ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون ...وذلک هوالفوز العظیم
توبه 111
همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد میکنند، سپس میکشند و خود کشته میشوند... و این سعادت پیروزی عظیمی است.
ای گشایش بخش دلهای پرغم و اندوه و ای پناه بخش هر ناکام و بیکس و بیپناه، بار دیگر به درگهت روی آوردم باردیگر حیران و سرگردان به درب خانه تو آمدم. نادم و منکسر، پشیمان آمدهام؛ زیرا در طاعت تو که امر کردی من کوتاهی نمودم و سهل شمردم بعصیان پرداختم و چنانکه باید و شاید بطاعت تو قیام نکردم و از اینکه تو مرا از گناهان و معصیتها نهی میکردی و من بازهم به انجام آن اصرا میکردم و دیگر اینکه نعمتهای بیشمارت را در اختیار من قراردادی و من در شکر آن کوتاهی کردم، خوبیم را میخواستی؛ ولی من به خودم ظلم کردم و تو مرا صدامیزدی؛ ولی من از تو دور میشدم و آنقدر رحمت و احسان تو زیاد است. بارالها تو چقدر رحیمی که مرا به خود نزدیک کردی که توبه من گناهکار که محبوب و پسندیده تو است، قبول کردی.
بارالها بارها لبیک گفتم و در این مکان مقدس در این جایی که از هرنقطه ای به تو نزدیکتر است، قدم نهادم؛ ولی گویا خالصانه نبود که نپذیرفتی.
و من ای خدا بنده ضعیف و درمانده توام که مرا امر فرمودی برای انجام حوائج و رفع مشکلات بدرگاهت دعا کنم. من هم امرت را اطاعت کردم و بحضورت بخاک ذلت و عبودیت افتادم.
منم بنده ذلیل و ناتوان درگاهت! میدانم که مرا دوست داشتی و با اینکه توبهام را شکستم، باز با روی باز و گشاده مرا پذیرفتی و به من لطف کردی که مرا به این مکان مقدس آوردی و زبانم را به حمدو ثنای خود آشنا ساختی و باطنم را به دوستی خود آشنا کردی و علاقهام را به چهارده معصومت افزون کردی، زبانم را به ذکر و دعا به درگاهت آشنا نمودی و مرا در راهی که در پیش داشتم ثابتقدم گردانیدی و از اینکه به توفیق نیکوکاری برگماردی و به کار ثواب و عمل صالح ... و پایداری نمودی شکر الله، تویی که از عطا و بخشش خود به خلق، پاداش و... نمیخواهی و میدانم که اگر میخواستی عذابم کنی و به کیفر گناهان زشتم... مقتضی عدل تو استحقاق داشتم و از اینکه از تمامی تقصیرات و لغزشهایم درگذشتی از رحمت بیمنتهایت بود. ای امت مسلمان ایران به درگاه احدیت دست بلند کرده و از خدای بخواهید که از عمر ما کم کرده و به لحظه لحظههای عمر این خورشید تابان و این پیرجماران و رهبر عزیزمان امام خمینی بیفزاید و از خدا بخواهید که زیان را از دین ما رفع کند و بر دنیای ما مقرر گرداند که زیان دنیا از بین رفتنی است و چندان مهم نیست؛ زیرا زیان آخرت طولانی و باقی است و خدا بخواهید که ضرر اخروی بر شما وارد نیاورد هرچند به دنیایتان ضرر و زیان فاحشی رسد و مالتان و خانوادهتان همه از بین برود، بازهم به شکرگزاری خدا مشغول شوید و خلاصه آخر کار را اهمیت دهید و زیان دنیا را به چیزی نشمارید و کاری که رضا و خشنودی خداست به هر کاری که هوای نفس و قهر و خشم خداست مقدم شمارید و برای رضای خدا و خلاف هوای نفس کوشید و همیشه در تعارض حق و باطل طرفدار حق و مخالف باطل باشید و بدانید که خدا از ضعیفترین مرتبه ما را به عزت و قدرت میرساند و از خدا بخواهیم و بکوشیم که با یاری او قوه و قوت خود را به راه اطلاعت و بندگی و معرفتش صرف کنیم، نه راه عصیان و ظلم به خلق خدا تا درنتیجه به پاداش نیک و سعادت و بهشت ابدی نائل شویم انشاء الله و از خدا طلب کنیم که با رحمت خود رفتار کند، نه با عدل خود. بدانید که هیچ دری جزء درگاه رحمت خدا بر روی خلق باز نیست و ای شما منافقین کور دل که دل امیرمومنان علی (علیه السلام) را شکستید و یاران امام خمینی را از ما گرفتید، شما از این بار سفر چیزی جز خفت و خواری با خود حمل نمیکنید و بدانید که دل رنج کشیده مادران شهید داده و خواهران برادر از دست داده همیشه بر شما لعنت و نفرین خواهد فرستاد.
