علی اکبر عالمیان
به خاطر نوع نگاه بازرگان به مسئله انقلابیگری است که او از انقلابی عمل نکردن خود و دولت موقت دفاع میکند. وی به این قضیه به صراحت اعتراف کرده و میگوید: «ایراد و خشمشان از این بود که چرا (دولت موقت) انقلابی نیستند و انقلابی عمل نمیکنند. بنده هم از این جهت ادعای خلافی نداشتم.»
بازرگان با تقبیح آنچه به زعم خود مرادف با انقلابیگری است، دولت خود را یک دولت به تمام معنا منظم، قانونمدار و اصلاحی به معنای واقعی میداند که قائل به مواردی نظیرآزادی حضور و حیات دادن به مخالفین و قلع و قمع نکردن بیحساب وکتاب گروههای چپ و چپ نما میباشد؛ همان مسئلهای که انقلابیون این مواضع را نشانه قاطع نبودن دولت موقت میدانستند.
علت انقلابی عمل نکردن دولت موقت از نگاه بازرگان
به خاطر نوع نگاه بازرگان به مسئله انقلابیگری است که او از انقلابی عمل نکردن خود و دولت موقت دفاع میکند. وی به این قضیه به صراحت اعتراف کرده و میگوید: «ایراد و خشمشان از این بود که چرا (دولت موقت) انقلابی نیستند و انقلابی عمل نمیکنند. بنده هم از این جهت ادعای خلافی نداشتم.» با این همه اما در جایی دیگر این مدعا را رد کرده و آن را به حساب نقشههای شیطانی مخالفان خود میگذارد او البته در یک فراز دیگر از دیدگاههایش معتقد است که: «گمان کنم همه قبول داشته باشند که برای دولتِ موقت هم مبنا و خط، اسلام بوده است؛ ما هم طرفدار انقلاب بودهایم و تحقق انقلاب به معنای اَتَم و تمام ابعادش و به ثمر رسیدن انقلاب؛ ما هم رهبری انقلاب را در شخص امام خمینی خیلی قبل از اینها و در آن مدت قبول داشتیم.»
بازرگان حرکت انقلابی مردم ایران تا سقوط آن را صحیح و درست میداند؛ اما ادامه آن را صحیح نمیداند.
او سالهای ابتدایی انقلاب را به مانند بمب اتمی هیروشیمای ژاپن دارای جوش و خروش و پرخاش و حمله و تخریب میداند.
بازرگان در پاسخ به شبهه انقلابیگری نکردن دولتش میگوید: «از اولین اختلافات و عمیقترین انتقادات به دولت موقت از ناحیه جوانان و تازه وارد شدگان، انقلابی نبودن و قاطعانه عمل نکردن یا گام به گام رفتن بود، در حالی که میبینیم فرمان نخست وزیری امام، روال کاملاً مرحله به مرحله داشته، بوی چیزی که نمیداد سرعت و خشونت انقلابی یا رادیکالیسم انتقامی بود.»
بازرگان از حکم انتصاب خود به نخست وزیری از سوی امام، برداشت نادرستی دارد. او معتقد است که: «آنچه در این فرمان نیامده و خواسته نشده و عدم اشاره به آنها معنیدار میباشد عبارت است از: انقلابی عمل کردن به معنای قاطعیت و خصومت یا برنامهی تضاد و طرد و تخریب، تبلیغ اسلام و اجرای شریعت به عنوان برنامهی حکومت، صدور انقلاب و درافتادن با کفر و استکبار جهانی، نجات مستضعفین جهان و کفرستیزی.»
بازرگان برای تایید مدعای خود به یکی از سخنان امام اشاره میکند که در تاریخ29 تیر 1359 ایراد شده بود. ایشان در بخشهایی از آن سخنرانی گفته بودند که: «من هر روزی که از این انقلاب میگذرد، بیشتر توجه به این معنی پیدا میکنم که ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم... همانطور که میدانید ریختند در خیابانها و این جرثومهی فساد را بیرون کردند و به پیروزی نسبی رسیدند. وقتی که امر به دست ماها افتاد، هیچ کدام انقلابی عمل نکردیم... ما با بیتجربگی این انقلاب را ایجاد کردیم... از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد (انتخاب میکردیم)... آن وقت فردی را نداشتیم که بتوانیم... انتخاب شد وخطا شد...» بازرگان این سخنان امام را بداء یا اعتراف به اشتباه میداند.
