امام حسین علیه‌السلام:  خودنمایی گزافه‌گویی، عجله کم عقلی و سفاهت ناتوانی است. کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰  

هرگونه اعتماد به تضمین‌های غربی و صهیونیستی خطای راهبردی است

محمد ملک‌زاده

 

اهمیت عملیات موفق «بشارت فتح» در حمله به محل استقرار نیروهای تروریستی آمریکایی در قطر به خصوص بعد از آشکار شدن برخی از ابعاد خسارت‌های این عملیات را می‌توان در ابعاد مختلف استراتژیکی و نظامی مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
مهم‌ترین بُعد این عملیات، شکستن هیمنه امنیتی آمریکاست. این عملیات، حمله‌ای مستقیم به قلب فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در غرب آسیا بود. پایگاه‌های سنتکام به‌عنوان مغز متفکر جنگ‌های منطقه‌ای امریکا در کشورهای حاشیه خلیج فارس، تاکنون در سایه امنیت نسبی قرار داشت. آسیب‌پذیری این پایگاه نشان داد ادعای برتری دفاعی آمریکا گزاف است و جبهه مقاومت به رهبری ایران قدرتمند می‌تواند خطوط قرمز آمریکا را نیز هدف قرار دهد.
اهمیت دیگر این عملیات، تغییر موازنه بازدارندگی و ارسال پیامی روشن به آمریکا و متحدانش بود؛ ثابت نمود که جبهه مقاومت به رهبری ایران نه‌تنها در عرصه سخن؛ بلکه در میدان عمل می‌تواند برای منطقه «قواعد جدیدی» خلق کند. اگر آمریکا در حملات علیه محور مقاومت و ایران مشارکت یا حمایت کند، از گزند پاسخ مستقیم بی‌نصیب نخواهد ماند.
اهمیت بعدی این عملیات در کنار عملیات موفق ایران در سرزمین‌های اشغالی، آسیب به اعتبار نظامی - امنیتی آمریکاست. رسانه‌ای شدن عملیاتهای موفق ایران موجی از نگرانی در بین فرماندهی، نظامیان آمریکایی و متحدان منطقه‌ای واشنگتن به وجود آورد و پرسش‌هایی درباره کارآمدی سپرهای دفاعی پاتریوت و سامانه‌های نظامی گران‌قیمت آمریکایی مطرح شد. این مسئله طبعاً آثار سیاسی و روانی متعددی بر جای گذاشته است. از جمله این آثار، ارسال پیام روشن به افکار عمومی منطقه است؛ برای ملت‌های منطقه روشن شد که حتی مراکز حساس آمریکایی در حوزه خودشان مصون از پاسخ نیست. میزبانان پایگاه‌های آمریکا حالا متوجه شدند که این پایگاه‌های آمریکایی نه تنها برای آنان امنیت ایجاد نمی‌کند؛ بلکه خود سبب ناامنی شده‌اند. این امر آثار بازدارندگی روانی علیه هرگونه ماجراجویی جدید آمریکا ایجاد می‌کند. اثر دیگر این رویداد، تقویت روحیه جبهه مقاومت است. این حمله موفق، علاوه بر روحیه دادن به محور مقاومت و افکار عمومی حامی آن، به جبهه مقابل پیام داد که دوران «ضربه بزن و مصون بمان» به پایان رسیده است.
تاثیر عملیات بشارت فتح بر تحمیل توقف جنگ به دشمن صهیونی و حامیان شرورش
عملیات «بشارت فتح» نقطه عطفی بود که معادله امنیتی جنگ‌های اخیر با آمریکا و رژیم صهیونیستی را به نفع جبهه مقاومت تغییر داد. برای نخستین بار نشان داده شد که حامیان اصلی رژیم صهیونیستی – به ویژه آمریکا – اگر حمایت یا تسهیل‌گری علنی کنند، مصون از آسیب مستقیم نخواهند ماند و خودشان نیز مورد هدف قرار خواهند گرفت. با به مخاطره افتادن امنیت بزرگ‌ترین پایگاه آمریکا، نگرانی‌های مختلفی نسبت به گسترش جنگ، ضربه خوردن به منافع آمریکا و نگرانی نسبت به انتقال بحران به پایگاه‌های مشابه در منطقه (کویت، بحرین، امارات) تشدید شد و اراده واشنگتن برای «تداوم جنگ» سست‌تر گشت. آمریکا و متحدانش دریافتند ادامه حمایت بی‌پروایانه از اسرائیل می‌تواند منافع حیاتی‌شان در منطقه را تهدید کند؛ بنابراین، با اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی، زمینه‌های توقف جنگ و پذیرش آتش‌بس را فراهم کردند. حمله به سنتکام همچنین متحدان منطقه‌ای آمریکا را از هرگونه میدان‌داری مستقیم بیشتر علیه جبهه مقاومت و ایران منصرف کرد. بی‌سبب نیست که پس از این عملیات، شدت درخواست‌ها برای آتش‌بس و توقف تجاوزات افزایش یافت.
هوشیاری کامل در برابر دشمن صهیونی و آمریکا
اسناد و تجارب متعدد، چه در نبردهای پیشین غزه از ۲۰۱۴، ۲۰۲۱ تا به امروز، و چه در نزاع‌های لبنان و فلسطین، نشان داده است که رژیم صهیونیستی هیچ‌گاه به تعهدات آتش‌بس پایدار پایبند نبوده و غالباً پس از تثبیت آتش‌بس، با خیانت و حملات ناگهانی به ترور فرماندهان میدانی یا حملات موشکی مبادرت ورزیده است. اسرائیل تنها ۵ روز بعد از آتش‌بس در اکتبر ۲۰۲۴ با حماس، یحیی سنوار رو ترور کرد! ۴ روز بعد آتشبس در سپتامبر ۲۰۲۴ با حزب‌الله، سید حسن نصرالله رو ترور کرد! و بسیاری دیگر از فرماندهان حزب الله بعد از آتش بس ترور شدند. آمریکا نیز به عنوان ضامن یا میانجی، همواره جانب رژیم اشغالگر را گرفته، فراز و فرودهای دیپلماتیک را تابع منافع آن قلمداد نموده و عملاً نقش پوششی برای نقض تعهدات صهیونیست‌ها داشته است. محور مقاومت با تکیه به تجربه و تاریخ نبرد می‌داند که هرگونه «اتکای یکجانبه به تضمین‌های غربی و صهیونیستی» خطای راهبردی است. اعتمادسازی تنها با ضمانت‌های میدانی، قدرت بالای بازدارندگی، طراحی خطوط قرمز قاطع و ایجاد تهدیدهای متقابل عملی حاصل می‌شود؛ لذا دوران اعتماد خوش‌بینانه به زبان دیپلماسی بدون پشتیبانی اقتدار واقعی گذشته است. امیرالمومنین علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «از دشمنت بعد از آنکه از در صلح و آشتی درآمد سخت برحذر باش! زیرا او چه بسا بوسیله صلح نزدیک می‌شود تا از شیوه غافلگیری استفاده کند، پس احتیاط و دقت را پیشه کن و در چنین مواردی زود باور و خوش گمان مباش». (نهج البلاغه، نامه 53) بنابراین باید بسیار مراقب بود. اعتماد به دشمن صهیونی و آمریکا در زمان آتش‌بس توجیه علمی و تجربی ندارد و تنها مسیر حفاظت از دستاوردها، اتکا به قدرت بازدارندگی، هوشیاری امنیتی و آمادگی برای مقابله با خیانت‌های احتمالی است.