امام حسین علیه‌السلام:  خودنمایی گزافه‌گویی، عجله کم عقلی و سفاهت ناتوانی است. کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰  

نگاهی تاریخی به ارزشمندی و عظمت اربعین حسینی(ع) (بخش اول)

 محمدابراهيم احمدي

جابر و يارانش براي اعلام وفاداري به ساحت مقدّس نبوّت و امامت، انزجار از رژيم ستمگر اموي، اطلاع رساني و تبليغ آرمان هاي عاشورائيان و بيدار ساختن افکار عمومي، در فرصتي مناسب، اوّلين «کاروان زيارتي» را به حرکت درآوردند.

با نزديک شدن کاروان زيارتي به منطقه کربلا، سيلاب اشک از ديدگان جاري شد و آواي مرثيّه خواني در فضاي بيابان طنين افکند و دل هاي سوگواران در عطش زيارت قبور مطهّر و تابناک شهدا، بي‌تاب شد...

به نوشته فرهنگ کوثر، هرساله با فرارسيدن روز بيستم ماه صفر، موضوع «اربعين شهادت امام حسين عليه السلام»، «زيارت» و «نخستين زائران کربلا» مورد گفت و گوي محافل علمي و مذهبي قرار مي‌گيرد؛ چرا که حادثه جانگداز عاشورا با «اربعين حسيني» پيوندي ناگسستني دارد. اميد است يادکرد و بزرگداشت اين مناسبت ها، زمينه رشد و تعالي امّت اسلامي را فراهم سازد. 
پيوند با «ولايت»
گرچه نام کربلا و ياد عاشوراي محرّم سال 61 هجري بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش، مرزهاي جغرافيايي و تاريخي را درنورديد؛ اما پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم از همان هنگامه تولّد نواده معصومش حادثه عاشورا را براي امّت اسلامي بيان فرموده بود؛ لذا افرادي چون «جابر بن عبدالله انصاري» با آغاز سفر تاريخي امام حسين عليه السلام - از مدينه به مکّه و از آنجا به عراق - تحقّق اين پيش گويي را مدّ نظر داشتند.
جابر و يارانش براي اعلام وفاداري به ساحت مقدّس نبوّت و امامت، انزجار از رژيم ستمگر اموي، اطلاع رساني و تبليغ آرمان هاي عاشورائيان و بيدار ساختن افکار عمومي، در فرصتي مناسب، اوّلين «کاروان زيارتي» را به حرکت درآوردند.
حال، اگر مبدأ اين سفر و حرکت سرنوشت ساز را، شهر مقدّس «مدينه» بدانيم، چگونگي اطلاع جابر و همسفرانش (مرداني از بني هاشم و اهل بيت) از ماجراي شهادت امام حسين عليه السلام، پرسشي است که بايد به آن پرداخت:
الف) پيشتر گفتيم که مسأله شهادت امام و اصحابش از طريق «احاديث نبوي و علوي» به آگاهي عموم مسلمانان - به ويژه مردم مدينه - رسيده بود.
ب) امّ المؤمنين امّ سلمه، به عنوان تنها همسر و بازمانده خاندان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم، پناهگاه شيعيان بوده و لذا بعد از رؤياي صادقه و مشاهده تغيير رنگ «تربت مقدّس کربلا» در شب يازدهم محرّم، در ميان بني هاشم حاضر شد و در حالي که اشک از ديدگانش جاري بود، اعلام کرد: «حسين، به شهادت رسيد...»
ج) عبيدالله بن زياد - حاکم کوفه - بعد از فرستادن اسراي کربلا به شام، نامه اي به والي مدينه «عمرو بن سعيد» نوشت؛ پس از رسيدن نامه به دست والي و آگاهي‌اش از حوادث عاشورا و اسارت اهل بيت عليهم السلام، عمرو بن سعيد دستور داد در کوچه ها و معابر جار بزنند که: «حسين، کشته شده است.» مردم با شنيدن اين خبر، به عزاداري پرداختند و بر قاتلان امام، نفرين فرستادند...
د) منادي و هاتفي در روز عاشورا، خبر وقوع مصيبتي بزرگ را به گوش اهل مدينه رساند...
فصل آشنايي
از آنجا که موضوع «زيارت اربعين» و «نخستين زائرانِ» آرامگاه شهداي کربلا، از طريق «عطيّة بن سعد عوفي کوفي» نقل شده، زيبنده است بعد از آشنايي مختصر با جابر بن عبدالله انصاري، به معرّفي وي نيز بپردازيم.
1. جابر
وي پانزده سال پيش از هجرت، در مدينه به دنيا آمد. او و پدرش «عبدالله» از پيشتازان اسلام بودند؛ پدرش در جنگ اُحُد به شهادت رسيد. جابر از ياران با وفاي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم بود که در 19 غزوه شرکت کرد و احاديث فراواني از آن حضرت نقل نموده؛ لذا مورد احترام همه فرقه‌هاي اسلامي است. وي همواره از مدافعان اهل بيت عليهم السلام به شمار مي‌آمد. جابر سرانجام در سال 78 (74 يا 79) هجري از دنيا مي‌رود و پيکرش در «قبرستان بقيع» دفن مي‌شود.
