حضرت آیتالله خامنهای میفرماید: در دعای ابوحمزهی ثمالی از قول امام سجاد (علیهالسّلام) اینطور عرض میشود: «و لیس من صفاتک یا سیّدی أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطیّة و انت المنّان بالعطیّات علی اهل مملکتک»؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهی که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشی که خواستهی آنها را عملی نکنی، این امکان ندارد. وقتی خدای متعال به من و شما امر میکند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خدای متعال تصمیم دارد که آنچه را میخواهیم، به ما بدهد؛ لذا در روایت است که: «ما کان الله لیفتح لعبد الدّعاء فیغلق عنه باب الاجابة والله اکرم من ذلک»؛ خدای متعال کریمتر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.
حکایت دنیا!
از علامه طباطبایی پرسیدم:
دنیا چگونه است؟ ایشان پس از اندکی تأمل فرمودند: امشب دنیا را میبینی!
من آن لحظه، سخن علامه را متوجه نشدم تا اینکه شب در عالم خواب خودم را در حال شنا کردن در رودخانهای مملو از آب در قم دیدم. آب رودخانه، کدر، و هنگام شنا در این رودخانه، هزاران ریسمان نازک و ضخیم به بدن من متصل شده بود. برای خروج از آب کدر رودخانه، باید تمام این ریسمانهای کوچک و بزرگ از بدن من بریده میشد، در غیر این صورت امکان بیرون آمدن از آب رودخانه وجود نداشت. در تکاپو و تقلای جدا کردن اتصالات بدنم بودم که از خواب پریدم.
صبح وقتی وارد درس علامه شدم، فرمودند:
آقا دیشب دنیا را دیدی؟!
گفتم: من خواب دیدم.
فرمودند: همان خواب، دنیا بود. دنیا همان آب کدرِ رودخانهای بود که در آن شنا کردی، باید آب تمیز را بجویی و باید ریسمانها را تکبهتک از خودت دور کنی تا بتوانی از بند و حصار دنیا رهایی پیدا کنی!
مرحوم سعادت پرور تهرانی در تعبیر خواب گفتند: علامه، حقیقت دنیا را به شما نشان دادند، دنیا همین است. یک روز دلبستگی پیدا میکنی و روزی باید از همه این تعلقات رهایی یابی!