در اسلام هدف از ورزش، جمع مال و ثروت و کسب وجهه و شهرت نیست؛ بلکه وسیلهای برای سالم زیستن، قوی بودن، بهتر عبادت کردن و خدمت بهینه به خلق است. در دعای کمیل میخوانیم: «قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی؛ بار پروردگارا، اعضا و جوارحم را برای خدمت به تو نیرومند گردان» و یا در دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان میخوانیم: «اللهم قوّنی فیه علی اقامة امرک؛ خدایا، در این روز مرا برای اقامه فرمانت نیرومند گردان». بدون تردید تقویت جسم، بدون تمرین و ورزش ممکن نیست. در واقع ما از خدا توفیق ورزش کردن میطلبیم.
با وجود اینکه ورزش کردن دارای محاسن و امتیازات فراوانی است؛ اما این نکته را نباید از ذهن دور نگه داشت که اگر ورزش با اخلاق و اعتدال همراه نباشد، نتیجه مطلوبی را باز پس نخواهد داد. همچنان که دین اسلام، دین اعتدال است، به اعتدال در همه امور نیز سفارش کرده است. ورزشکاران باستانیکار دیروز و امروز، همواره در خط اعتدال قرار داشته و دارند. فرهنگ حاکم بر این ورزش، فرهنگ علوی است. نام خدا و یاد خدا، رعایت آداب ویژه باستانی و نیز رعایت اخلاق اسلامی از ویژگیهای بارز این رشته ورزشی است. در این ورزش، پیشکسوتان تقدم دارند و نوآموزان و جوانان مورد احترام میباشند. روحیه قهرمانی در تمام حرکات آنان مشهود است. آنان همواره یار مظلومان و خصم ستمگران بودهاند.
ورزش هدفمند مورد توجه پیشوایان دین اسلام بوده و هست. ورزشی که باعث تقویت قدرت جسمانی انسان شود و یا او را در جهت مبارزه دشمنان دین یاری کند (مانند تیراندازی و سوارکاری) در دین مبین اسلام بیشتر مورد توجه است. قرآن کریم به مناسبتهای مختلف قدرت جسمانی را یکی از مشخصههای انسانهای برگزیده اعلام میفرماید. به عنوان مثال علت انتخاب طالوت به فرماندهی و رهبری عده از بنیاسرائیل، قدرت علمی و جسمی او عنوان شده و یا قدرت جسمانی قوم هود به عنوان یک نعمت «ارزشمند» یادآوری شده. در بعضی از رشتههای ورزشی هدفمند، روایات خاص وارد شده که در ذیل تقدیم میگردد:
پیامبر بزرگوار اسلام، تا بدان پایه برای جسم و بدن ارزش و اهمیت قابل است که حق بدن را در ردیف حق پروردگار [آن هم بلافاصله بعد از آن] و در کنار حق خانواده [و حتی قبل از آن] ذکر میفرماید. زمانی انسان میتواند حق پروردگار و خانواده خویش را به بهترین نحوی ادا کند که از بدنی سالم و نیرومند برخوردار باشد.