علیرضا کمالی
دکتر پزشکیان در روز نشست با خبرنگاران، در اظهاراتی، بازگشت دانشجویان و سیاستمداران اخراجی و دارای سوءسابقه به دانشگاهها و دولت را توجیه کرده و درباره ورود افراد زاویهدار به دولت، اینچنین واکنش نشان دادند: «آن چیزی که شما میگویید فتنه، حالا من با هر نگاهی در یک صفی اعتراضی کردم، شما در صف دیگری اعتراض دیگری کردید، شما تصور میکنید حق با شماست، طرف مقابل تصور میکند حق با اوست.
ـ آنها همدیگر را کشتند، رسول خدا فرمودند بیایید برادر شوید، ما که همدیگر را نکشتیم، حالا در یک جریانی من یک اعتراضی داشتم، شما هم اعتراض دیگری داشتید، اصلاً این همسو هم نبود، حالا ما نگاهمان این است، چشماندازی که مقام معظم رهبری تعریف فرمودند، سیاستهایی که ابلاغ کردند، برنامهای که وجود دارد، همه بر اساس آن عمل خواهیم کرد.
ـ حالا اگر یکی در گذشته بر اساس نگاهی که شما دارید و شاید هم اصلاً بگوییم حق هم با شماست؛ اما این آدم توانمندی است و میخواهد کمک کند، بگوییم نه تو بمان کنار، چون در گذشته آنچنانی این موضع را داشتی. پس چطور میخواهیم وحدت کنیم؟ چطور میخواهیم وفاق داشته باشیم؟
ـ قرار نیست به خاطر اشتباه، ما آدمها را کنار بزنیم. در نتیجه الان اگر میخواهیم وفاق ایجاد کنیم؛ یعنی بپذیریم ما عیبهایی داشتیم، این عیبها را نادیده میگیریم، کنار هم میآییم، بر اساس چارچوب قانون، سیاست و رهنمودهای مقام معظم رهبری عمل خواهیم کرد. اگر خلاف آن سیاست عمل کردند، ما برخورد کنیم.
ـ کی گفته حق با این طرف است با این طرف نیست؟ هرکسی میگوید حق با من است، ما باید کوتاه بیاییم زیر لوای اعتقاد به اسلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری. بپذیریم آن چارچوب را عمل کنیم. عیب همدیگر را نگوییم، سعی کنیم نقاط مشترک و محکمی که داریم را پشتیبانی کنیم»
رئیس جمهور فتنه 88 را اعتراض و عیب در وجود اهل فتنه نامید و به طور نسبیگرایانه حقیقت را به دعوا و اعتراض دو گروه تقلیل داده و اینطور نتیجه گرفت که مانند تاریخ صدر اسلام و روز فتح مکه، باید وفاق داشته باشیم و از تواناییهای دیگران استفاده کنیم! اما در پاسخ باید گفت: رئیس جمهور محترم! چه کسی شعار "انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است" را سر داد؟ یا چه کسانی به عکس امام (ره) اهانت کردند و پرچمهای مقدس حضرت اباعبدلله علیه السلام و جمهوری اسلامی را به آتش کشیدند؟
آقای پزشکیان! قطعنامه ۱۹۲۹ دقیقاً در سالگرد فتنه ۸۸ - ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ (ژوئن ۲۰۱۰) - صادر شد. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا در پاسخ به سؤال خبرنگار واشنگتنپست که پرسیده بود قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران چه اثر قابلتوجهی دارد؟ گفته بود: این قطعنامه در حمایت از جنبش سبز صادر شده است.
بدانید که جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی کاخسفید و نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل در مقطع فتنه 88 گفته بود: «این ناآرامیهای ایران در سال 88 بود که گزینه تحریم ایران را که بیش از دو سال از دستورکار خارج شده بود، مجدداً به روی میز برگرداند.»
