از مؤلفههای سیاستهای مقاومتی، مسئلهی دانشمحوری است که این هم یک مشخصهی بسیار مهمی است. خوشبختانه وضع علمیِ امروز کشور این اجازه را به ما میدهد که این بلندپروازی را داشته باشیم که بخواهیم اقتصادمان را اقتصاد دانشبنیان کنیم؛ که من بعداً باز یک اشارهای به این خواهم کرد. ما دانشمند و متخصص و شرکتهای دانشبنیان و افراد مبتکر در کشور زیاد داریم و این جزو مهمترین زیرساختهای اقتصادی است در هر کشور؛ یعنی مهمترین زیرساخت اقتصادی برای یک کشور، وجود نیروهای انسانی است. اگر چنانچه ما به این نکته... توجه کنیم، طبعاً چرخهی علم تا ثروت - مخصوصاً در بخشهایی که دارای مزیت هستند - به راه خواهد افتاد و امتداد پیدا خواهد کرد و این در اقتصاد مقاومتی انشاءالله روی میدهد. اینها مهمترین مشخصههایی است که در این سیاستها مورد توجه بوده؛ مطالب دیگری هم البته هست که در متن سیاستها وجود دارد.
(20/12/1392 بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی)
اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانشبنیان است؛ یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربهها و مهارتها ـ تجربههای صاحبان صنعت، تجربهها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانشمحور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربهی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام دادهاند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهدهی اینها است.