و ای سالارشهیدان حسین بن علی (علیه السلام) خیلی دوست داشتم که به زیارت قبرشش گوشهات میآمدم و خاک کربلا را مرحم دردهایم میکردم؛ ولی پروردگار مرا به پیش خود فراخوانده و امیدوارم که زیارت دیدن خودت در آن دنیا نصیبم گردد.
مهدی جان (عج) چقدر دعا کردم که آن روی ماهت را ببینم و امیدوارم که آخرین لحظات عمرم آن رویت که نمیشود آن را به چیزی تشبیه کرد ببینم، آقا جان شفیع و واسطه باش میان ما و خدا.
...دوستان و آشنایان! اتحاد و همبستگی خود را هرچه بیشتر کنید و به آیه واعتصموبحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا عمل کرده و بدانید که تنها راه سعادت است. در جبههها هرچه بیشتر با حالت روحانی و عرفانی و معنوی شرکت کنید و هدف شهید شدن را کنار گذاشته و به نیت کشتن و در هم کوبیدن دشمن به پیش روید که در این میان اگر شهادت سراغتان آمد، الحمدالله و اگر هم زنده و پیروز برگشتید بازهم الحمدالله.
در خاتمه، پدر و مادر عزیزم! اگر در امر حق اولاد و والدین کوتاهی کردم، مرا ببخشید و از احسان نیکویی که شما عزیزان در حقم نمودید تشکر کرده و از خدا میخواهم که در مقابل زحمت و تربیت من به شما جزای خیر و صبر عطا بفرماید و با اکرام و احسانتان و اجر و توانتان بیفزاید و از زحمتهایی که در محافظتم در دوران کودکی کشیدید و تا به اینجا رسانیدید سپاسگزاری میکنم و بدانید که اگر شهادتم مورد قبول حق واقع شود، حتماً اولین کسانی که شفاعت خواهم کرد شماها خواهید بود و تا دلتان میخواهد برایم گریه کنید؛ زیرا گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح اوست و بدانید و خوشحال باشید که خمس فرزندانتان را در راه اسلام دادهاید و برادران و خواهرانم را تشویق کرده که در این راه ثابتقدم باشند و از دعاگویی به جان امام خمینی و کمک به جبههها و عیادت از مجروحین کوتاهی نکنید و حتماً زیاد به بهشت زهرا (سلام الله علیها) بروید و به یاد شب اول قبر و فشار و تاریکی داخل آن بیافتید.
و برادران و خواهرانم! از اینکه چند سال شما را اذیت کردم و حق برادری را خوب ادا نکردم شرمندهام و مرا حلال کنید و از تمام دوستان و آشنایان که در حقشان بدی کردم حلالیت میطلبم و دعا کردن را از یاد نبرید و توبه را از یاد نبرید و مبادا زبانتان را به دروغ و غیبت عادت دهید و اگر کسی طلبی دارد بیاید و بگیرد و اگر از کسی طلبی دارم به خودش میبخشم و از جایی چیزی قبول نکنید.