به علاوه، روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز سال 95 فاش کرد که فتنه ۸۸ عامل اصلی تشویق کاخسفید برای تحریمهای کمسابقه علیه ایران بود.
آقای پزشکیان! عوامل فتنه 88 تحریم را سر سفره ملت گذاشتند! شما معتقدید اعتراض رخ داده و عیب وجود دارد؟ آن عده از فتنهگرانی که آنها را بهکار گرفتهاید، با این سابقه سیاه میخواهند «زیر لوای اعتقاد به اسلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری» عمل کنند؟!
اما در مورد بکارگیری مجرمین فتنه 88 و افرادی که خط قرمز با مبانی انقلاب دارند، با مواضعی نسبیگرایانه گفتید: «کی گفته حق با این طرف است با این طرف نیست؟ هرکسی میگوید حق با من است، ما باید کوتاه بیاییم زیر لوای اعتقاد به اسلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری»! معنای سخنان شما این است که ظالم و مظلوم و حق و باطلی در کار نبوده، اگر اینچنین است و همه را سوق به ماجرای صدر اسلام دادهاید، پس چرا امیرالمومنین علیهالسلام با معاویه جنگیدند یا اینکه چرا حضرت اباعبدلله علیهالسلام علیه یزید قیام کردند؟ مگر هر دو گروه آنان از مسلمانان نبودند؟
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در همان روز فتح مکه، نهتنها فتنهگرانی را که پشیمان نبودند به کار نگرفتند؛ بلکه برخی از سران فتنه را که امیدی به توبه و اعتمادی به ندامتشان نبود، عفو نکردند و نیز یازده مرد و شش زن فتنه گر را نام بردند و فرمودند: اگر آنها را زیر پرده خانه خدا هم دیدید به قتل برسانید. (تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۹۰؛ شرح الأخبار، ج ۲، ص ۱۵۱)
اما گفتید وفاق بر اساس رهنمودهای رهبری؛ میدانید که تعبیر «فتنه» را شخصِ رهبر انقلاب مطرح کردند و عاملان اصلی را «فتنهگر» نامیدند. رهبر انقلاب 20 تیر 1394 در دیدار با دانشجویان، فتنهگران را عناصری دانستند که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند. پس نباید آنها را به کار گرفت و این پاسخی منطقی به اظهارات رئیسجمهور نیز هست. رهبر انقلاب فرمودند: «از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید؛ مطلقاً استفاده نکنید. بعضیها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنیاند. برای چه کسی نامطمئناند؟... بیاعتمادی خودشان را برای نظام ثابت کردند، برای کشور ثابت کردند، برای جمهوری اسلامی ثابت کردند؛ هم برای اسلامیّتش، هم برای جمهوریّتش. همینهایی که سال ۸۸ آن بازی را راه انداختند، خب اینها با جمهوریّت نظام جمهوری اسلامی مخالفت کردند، اینها نامطمئناند؛ من استفادهی از اینها را مطلقاً توصیه نمیکنم، بههیچوجه»
فتنه خط قرمز است، نه اختلاف جناحی، و تمام افراد زاویهداری که در دولت شما بکار گرفته شدهاند، هیچ نشان و قرینهای از ندامت و پشیمانی؛ نه در اعمال و نه در اظهارات و رسانههای آنها دیده نمیشود، در حالی که افراد دارای جرم اجتماعی، ندامت و توبهشان هم باید در جامعه عیان شود.
نهاد ریاستجمهوری، مجری نشست خبری رئیسجمهور را هم از میان محکومان و حبس کشیدهها انتخاب کرده بود. هادی حیدری، پیشتر به دلیل تبلیغ و اقدام علیه نظام به زندان محکوم شده و سابقه سه مرتبه بازداشت در سالهای 1388، 1389 و 1391 را دارد و در مدت محکومیتش رسانههای بیگانه همچون بی بی سی از او حمایت میکردند و هم اکنون عکسهای دهه 80 او با مسیح علینژاد در رسانهها دست به دست میشود.
