...آیا مردم چنین پنداشتهاند که به صرف اینکه گفتهاند ایمان آوردهایم، رهاشان کنند و بر این دعوی امتحانشان نکنند؟
ای کسانی که ایمان آوردهاید، جهت چیست که برای جهاد در راه خدا به خاک زمین دل بستهاید؟ آیا راضی به زندگی دنیا عوض حیات آخرت شدید که متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندک و ناچیز است. پس از عرض سلام، بر حسب وظیفهای که میباشد چند سطری به عنوان وصیت مینویسم. البته وصیتنامه شهید همه مانند بهترین نوشتههای عرف است و چیز تازهای برای نوشتن ندارم. بنده با عقیده کامل بدین راه قدم گذاشته و به کمال آگاهی آن را دنبال کردهام. از آنجا که دنیا محل امتحان است و در این چند روز زندگی که به لحظهای میماند، انسان به بوته آزمایش گذاشته میشود. اگر بخواهیم عاقبتمان سعادتمندانه باشد باید از این آزمایش سرافراز بیرون آییم و با هم موجب سرافرازی خود و هم خداوند باشیم که خداوند به بندگان پاکش مباهات میکند و خوشا به حال شهیدان که میفرمایند بالاتر از هر چیزی، چیزی مگر اینکه کسی به مسلخ عشق رفته و شهید شود که بالاتر از آن چیزی نیست. برادران و خواهران خدا را شکر کنید که در این عمری که از خدا گرفتهاید شاهد چنین تحویل عظیمی بودید. قدر این انقلاب را بدانید و از آن مراقبت کنید و به متاع قلیل دنیا دل نبندید که شما را منحرف و بر زمین میزند. قانون اساسی و نظام این جمهوری که گفته و خواسته شهیدان، نگهداری و پاسداری از آن بوده را سبک نشماریم و گرامی بدارید. واقعاً شرم دارد که این شهدا را ببینم و ولی مدافع این انقلاب نباشیم. اگر خود را آماده کردهایم باید بدانیم که آخرت خود را فروختهایم و اگر در این دنیا قدری پایبند به دین خود بودیم، بهره را در آخر خواهیم بود و اگر دین نداریم لااقل باید آزادمرد بود. این بنده در طول عمر خود نتوانستم هیچ خدمتی انجام دهم و در اعمال خودم عمل مثبتی ندیدم و فقط کولهباری از گناه بر دوش دارم که میدانم فقط شهادت در راه او اگر مقبول گردد میتواند این گناهان را بشوید و امید داشتم که در طول این زندگی بتوانم هرچقدر کم و کوچک خدمتی کنیم تا لااقل کمی از وظیفهای که به دوش داریم و وظیفه هر انسانی اگر بخواهد آزاد باشد و سعادتمند یاری دین است انجام داده باشم؛ اما افسوس که خود را خیلی بدهکار میبینم و واقعاً درجا زدهایم و حال که خود را در صف مجاهدین فی سبیل الله جا زدهام میخواهم خداوند به آبروی این سلحشوران، نظر خودش را از ما راضی گرداند و از او میخواهم مرگم را شهادت راه خودش قرار دهد. چند خواسته دارم که میخواهم اگر ممکن بود رعایت شود اگر خداوند ما را قبول کرد و مهر بازگشت نزد هیچ خواستهای از دولت و مردم نداشته باشند...دوم صبر پیشه کنند و طریق حضرت زینب (سلام الله علیها) را پیشه کنند و سوم اینکه از دوستان به خصوص دوستان نزدیک میخواهم از کسانی که با آنان رابطه داشتهام حلالیت بطلبند...