایت شیراز را میپذیرد، ولی عدهای باز هم آن را کار نظام میدانند؟! حتی اگر خود تروریست هم اعتراف میکرد، گروهی آن را تحت تأثیر فشار بازجویی میدانستند!
بخش مهم این آسیب، به تأثیر زمینههای گرایشی بر ساحت شناختی ما برمیگردد. ما برای پذیرش و انکار یک حقیقت، فقط تحت تأثیر دادهها نیستیم؛ بلکه در بسیاری از موارد، گرایشات درونی ما بیشتر از شناختهای ما مؤثر است.
قرآن کریم از افرادی یاد میکند که با وجود یقین ذهنی، ایمان قلبی به حقیقت نمی آورند. این امر، به دلیل طاغوت و تکبر درونی ایشان است. «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا(نمل:14)»
یا عدهای که در برابر حقیقت، تکبر ورزند، حتی اگر آیات الهی را ببینند، انکار میکنند و این به دلیل تکبر ایشان است.
سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِی
الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ
وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا
وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا
وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ(اعراف:146)
کسانی که در امور جزئی، حقیقت را انکار میکنند، به تدریج درامور سرنوشت ساز زندگی نیز، حقایق را آگاهانه انکار میکنند و در کنار هم گذاردن شواهد و قرائن، گزینشی عمل میکنند.