امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

همیشه کاغذ و قلم همراهش بود و می‌نوشت

یکی از کارهایی که شهید صیاد شیرازی انجام می‌دادند، این بود که در جلساتی که با رهبری داشتند، همیشه کاغذ و قلم همراهشان بود و می‌نوشتند در حالی که این سخنان دو بار دیگر، از صداوسیما پخش و یک نسخه چاپی از طرف بیت به ایشان داده می‌شد.
یکی از دوستانشان دلیل این کار را می‌پرسند:
- آراسته؛ تو حقوق‌دانی!
+ نه من حقوق بگیرم! حقوق‌دان نیستم.
- نه حقوق‌دانی دیگه.
+ خب منظورت چیه؟
-تأخیر در اجرای دستور فرمانده از نظر قانون جزا یا قانون کیفری نیروهای مسلح، جرم است یا نه؟
+بله؛ ولی ربطی به سؤال من ندارد.
-عدم اجرای دستور فرمانده که جرم هست؟
+بله جرم محرز است؛ تأخیر در اجرای دستور یا سهل‌انگاری هم جرم است.
- بسیار خب.
+ولی حاجی! این‌ها جواب سؤال من نبود.
-من فکر کردم تو آن‌قدر باهوشی که گرفتی جوابتو
+نه نگرفتم؛ شما بگو.
-آقا اینجا فرمایشاتی داشتند. مردم عادی یا شاید برخی از نیروهای مسلح - آن‌هایی که عمیق نگاه نمی‌کنند - این را سخنرانی تلقی می‌کنند. (می‌خواست به من بگوید تو هم سخنرانی تلقی کردی!) خب هشتِ شب یا نه شب یا دوی بعدازظهر هم می‌توانند این سخنرانی را از اول تا آخرش تماشا کنند.  منِ نظامی، این را سخنرانی تلقی نکردم. فرمانده‌ام بیاناتی برای من دارد. من آن را اوامر فرماندهی تلقی کردم. همه‌ی این‌ها را نوشتم. نمی‌توانم صبر کنم تا دفتر آقا، متن فرمایشات را به من بدهد. تا آن موقع می‌شود فردا یا پس‌فردا. نمی‌توانم تا دوی بعدازظهر هم بنشینم، اخبار ساعت دو را ببینم، بعد یادداشت کنم. اگر از اینجا رفتم تا ستاد کُل، عمرم کفاف نکرد، حضرت حق، جان من را ستاند، در آن دنیا نمی‌توانم به خداوند بگویم: من منتظر بودم بروم ستاد کل، اخبار را بشنوم یا بخش‌نامه را از دفتر آقا بگیرم، بعد ببینم کدام یک از این‌ها را چگونه اجرا کنم!  من پاسخی برای خدا در تأخیر اجرای دستور فرمانده‌ام ندارم. همه‌ی فرمایشات ایشان را نوشتم تا وقتی از اینجا سوار ماشین می‌شوم بروم ستاد کل، چهل دقیقه یا چهل و پنج دقیقه که در راه هستم، دستورات آقا و تدابیر ایشان را تبدیل به دستور می‌کنم.