امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

واکاوی ریشه‌های سقوط سوریه (بخش دوم و پایانی)

رسول رضایی

 

۳. ابتلای اسد به تفکر مسموم "سازش، مذاکره، اعتماد به غرب"
تاریخ گواهی می‌دهد که اساساً وقتی ابرقدرت‌ها از طریق راهبرد نظامی و به شیوه استعمارگران کهن نتوانند به اهداف منفعت‌جویانه و سلطه‌طلبانه خود دست پیدا کنند، نقاب نفاق و تزویر به چهره زده، تاکتیک خود را از جنگ سخت به جنگ نرم تغییر داده، دیپلماسی لبخند را مقدم بر خشونت عیان کرده، دست‌های چدنی را زیر دستکش مخملین مخفی کرده و تلاش می‌کنند تا به جای خنجر، با پنبه سر حریف خود را ببرند. اینجاست که توسل به نیرنگ و دادن وعده و وعیدهای پوچ را در دستور کار خود قرار داده و با اعتمادسازی دروغین، حریف ساده‌لوح خود را در کمترین زمان غافلگیر و ضربه‌فنی می‌کنند.
رهبر حکیم انقلاب نیز با توجه به شناخت عمیقی که از ترفندهای جهان‌خواران بین‌المللی داشتند، حدود ۶ ماه پیش نسبت به توطئه‌ها و نقشه‌های خبیثانه جدید غرب، تذکرات و انذارهای لازم را به جناب بشار اسد دادند. اما متاسفانه مورد توجه ایشان قرار نگرفت که نگرفت.
شاید بهتر آن باشد که جناب بشار اسد را به معمر قذافی تشبیه کنیم و بگوییم همان‌طور که لیبی با اعتماد واهی به وعده‌های آمریکا و اروپا دچار سقوط شد، دولت سوریه نیز با حماقت بشار اسد در اعتماد به وعده‌های پوچ جناح "غربی، عبری، عربی" دچار اضمحلال و سقوط گشت.
سوگمندانه باید اذعان کرد جناب بشار اسد همان اشتباهی را مرتکب شد که دولت برجام‌زده در اعتماد به غرب مبتلا شد. خوش‌خیالی اسد از جنس همان خوش‌خیالی برخی مقامات دولت یازدهم بود که می‌گفتند می‌شود با مذاکره و نشست و برخاست و لبخند با آمریکایی‌ها و تضمین دانستن امضای کری، مشکلات را حل کرد! متاسفانه این جماعت غربگرا بطور متناوب از سوراخ مذاکره گزیده می‌شوند و با وجود آنکه سرشان مکرراً به سنگ می‌خورد؛ اما باز عقلشان سر جا نمی‌آید و گویا هیچگاه متوجه عمق مسئله نبوده و نیستند و نخواهند شد. نکته تلخ ماجرا آنجاست که نه تنها بشار اسد درس عبرت نگرفت، این روزها در کشور خودمان نیز همین دست عبرت‌نگرفتن‌ها و ساده‌لوحی‌ها را باز هم شاهد هستیم. سوگمندانه باید گفت: دولت جناب پزشکیان نیز عبرت‌آموزی از تجربیات تلخ دولت روحانی را کنار گذاشته، مکرراً سیگنال مذاکره به طرف‌های بدعهد غربی مخابره نموده، با ولع تمام در برهوت "احیای مذاکرات برجامی" به سر برده و با نشانی‌های غلط برخی مشاورین ظریف خود، به طناب پوسیده "سازش، مذاکره، اعتماد به غرب" آویزان شده است!
خلاصه آنکه: بشار اسد یکی از ضعیف‌ترین و ناهماهنگ‌ترین حلقه‌ها در جبهه مقاومت بود که در پرتو اتکاء به توصیه‌های ولی‌فقیه توانست دوازده سال ایستادگی کند. اما نهایتاً به علت سوءظن قابل‌توجیه نسبت به دولت غربگرای پزشکیان، ظاهراً احساس کرد که دیگر از سوی دولت پر وفاق چهاردهم پشتیبانی نخواهد شد. خناسان فریبش دادند؛ فلذا دیگر از ولی‌فقیه تبعیت نکرد و به وعده‌های پوشالی غرب دل بست. در نتیجه انگیزه و اراده مقاومت را از دست داد و کشورش را دودستی تقدیم تکفیری‌ها نمود.
۴. توهمِ رفتن دیکتاتوری و آمدن دموکراسی و رفاه
یکی دیگر از عوامل سقوط سوریه را باید توهم نابخردانه برخی ساده‌لوحان دانست که رؤیای رهایی از دیکتاتوری اسد و دست‌یافتن به آزادی و دموکراسی و رفاه را در سر می‌پروراندند.