این فرد کاریکاتورهای توهینآمیز و کینهتوزانه کشیده و به تمسخر شهیدان و سیاستمداران، حادثه تروریستی اهواز و... پرداخته و به آنها اهانت کرده است. اینکه این فرد که تخصصی در اجرا نداشت را به عنوان مجری انتخاب کنیم، از وفاق هم بگوییم، تناقض است. چه کسانی در دولت، این هتاک غیر متخصص را به عنوان مجری انتخاب کردهاند؟ آیا تقلای تمسخر ارزشهای انقلاب و آرمانهای شهیدان را داشتهاند؟
اما به رئیس جمهور منتخب دکتر پزشکیان خیرخواهانه و دلسوزانه توصیه میکنیم تا دیر نشده با شفافسازی، حدود و ثغور واژه وفاق از سویی و ترسیم خطقرمزها از سوی دیگر، مرزبندی با زیادهخواهان و جلوگیری از انتصاب افراد بدسابقه (که اظهار ندامت نکردهاند) بخصوص در مدیریت سطوح بالا و میانی، برای صیانت از رویکرد اصلی دولت خود یعنی وفاق، را انجام دهند.
اما همانطور که دکتر پزشکیان خود را تابع رهنمودهای رهبری معرفی کردهاند، ایشان را به اصول 4گانه از سوی رهبر انقلاب که در دهه 70 و در دیدار با احزاب بیان کردهاند و پایبندی به این اصول را الزامی دانستهاند، توصیه میکنیم:
اولین اصل مطرح شده در دیدار گروههای سیاسی با رهبر انقلاب، موضوع اسلام است؛ یعنی آنکه ما در کشور اسلامی زندگی میکنیم و همه کسانی که میخواهند در کشور فعالیت سیاسی کنند، باید اسلام را به عنوان یک دین و آیین حاکم بر کشور بپذیرند. طبیعتاً بحث اسلام سیاسی مطرح است که انقلاب بر آن اساس شکل گرفته است. [بنابراین بازگشت دانشجوی اخراجیای که در توییتی، خبر از بازگشت خود به دانشگاه میدهد؛ ولی میگوید به پزشکیان هم امید ندارد؛ چون تا استبداد دین بر سر ایران است اوضاع همین است، مخالفت با این اصل است].
اصل دوم، بحث خودِ انقلاب است، بدین معنا که گروههای سیاسی بپذیرند که در این کشور انقلابی صورت گرفته و بر اساس یک مبانی و آرمانهایی بوده است و کسانی که میخواهند در کشور فعالیت سیاسی داشته باشند و نظام سیاسی را پیش ببرند و در ارکان مختلف رقابت کنند و در صحنه انتخابات حضور یابند، باید انقلاب را با همان ماهیتی که داشته است، بپذیرند.
رکن سوم مطرح شده در این نشستها، حضرت امام (ره) بود. ایشان به عنوان بنیانگذار انقلاب و کسی که نظریهشان پایهگذاری انقلاب و این نهضت بوده، میبایست از سوی گروههای سیاسی رعایت شود.
اصل چهارم بحث «رهبری» است که اگر به همه این چهار رکن نگاه کنیم، میبینیم که همه اینها در قانون اساسی جمع شده است و همه اینها در دل قانون اساسی وجود دارد، به خصوص وقتی بازنگری در قانون اساسی مطرح میشود. در این بخش استثنائاتی وجود دارد، یعنی امکان بازنگری در قانون اساسی را میسر میکند، به جز این ۴ مواردی که ذکر شد. در نتیجه اگر قرار است که بحث وفاق را پیش ببریم؛ بنابراین محورهایی را نیاز داریم که بحث محدود شود و چهارچوب آن مشخص شود تا در آن انحراف ایجاد نشود، اگر این چارچوببندی برای وفاق مشخص نشود، مفهوم آن آسیبپذیر خواهد شد.