2. عطيّه
وي از رجال علم و حديث شيعه است که در کتاب هاي رجالي اهل سنّت نيز توثيق شده است. عطيّه در زمان خلافت امیرالمومنین علي عليه السلام (36 - 40 هجري) در کوفه به دنيا آمد و نامش هم توسّط آن حضرت انتخاب شده است. وي از شيعيان راستين و علماي بزرگ بوده که هماره به نشر معارف قرآني و اهل بيتي مي پرداخت؛ به گونه اي که از سوي عوامل حکومتي بني اميّه مورد شکنجه و آزار قرار گرفته بود. عطيّه علاوه بر نقل احاديث - به ويژه خطبه فدکيّه فاطمه زهراعليها السلام - از بزرگ ترين مفسّران بوده و تفسيري در 5 جلد به نگارش درآورده است.
وي بعد از آشنايي با جابر بن عبدالله، به رتبه شاگردي اش مفتخر گرديد؛ که متأسّفانه برخي در گفتار و نوشتار خود، عطيّه را غلام جابر معرّفي کرده اند!
عاقبت اين مفسّر و محدّث والامقام در سال 111 هجري، در زادگاهش (کوفه) چشم از جهان فرو بست.
سفر زيارتي - سياسي
يک روز «جابر بن عبدالله انصاري» با شاگردش «عطيّة بن سعد» و گروهي از بني هاشم و سادات علوي، تصميم گرفتند مسير طولاني حجاز تا عراق را - علي رغم خطرات راه و خفقان سياسي حاکم - طيّ کرده و به «زيارت» امام حسين عليه السلام و شهداي کربلا نائل شوند. حرکت اين کاروان زيارتي، آن هم با حضور صحابي کهنسال و گرانقدر پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم و نيز همراهي عدّه اي از بني هاشم، بازتاب گوناگوني را مي تواند در افکار عمومي و نظام حکومتي بني اميّه داشته باشد؛ که متأسّفانه حوادث و واکنش هاي مسير اين سفر، در منابع تاريخي و حديثي بيان نشده است!
به عبارت ديگر: رژيم سفّاک بني اميّه براي پيشگيري و سرکوب انقلاب‌هاي مردمي، سياست مکتوب و برنامه همه جانبه‌اي داشته؛ چرا که با انتشار واقعه جانسوز شهادت و اسارت خاندان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم، نخستين بازتاب مردمي‌اش ايجاد تنفّر، تظاهرات خياباني و هجرت شيعيان به کربلا مي باشد. از اين رو، نيروهاي اطلاعاتي و نظامي يزيد، ورود و خروج افراد - به ويژه شخصيت ها - را تحت کنترل قرار داده و حدّاقل در شهر مدينه «حکومت نظامي و پليسي» را بر قرار مي‌کنند. با اين وجود، نوع برخورد کارگزاران و مأموران با حرکت سؤال برانگيز جابر بن عبدالله انصاري و بني هاشم، در تواريخ و مقاتل، ثبت و ضبط نشده است.
البته مي توان چنين نتيجه اي را نيز گرفت که:
الف) جابر و همسفرانش به شکل انفرادي و در زمان‌هاي مختلف، از مدينه بيرون آمده و در حوالي کربلا به هم پيوسته اند تا با آسودگي خاطر و امنيّت جاني، به زيارت شهيدان مشرّف شوند.
ب) احتمالاً جابر از کوفه و يا شهر ديگري عازم کربلا شده باشد.
احرام در ميقات عشق
با نزديک شدن کاروان زيارتي به منطقه کربلا، سيلاب اشک از ديدگان جاري شد و آواي مرثيّه خواني در فضاي بيابان طنين افکند و دل هاي سوگواران در عطش زيارت قبور مطهّر و تابناک شهدا، بي‌تاب شد...
بهتر آن است که قصّه ماندگار اين مسافران «حريم نور» را از زبان عطيّه بشنويم:
«ما همراه جابر بن عبدالله انصاري به قصد زيارت قبر امام حسين عليه السلام حرکت کرديم؛ چون به کربلا رسيديم، جابر نخست در کنار رودخانه فرات «غسل زيارت» نمود و پيراهن پاکيزه اي پوشيد (همانند مُحْرِم، دو جامه سفيد پوشيد) و از کيسه اي عطرش را بيرون آورد (از من درخواست عطر کرد...) سپس لباس و بدنش را خوشبو ساخت و با پاي برهنه به جانب قتلگاه حرکت کرد، در حالي که زبانش به نام و ياد الهي مترنّم بود.»
آري، «زيارت» آدابي دارد و «زائر» براي رسيدن به مقام قُرب الهي، بايسته است روح و جسم خويشتن را معطّر و پاکيزه سازد و با زمزمه نام معشوق آرام، آرام در مسير وصال گام بردارد.
ادامه دارد