قصهها، کارتونها، فیلمها و عکسهای مستهجن باربی، هر کدام به طور جداگانه، خزنده و جذاب از امور جنسی قبحزدایی میکنند و به گونهای کاملاً پنهان ذائقهی عمومی دخترانِ جوان را به سوی اباحهگری سوق میدهند.
اخلاق جنسی غرب به مثابهی بمبهای جنسی عمل میکند. یعنی با شعلهور کردن آتش میل جنسی، افراد را ناخواسته به فساد و تباهی رهنمون میسازد؛ ضمن اینکه این اخلاق برای انسان، ارزشی جز تن و جسم او قایل نیست.
اکبر مظفری
اخلاق جنسی چیست و حد و مرز آن کدام است؟ «اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است؛ شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزهی جنسی بستگی دارد. حیای زن از مرد، غیرت ناموسی مرد، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر، ستر عورت، ستر بدن از غیر محارم، منع زنا، منع تمتع نظری و لمسی از غیر همسر قانونی، منع ازدواج با محارم، منع نزدیکی با زن در ایام عادت، منع نشر صور قبیحه، تقدس یا پلیدی تجرد، جزء اخلاق و عادات جنسی به شمار میروند. اخلاق جنسی به حکم قوّت و قدرت فوقالعاده غریزه ـ که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است ـ همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار میرفته است.»
مکتبهای مختلف هر کدام به نوبهی خود دارای اخلاقِ مدونِ جنسی هستند که اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست. به همین دلیل پرسشی که در اینجا جدی مینماید، این است که «باربی» متکفل اشاعه کدام نوع از اخلاق جنسی میباشد؟ آیا برای ترویج این اخلاق، اهداف خاصی متصور است یا باید آن را بیهدف و بیبرنامه انگاشت؟ در پاسخ به سؤال نخستین باید گفت که باربی عهدهدار تبلیغ اخلاق جنسی غرب است، اخلاق عنان گسیختهای که هیچگونه محدودیت و ممنوعیتی را در حوزهی روابط جنسی به رسمیت نمیشناسد و به صورتِ تهوعآوری، شعار آزادی جنسی سر میدهد. در غرب، اصالت از آن لذت است. لذت به هر قیمت و مباح بودن همه چیز، وقاحت در آن دیار به حدی گستره است که عدهای بر روی رینگهایی مانند رینگهای مشتزنی، عمل جنسی انجام میدهند و مردم با پرداخت پول و خرید بلیط، از نزدیک به تماشای آن مینشینند! استاد مرتضی مطهری در تبیین بخشی از اخلاق جنسی غرب میگوید: «میگویند زن و مرد نه تنها قبل از ازدواج باید از معاشرتهای لذتبخش آزادانهی جنسی بهرهمند باشند؛ بلکه ازدواج نیز نباید مانعی در این راه به شمار آید. زیرا فلسفه ازدواج و انتخاب همسر قانونی، اطمینان پدر است به پدری خود نسبت به فرزندی که از زن معینی به دنیا میآید. این اطمینان را با به کار بستن داروهای ضدآبستنی ـ که مخصوصاً پیشرفت طب امروز آنها را به بشر ارزانی داشته است ـ میتوان به دست آورد. بنابراین، هر یک از زن و مرد میتوانند علاوه بر همسر قانونی، عشاق و معشوقههای فراوانی داشته باشند. زن مکلف است که در حین آمیزش با عشاق خود، از داروی ضدآبستنی استفاده کند و مانع پیدایش فرزند او گردد؛ ولی هرگاه تصمیم گرفت که صاحب فرزند گردد، الزاماً باید از همسر قانونی خود استفاده کند.»
البته این اخلاق ریشه در تاریخ و فرهنگ کهن مغرب زمین دارد، چنان که ویل دورانت در بررسی اخلاق جنسی مردم عهد رنسانس میگوید: «زن جوانی پس از تجاوزی که به ناموسش شد، خود را در آب غرق کرد. آن زن بیشک منحصر به فرد بوده است؛ زیرا پس از مرگ او، اسقفی در صدد برآمد تا مجسمهای از او بر پا دارد. در سردابهای رم، زن جوانی از طبقه نجبا خود را برای اجتناب از هتک عرض، خفه کرد. جسد او با جلال فراوان در حالی که تاجی از غار بر سرش نهاده بودند از کوچههای رم گذرانده شد.»
پاکدامنی و اجتناب از فساد اخلاقی به قدری در اروپای عصر رنسانس یا دورهی بلوغ عقلی اروپا، کمیاب و نادر بوده است که زنان معدودی که برای فرار از این شرمساری، خود را به آغوش مرگ میسپردند، تا مقام و مرتبهی قدیسان ارتقا مییافتند. امروز نیز مایکل جکسون پرورش یافته و تربیت شدهی فرهنگ آمریکا، دستاورد چنین اخلاق سخیفی است. سید مرتضی آوینی دربارهی انتخاب جکسون به عنوان بهترین هنرمند دههی هشتاد میگوید: «انتخاب مایکل جکسون به عنوان بهترین هنرمند دهه هشتاد از جانب جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، از زمره رویدادهایی است که نقاب از باطن پلید غرب برمیگیرد و حجّت را حتی بر مردمی که با زبان بحثهای نظری آشنا نیستند، تمام میکند... مایکل جکسون، خوانندهی آمریکایی، مظهرِ تمامی مفاسدی است که جامعهی کنونی غرب بدان گرفتار آمده است.»