وی همچنین میافزاید: «مکرر میگفتم که مأموریت دولت موقت آن طور که رهبر انقلاب با صراحت تام و برنامه مشخص تعیین کردهاند، انتقال است نه انقلاب.» او در عین حال مدعی میشود که «آن قدر آتش انقلاب همراه با انتقام در تازه واردان انقلاب اسلامی تیز بود که نظریات ما را لجاجت و سوءنیت میگرفتند و حرف ساده سرراست و حسابی ما به خرجشان نمیرفت... منطق و روحیه آنها غیر از این بود. مرحله اول را تنها در اخراج شاه از ایران نمیدیدند؛ بلکه خواهان تداوم انقلاب به معنای واژگونی قهرآمیز همه آثار وافراد آن نظام و بانیان و پشتیبانانش بودند.»
بازرگان با تقبیح آنچه به زعم خود مرادف با انقلابیگری است، دولت خود را یک دولت به تمام معنا منظم، قانونمدار و اصلاحی به معنای واقعی میداند که قائل به مواردی نظیرآزادی حضور و حیات دادن به مخالفین و قلع و قمع نکردن بیحساب وکتاب گروههای چپ و چپ نما میباشد؛ همان مسئلهای که انقلابیون این مواضع را نشانه قاطع نبودن دولت موقت میدانستند.
او دولت موقت را دولتی میداندکه اولاً: مقید بود، تا قوانین و مقررات جدیدی جایگزین نشده، قوانین قبلی را (البته منهای سلطنت) موقتاً محترم بشمارد و ثانیاً: اعتقاد داشت که نظامات جدید و برنامههای انقلاب باید با مشورت و مطالعه لازم تنظیم شده، پس از تصویب شورای انقلاب یا آراء ملت متدرجاً برحسب ضرورت و امکانات، یعنی در سایه قانون و قدرت، پیاده شود.
بازرگان معتقد است که این اقدامات او از سوی انقلابیهای افراطی، «گام به گام» نام گرفت. همانگونه که به زعم او، رعایت ادب متعارف دیپلماسی با کشورهایی که هیچگونه تصمیم و صحبت بر قطع روابط با آنها عنوان نگردیده بود، حمل بر سازشکاری شد، حفظ و حمایت همراه با تقویت و تقلیل و پاکسازی صحیح دستگاه عظیم دولتی، در چشم ابقای دستگاه طاغوتی و عدم درک یا مخالفت با انقلاب محسوب شد، مقدم شمردن تحرک چرخهای حیاتی و تولیدی کشور بر تسویه حسابهای انتقامی، حرکت لیبرالیستی و سرمایهداری نام گرفت و دفاع از تمدن و تحصیلات و تخصص هم یک نوع غربزدگی و مخالفت با روحانیت تلقی گردید.
دولت موقت؛ دولت انتظامی نه دولت انقلابی!
ادعای بازرگان در مورد دولت خود جالب است. او شیوه دولت موقت را نه انقلابی؛ بلکه شیوه انتظامی میداند! اما فرق این دو شیوه با هم چیست؟ به زعم او، «شیوه انتظامی» یعنی شیوه و رویهای که نظم و پیشبینی و اصول علمی و عقلی در آن رعایت میشود. اما در شیوه انقلابی قهراً زمان و حساب و نظام یا تدبیر و تدارک و تدریج برای آنها مطرح نمیشود. چه بسا عملی را بیمطالعه طلب مینمایند یا جنبهی عملی آن را نیز توأماً میخواهند، بدون آنکه توجّه به امکان یا عواقب کار بنمایند. این ترتیب منطقاً و عملاً و علیرغم قدرت و اعجازی که در اجتماع و اراده و ایمان وجود دارد، احتمال شکست یا زیان و هلاکت نیز میرود. شیوه انقلابی حالت استثنائی و پدیده فوق تعادل را دارد. او شیوه دولت خود را انتظامی میداند و به آن نیز افتخار میکند او نقطه شروع اختلاف بین خود و مخالفین خود به ویژه نیروهای انقلابی را در همین دو شیوه میداند.
او نیروهای انقلابی و پیرو خط امام یا به تعبیر خودش «گردانندگان حرکت دوم انقلاب» را متخصص در تهمت زدن به دیگران میداند که عامدانه به این کار دست زده و موافقین را مخالف تبدیل میکنند.
تاریخ در تصویر
یک محفل درسی در یکی از مساجد در عصر قاجار