از آنجایی که "نظم بد، بهتر از بی‌نظمی است و قانون بد، بهتر از بی‌قانونی است"، پیش‌بینی می‌شود همان‌گونه که شادی مردم لیبی از کشته‌شدن قذافی، بسرعت به پشیمانی و یأسِ جبران‌ناپذیر تبدیل شد، مردم سوریه هم بزودی و پس از گسترش جنگ‌های فرقه‌ای و مذهبی، ناامنی، قحطی، چندپاره‌شدن کشور و... فانوس بدست به دنبال بشار اسد خواهند گشت و بازگشت همان که «دیکتاتور» خطابش می‌کردند را آرزو خواهند کرد!
به نظر می‌رسد که برنامه بعدی صهیونیسم جهانی این است که از استقرار هرگونه دولت مقتدر و باثباتی در سوریه جلوگیری به عمل آورد. حتی دولتی وابسته و دست‌نشانده شبیه سعودی و اردن! چراکه تزلزل و بی‌ثباتی در کشورهای منطقه، بهترین هدیه برای رژیم اشغالگر قدس است؛ بنابراین با ماجرای سقوط سوریه باید گفت: «به لیبی ثانی خوش آمدید!» 
متاسفانه عدهای سطحی‌اندیش با خوش‌بینی کودکانه تصور نمودند با خالی کردن زیر پای اسد و عدم پشتیبانی از او، و حتی با کمک کردن با شورشیان اجاره‌ای برای براندازی رژیم سوریه و مطالبه‌گری رفتن دیکتاتوری اسد، یک نوع آزادی و جمهوری از نوع دموکراسی غربی را تجربه خواهند کرد و به تراز حکومت متمدن‌نمایان غربی نزدیک خواهند شد!
اما باید به ساده‌لوحانی که به تضعیف ارتش سوریه کمک کرده و خواستار رفتن دیکتاتوری اسد با توهم آمدن دموکراسی با آمدن داعشی‌ها و تکفیری‌ها بودند، این‌چنین گفت: "پنبه از گوش خود درآورید و بدانید که آب در هاون می‌کوبید و به کاهدان زده‌اید! مخالفان تکفیری و سلفی رژیم اسد که بدون کوچک‌ترین مقاومت ارتش، قدرت را به دست گرفتند، قرار نبوده و نیست که یک نظام دموکراسی و مردم‌سالاری برپا کنند".
قراین نشان می‌دهد بسیار بعید است که مخالفین بشار که طیف‌های زیادی هستند (از ملی‌گرایان و برخی دولتمردان سابق را شامل می‌شوند تا گروه‌های تکفیری سلفی بجا مانده از النصره و داعش که امروز حکومت بشار را سرنگون کرده‌اند) تن به یک انتخابات واقعی و برقراری دموکراسی و ایجاد حکومت جمهوری در سوریه دهند. البته این احتمال وجود دارد که شورشیان تکفیری دست به پروپاگاندا زده و نوعی انتخابات نمایشی و حداقلی را با هماهنگی اربابان غربی خود در دستور کار قرار دهند؛ اما با توجه به هرج و مرج فعلی و نفوذ فراوان عوامل جبهه "غربی، عبری، عربی، ترکی" در میان آشوبگران، احتمال سرکار آمدن یک دیکتاتوری دیگر یا لیبی شدن یا تبدیل سوریه به یک کشور تجزیه‌شده و پرآشوب و... بسیار وجود دارد. درست است که حکومت بشار اسد حکومتی نسبتاً دیکتاتوری، قلدرمآبانه، نظامی، مستبدانه و با محوریت حزب بعث بود؛ فلذا چنگی به دل نمی‌زد و مطلوبیت ذاتی نداشت؛ اما مسلماً بهتر از بی‌حکومتی یا حکمرانی توسط داعشی‌های بی‌منطق و سنگ‌دل بود. 
آینده نشان خواهد داد که آیا حکومت نسبتاً دیکتاتورمآبانه اسد بیشتر مفید فایده به حال مردم بود، یا هرج و مرج حاصل از تسلط تکفیری‌های خشن بر اداره امور کشور مطلوبیت خواهد داشت.
۵. تعلل و اهمال در تحقق عملیات "وعده‌صادق۳"
سوگمندانه و با حسرت بسیار باید گفت حدود دو هفته پیش، اسراییل در وضعیت جنگی، همراه با آشوب اجتماعی و البته فشار بین‌المللی در انتظار حمله ایران و اجرای وعده صادق۳ بود و چه بسا با اجرای این عملیات می‌توانستیم تیر خلاص را به این غده سرطانی زده و محاسبات دشمن را عوض کنیم. حالا اما این تعلل و تاخیر در اجرای عملیات وعده صادق ۳ سبب شد که اسراییل در آرامش باشد، سوریه سقوط کرده، حماس و لبنان در ضعیف‌ترین حالت خود قرار گیرند.
