امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

ویژگی‌های کلیدی یک همنشین شایسته

 کسانی شعائر الهی را بزرگ میشمارند که بهره ای از تقوا در دلشان باشد و بعد با تعظیم شعائر بر مرتبه تقوای خودشان افزوده می‌شود، دیگران را هم متوجه خدا میکنند و زمینه تقوا را برای آن‌ها فراهم می‌کنند.

قرآن از مؤمنان این‌گونه تعریف میفرماید که سیمایشان علامت عبادت دارد و آثار سجده در سیمایشان ظاهر است؛ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ، هر کسی به قیافه ای نگاه کند که پیشانی خاک‌آلود دارد و علامت سجده در صورتش ظاهر است، خواه‌ناخواه به یاد آن کسی میافتد که سجده برای او انجام گرفته است

اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانی‌های علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
-----------------------------------
علت تأکید اسلام به تعظیم شعائر الهی
حقیقت دین با عمق دل‌وجان انسان سروکار دارد؛ اما توجهات قلب، به علائم و آثاری که از خارج به آن داده میشود بستگی دارد. وقتی ما در احوالات خودمان تأمل کنیم میبینیم که سرچشمه بسیاری از رفتارها، گرایش‌ها، توجهات و افکارمان، دیدنی‌ها و شنیدنی هاست. این اطلاعات خارجی است که به منزله کانال‌هایی به سوی قلب ما راه پیدا میکند و فعالیت دل، توجهات قلب و تصمیم و اراده از آنجا ناشی میشود. به همین دلیل است که بااینکه حقیقت دین بیش از هر چیز با قلب انسان سروکار دارد و رابطه انسان با خدا به وسیله دلش است؛ ولی در دین اسلام به شعائر و آثار ظاهری و معالم دین بسیار توجه شده است؛
الف) تقوای قلب
وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ اقامه و تعظیم شعائر الهی، با تقوای دل ارتباط دارد. کسانی شعائر الهی را بزرگ میشمارند که بهره ای از تقوا در دلشان باشد و بعد با تعظیم شعائر بر مرتبه تقوای خودشان افزوده می‌شود، دیگران را هم متوجه خدا میکنند و زمینه تقوا را برای آن‌ها فراهم می‌کنند. اینکه در بلاد و جوامع اسلامی مسائلی برای شعائر اسلامی پیش‌بینی شده است حتی در ساختمان‌ها مأذنه‌ها تعبیه میشود و اذان گفته میشود، مراسم دینی در جشنها و سرورها و عزاها برگزار میشود، این‌ها به خاطر همین تأثیری است که این امور ظاهری در دل‌های انسان‌ها میگذارد.
ب) توجه جامعه به خدا
اگر ممکن بود که انسان‌ها بدون توجه به این امور ظاهری، موقع سرور شاد بشوند، موقع عزاداری هم محزون بشوند، راه انداختن دسته های سینه زنی و مراسم عزاداری تأثیری در دل‌های مردم نداشت و این مراسم آن‌قدر اهمیت پیدا نمیکرد. اهمیت مراسم شادی از یک طرف و مراسم عزاداری از طرف دیگر به خاطر این است که دل‌های مردم را متوجه خدا میکند. فردی ممکن است از راه‌های دیگری هم به خدا توجه پیدا کند؛ اما جامعه یعنی مجموع انسان‌هایی که با هم زندگی میکنند، با شعائر اجتماعی به خدا توجه پیدا میکنند.
در اسلام تأکید شده که هم در رابطه های فرد با فرد این نکته رعایت شود که این ارتباطات به صورتی انجام بگیرد که طرفین توجه به خدا پیدا کنند و هم در روابط اجتماعی، شعائر الهی آن‌گونه زنده شود که همه جامعه توجه به خدا پیدا بکنند. در اسلام مناسکی که در ایام عبادی به‌خصوص در حج، در عید قربان و در سایر اعیاد، معین شده همان‌گونه که آیه اش را تلاوت کردم، به خاطر همین توجه عمومی‌ای است که مردم در سایه تعظیم شعائر به خدا پیدا می کنند.
سه ویژگی کلیدی یک هم‌نشین شایسته
اما در رابطه های فردی هم تأکید شده است که با کسانی معاشرت کنید که دیدن آن‌ها شما را به یاد خدا بیندازد. در اصول کافی روایتی به این مضمون هست که حواریون به عیسی بن مریم (علی نبینا و آله و علیه‌السلام) عرض کردند که یا رُوحَ اَللَّهِ! مَنْ نُجَالِسُ؟! قَالَ مَنْ یُذَكِّرُكُمُ اَللَّهَ رُؤْیتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُكُمْ فِی اَلْآخِرَةِ عَمَلُهُ. امام از قول حواریون عیسی بن مریم نقل می‌فرماید که از آن بزرگوار سؤال کردند که با چه کسی معاشرت و نشست و برخاست کنیم؟! حضرت فرمودند کسی که سه صفت داشته باشد؛ اول اینکه وقتی او را میبینید به یاد خدا بیفتید و رؤیت او یادآور خدا باشد؛ یُذَكِّرُكُمُ اَللَّهَ رُؤْیتُهُ. دوم اینکه سخن گفتن او بر علم شما بیفزاید؛ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ؛ حرف لغو و بیهوده نزند، حرفی که میزند باعث این بشود که بر علم و دانش شما افزوده شود و سوم اینکه رفتار او به‌گونه‌ای باشد که شما را متوجه آخرت کند و رغبت شما را به سعادت ابدی بیشتر کند؛ وَ یُرَغِّبُكُمْ فِی اَلْآخِرَةِ عَمَلُهُ. کسی که این سه صفت را داشته باشد، شایسته معاشرت است.
نقش انسان در انعکاس نور الهی
تکیه عرض بنده روی همان جمله اول است که انسان برای برقرار کردن رابطه فردی با فرد دیگر باید سعی کند کسی را انتخاب کند که همین‌که او را میبیند، به یاد خدا بیفتد. انسان چگونه باید باشد که دیدنش مردم را به یاد خدا بیندازد؟!
قرآن از مؤمنان این‌گونه تعریف میفرماید که سیمایشان علامت عبادت دارد و آثار سجده در سیمایشان ظاهر است؛ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ، هر کسی به قیافه ای نگاه کند که پیشانی خاک‌آلود دارد و علامت سجده در صورتش ظاهر است، خواه‌ناخواه به یاد آن کسی میافتد که سجده برای او انجام گرفته است. البته باید توجه داشته باشیم که انسان نباید سعی کند قیافه خودش را به‌گونه‌ای بسازد که اثر سجده در او ظاهر باشد. این خودش یک نقصی در طرف است. ما باید فکر انجام وظیفه باشیم. کسی که سال‌ها به سجده عادت کرده باشد، به‌هرحال اثر سجده در صورتش به وجهی ظاهر خواهد شد. این آیه بخشی از مثلی است که در قرآن برای یاران پیغمبرصلی الله علیه وآله زده شده که میفرماید: ...مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ الی‌آخر. می‌فرماید در تورات آمده که یاران پیغمبرصلی الله علیه وآله این‌گونه هستند که أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ.
 (سخنرانی علامه مصباح یزدی در حوزه علمیه امام خمینی (ره) ارومیه، 22 آبان، 1379)