از کارکردهای دیگر باربی، پررنگ کردن غرایز جنسی در ذهن دختران است. از این رو اگر باربی بتواند در نهایت، جوانانی از سنخ مدونا و مایکل جکسون پرورش داده و تربیت نماید، بدون هیچ تردیدی وظیفهی خود را به بهترین وجه انجام داده است. دوستی نامشروع و درازمدتِ باربی با کِن، موهای افشان، لباسهای دو تکه و نیمهعریان، آرایشهای غلیظ، خودنماییهای حریصانه، رقصهای عمومی، سکس و بیبندوباری، از مصادیقِ اخلاق جنسی غرب است که باربی عهدهدارِ ترویج آنها میباشد. دکتر آبلا از مسئولان سازمان اتحادیه سران عرب در قاهره میگوید: «باربی، لباس شنایی دو تکه میپوشد و مشروب مینوشد. ما باید کودکانمان را از سردرگمی و قرار گرفتن بر سر دو راهی انتخاب سنتهای عربی یا روشی که باربی ارائه میدهد، نجات دهیم.»
علاوه بر این، قصهها، کارتونها، فیلمها و عکسهای مستهجن باربی، هر کدام به طور جداگانه، خزنده و جذاب از امور جنسی قبحزدایی میکنند و به گونهای کاملاً پنهان ذائقهی عمومی دخترانِ جوان را به سوی اباحهگری سوق میدهند. البته در این حوزه باربی تنها نیست؛ بلکه هزاران عروسک دیگر، او را در دست یافتن بدین هدف همراهی میکنند. مثلاً عروسک ارزان قیمت و چند کارهی رقاصه که در اسباببازیفروشیهای کشور عرضه میشود، با رقص، آوازخوانی، لباسهای نیمه عریان، موهای افشان، اندام باریک و... به طور همزمان بخشی از اخلاقِ جنسی غرب را به کودکان آموزش میدهد. البته باید توجه داشت که: «آزادی جنسی در جوامع غربی حاکم است. این در آنجا یک فرهنگ است. در فرهنگ غربی، آزادی شهوات جنسی، یک امر مباح و مجاز و بیقید و شرط است... غرب این فرهنگ و این خصلت و خو و عادات را به تمام کشورهای دیگر هم صادر کرد. در کشورهای دیگر، چنین فسادی نبود. در کشورهای اسلامی و حتی کشورهای غیراسلامی شرق هم چنین چیزی وجود نداشت؛ این را غربیها وارد کردند.»
اخلاق جنسی غرب به مثابهی بمبهای جنسی عمل میکند. یعنی با شعلهور کردن آتش میل جنسی، افراد را ناخواسته به فساد و تباهی رهنمون میسازد؛ ضمن اینکه این اخلاق برای انسان، ارزشی جز تن و جسم او قایل نیست. در دورهی رژیم منحوس پهلوی که حاکمیت اخلاقِ جنسی غرب را ترویج میکرد، برخی دختران آگهیهایی با این مضمون در مجلات رسمی کشور منتشر میکردند: «دوشیزهای هستم 29 ساله! قد... سانتیمتر، دور کمر... سانتیمتر، دور رانها... سانتیمتر، درآمد... تومان در ماه، علاقمند به موسیقی و رقص و گردش و تفریح و پیکنیک! خواهان ازدواج با مردی سبزه و گندمگون که طول قامتش... سانتیمتر و دور کمرش... سانتیمتر و خوشتیپ و خوشآهنگ و خوشبرخورد و خوشرو و خوشحرف باشد. درآمد مطرح نیست، هرچه آید خوش آید!»
اما در پاسخ به پرسش دوم، باید گفت که نهادینه کردن فرهنگ برهنگی و فاسد کردن ملتها، اهدافی است که باربی در پسِ اشاعه اخلاقِ جنسی غرب آنها را دنبال میکند. غربیها همواره از ابزار زیباییهای جنسی برای پیشبرد انگیزههای سیاسی سود جستهاند که باربی چشمانداز کلان آن محسوب میشود. غربیها در صورتِ سیطرهی اخلاقِ جنسی مبتذلشان، به مراد خویش که همان فاسد کردن ملتها و سپس استعمار آنهاست دست مییابند؛ لذا بخصوص دربارهی مسلمانان که اخلاق و فرهنگ جزو اصول بنیادین مکتب آنهاست، تلاش دارند با بهرهگیری از تجربهی گذشته خویش، طرحِ اجرا شدهی اندلس را دوباره بازسازی و احیا کنند. از این رو برای هر کدام از عوام و خواص، برنامه جداگانهای را طراحی و اجرا میکنند. مجله الستنسورد با افشای طرحی که آمریکاییها برای خواص و رهبرانِ جوامع تدوین کردهاند، مینویسد: «در دوایر وزارت خارجهی آمریکا پروندهای سِرّى وجود دارد که حاوی اسامی و مشخصاتِ بیست دختر زیبا و فریبنده است. این کار برای جلب رضایتِ سیاستمدارانِ بزرگی است که از آمریکا دیدن میکنند، تا هر یک بر اساسِ نیاز، ذوق یا انحرافِ جنسی، از میانِ آنها فردِ دلخواهِ را انتخاب کنند! این دختران در این دوایر «گردانِ عشق» نامیده میشوند.»