بنابراین، به نظر می‌رسد انفعال، تعلل، تاخیر و عقب‌نشینی‌های پیاپی برخی از فرماندهان نظامی ایرانی در تحقق عملیات وعده‌صادق۳ و نیز برخی اهمال‌کاری‌های جبهه مقاومت در طی سنوات بعد از شهادت حاج قاسم، نقش پررنگی در تشدید جسارت‌ورزی‌های اسرائیل و سپس سقوط سوریه داشته است.
برخی گزارش‌ها حاکی از این است که در طی سالیان گذشته، رژیم صهیونیستی مواضع ایران را مکرراً در سوریه می‌زد و جلوی ارسال تسلیحات راهبُردی به لبنان را می‌گرفت؛ اما برخی سران نظامی جبهه مقاومت گاهی سکوت و عبور کرده، خود را به تغافل زده و از انجام اقدامات تلافی‌جویانه سریع و جدی خودداری می‌کردند!
چندی پیش رهبر انقلاب به خطرات سستی در برابر دشمن اشاره داشته، هرگونه تعلل، عقب‌نشینی‌های پیاپی و غیرتاکتیکی را مستوجب غضب الهی قلمداد کردند. شاید بتوان گفت از دست رفتن سوریه، جلوه‌ای از این غضب الهی نسبت به عملکرد ضعیف و فشل خودی‌ها باشد.
به‌راستی اینکه بعد از تقدیم حدود ۶۰۰۰ شهید مدافع حرم و صرف میلیاردها تومان هزینه، طی فقط یک هفته سوریه را دو دستی تقدیم تکفیری‌ها کردیم، اگر غضب الهی نیست پس چیست؟! مقام معظم رهبری بیش از یک‌ماه پیش، دستور پاسخ قاطعی که منجر به «تغییر محاسبات رژیم صهیونیستی» بشود را صادر فرمودند؛ اما متاسفانه هنوز که هنوز است خبری نیست که نیست!
قراین نشان می‌دهد که قصورها، تاخیرها و تعلل‌هایی از سوی برخی دولتمردان و فرماندهان نظامی برای تحقق بخشیدن به عملیات صادق۳ صورت گرفته است. نشان به آن نشان که چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس (اقای محمد منان رئیسی) در کانال ایتا خود چنین نوشت: «حدود دو هفته قبل، در حاشیه مراسمی، ملاقاتی بسیار کوتاه با یکی از بلندپایه‌ترین مقامات نظامی کشور داشتم. به ایشان عرض کردم که پس این وعده صادق۳ چه شد؟! لبخندی زدند و گفتند که: بزنیم که نیم ساعت بعدش دوباره اسرائیل ما را بزند تا بعدش مردم مطالبه وعده صادق ۴ را بکنند؟! از پاسخ ایشان چنان متعجب شدم که تا چند روز در حیرت به سر می‌بردم. حالا هم که دو هفته از آن زمان گذشته است، دائماً این سوال در ذهن حقیر موج می‌زند که مگر آقا همین چهل روز پیش نفرمودند که "بایستی خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد". اینکه سوریه را بعد از این همه خون، یک هفته‌ای تقدیمشان کردیم، در راستای به هم خوردن خطای محاسباتی اسرائیلی‌ها بوده؟! ظاهراً برخی از عزیزان ما، فرمایش آقا را سر و ته فهمیده‌اند و تصمیمشان این بوده که جوری عمل کنیم که خطای محاسباتی خود ما به هم بخورد!»
آری! داستان تلخی که این نماینده مجلس به آن اشاره می‌کند، نوعی انفعال و تعلل و خطای محاسباتی در میان برخی از دولتمردان و فرماندهان نظامی را حکایت کرده و انسان را به این نتیجه می‌رساند که باید مطالبه‌گری برای اجرای عملیات وعده‌صادق ۳ را با صدای بلندتری بازتولید کرده و بی‌عملی دست‌اندرکاران را بیش از این توجیه، لاپوشانی و ماله‌کشی نمی‌کردیم. کمااینکه امام خامنه‌ای در ۲۷ دی ۱۳۹۸ پیرامون اهمیت مطالبه‌گری مردمی جهت انتقام سریع و کوبنده فرمودند: «فریاد انتقام ملت ایران، سوخت حقیقی موشک‌هایی بود که پایگاه آمریکایی را زیر و رو کرد.»
۶. انتشار تحلیل‌های مسموم و خطای محاسباتی
 «جریان تحریف و نفوذ» سالیان متمادی است که با ارائه اطلاعات غلط و مخدوش، درصدد ویروسی نمودن دستگاه محاسباتی مردم و مسئولین می‌باشد. از باب اندکی از بسیارها، به نمونه‌هایی از این دست اخبار مغرضانه، تحلیل‌های فلج‌کننده و رخوت‌آور که در ایام منتهی به سقوط سوریه در فضای مجازی منعکس گردید توجه کنید: 
نگرانی و دلواپسی برخی‌ها بی‌مورد است و دولت سوریه قطعاً خواهد ماند. عقب‌نشینی‌ها تاکتیکی است و تله‌ای برای محاصره تروریست‌هاست. پیشروی سریع تروریست‌ها بیشتر جنگ رسانه‌ای است تا واقعیت. قبلاً هم تا نزدیکی دمشق آمده بودند؛ ولی شکست خوردند. بمباران شدید تروریست‌ها توسط جنگنده‌های روسی و سوری، تروریست‌ها را تار و مار و نابود می‌کند. نیروهای کمکی اعزام شده‌اند و کار تروریست‌ها تمام است. کمربند امنیتی دمشق بسیار مستحکم است و سقوط نخواهد کرد و...
 اینها فقط گوشه‌ای از اخبار ناصحیح و تحلیل‌های وارونه و سستی‌آفرین برخی تحلیلگران و کارشناسان و حتی بعضی مسئولین بوده است؛ بنابراین باید اذعان کرد: ما به شدت با یک «جریان تحریف اغواگر» و عوامل نفوذی و شاید ساده‌لوح مواجه هستیم که آگاهانه یا ناآگاهانه مسبب بروز اختلال عمیق در دستگاه محاسباتی مردم و برخی متولیان امر شده‌اند. همچنین یکی دیگر از تحلیل‌های فلج کننده «جریان تحریف» آن است که تروریست‌های داعشی را "معارضین مشروع" قلمداد می‌کنند. این در حالی است که در ماجرای فعلی سوریه، فریب ژست‌های دیپلماتیک را نباید بخوریم، این‌ها معارضین مشروع نیستند؛ بلکه همان تروریست‌های خون‌آشام داعشی هستند که پوست عوض کرده، اندکی خشونت عیان خود را کنار گذاشته و دوباره توسط جبهه «غربی، عبری، عربی، ترکی» تجهیز و مسلح شده‌اند. از این رو باید از عواقب وحشتناک خطای محاسباتی نخبگان توسط اطلاعات غلط‌انداز «جریان تحریف» بخصوص در مورد کشور خودمان بترسیم و هر چه سریع‌تر نسبت به رفع و ترمیم آن اقدام کنیم.
سخن آخر
۱. بدون شک آنچه موجب شد طی سنوات گذشته تا امروز جمهوری اسلامی از حکومت سوریه دفاع و پشتیبانی کند، تاکیدات دینی بر یاری رساندن به مظلوم، ضرورت عقلی و شرعی حمایت از فلسطین، اهمیت مقاومت در برابر اسرائیل و لزوم کمک به جبهه مقاومت از طریق این کشور بوده است، نه تمایلات و علائق شخصی به خاندان اسد.
۲. حالا اما با سقوط ناگهانی سوریه و تصرف آن توسط تکفیری‌های حمایت شده از جانب جبهه "غربی، عبری، عربی، ترکی"، خلأ و خسارتی بزرگ برای جبهه مقاومت به وجود آمده که شاید به این زودی‌ها هم جبران نخواهد شد.
۳. چقدر ساده‌انگاری است اگر فکر کنیم صهیونیست‌های جنایتکار به سقوط سوریه قانع گشته و درصدد اقدامات تجاوزکارانه بعدی نیستند. بعد از سقوط بشار اسد، حالا باید نگران عربده‌کشی و درنده‌خویی جدید تکفیری‌ها در عراق و یمن و لبنان باشیم؛ چراکه جان تازه‌ای گرفته و سرمست از تصاحب سوریه شده‌اند.
۴. نباید خسته و ناامید شد. جبهه مقاومت به فضل و مدد الهی مثل دهه قبل، توانایی مدیریت بحران تا جمع کردن بساط تروریست‌ها را دارد؛ اما به شرط بصیرت، همت و همراهی همه مردم و مسئولین. همچنین باید درون خود سوریه هم بصیرت، روحیه مقاومت و اراده قوی و منسجمی شکل بگیرد تا توان جبران مافات حاصل شود. حواسمان باشد که پای جنگ اراده‌ها در میان است.