اکبر مظفری
- سلام بفرمایید.
- حاج آقا «نجاشی شاعر» که بود؟
- «قبس بن عمرو بن مالک» مشهور به نجاشی از قبیله «بنی حارث بن کعب» و از اهالی یمن بود. او به حجاز مهاجرت کرد و سپس در کوفه اقامت گزید و از یاران و اصحاب امیرالمومنین علی (علیه السلام) و از شاعران و مداحان توانای آن حضرت شد و با سلاح شعر، به هجو جبهه باطل و یاری جبهه حق شتافت. او در جنگ صفین با سرودن اشعار حماسی، یاران امیرالمومنین (علیه السلام) را تحریض و تشویق مینمود و با شاعران شام به مقابله میپرداخت.
- داستان شلاق خوردن نجاشی چه بود؟
- روزی در اوّل ماه رمضان در کوفه «ابو سمّال اسدی» در آستانه خانهاش نشسته بود که نجاشی را دید. پرسید: کجا میروی؟ گفت: به کُناسه میروم. گفت: آیا میل داری کلّهها و دمبههایی بخوری که از اوّل شب در تنور بوده و حالا خوب پخته و بار آمده است؟ گفت: وای بر تو، در اوّلین روز از رمضان؟! گفت: از آنچه که یقین نداریم، رهایمان کن! گفت: بعد از آن چه؟ گفت: شرابی سرخ فام به تو مینوشانم که جان را خوش میسازد و در رگها جاری میشود، شهوت را میافزاید، غذا را هضم میکند و لکنت زبان را میبرد. پس آن دو به خانه ابو سمّال رفتند، خوردند، نوشیدند و نعرههایشان به آسمان بلند شد. همسایهها گزارش آزار آنها را به حکومت دادند. ابو سمّال گریخت؛ اما نجاشی گرفتار شد و ماموران او را خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) بردند. امیرالمومنین (علیه السلام) هشتاد ضربه شلّاق بر او زدند، سپس بیست شلاق بر آن افزودند. نجاشی گفت: ای امیرمؤمنان! حدّ شراب را دانستم، این شلّاق اضافی برای چیست؟ حضرت (علیه السلام) فرمودند: برای گستاخیات بر خدا و روزهخواریات در ماه رمضان.
- پس از آن چه شد؟
- دوستان و افراد قبیله نجاشی (قبیله یمانی) «طارق بن عبدالله نهدی» را به نمایندگی از سوی خود نزد امیرالمومنین (علیه السلام) فرستادند. او خطاب به حضرت گفت: «یا امیرالمؤمنین! تا پیش از این خیال نمیکردیم که دوستان و مطیعین، با مخالفین و عصیانگران برابر باشند؛ اما با حدّی که بر نجاشی جاری کردید، فهمیدیم که در نظر شما، دوست و دشمن هیچ فرقی با هم ندارند! آیا شما خدمتکار و مخالف خودتان را تشخیص نمیدهید یا فرقی نمیگذارید؟ این چه کاری بود که با او کردید؟» سپس افزود: «با دست خود ای علی، ما را در راهی میاندازید که تا کنون خیال میکردیم، اگر کسی به آن راه برود، اهل آتش است!»
- امیرالمومنین (علیه السلام) چه گفتند؟
- امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «ای برادر نهدی! مگر چه اتفاقی افتاده است؟ آیا آسمان به زمین آمده است؟ نجاشی هم فردی است از مسلمانان که مرتکب گناهی شده است و ما حد الهی را بر او جاری کردیم. این برای خودش بهتر است که او را طهارت میبخشد و جانش را پاک میکند.»
- نجاشی چکار کرد؟
- نجاشی شبانه به سوی معاویه گریخت و در جبهه باطل قرار گرفت و قریحه شاعرانهاش را نیز در خدمت معاویه و بر علیه امیرالمومنین علی (علیه السلام) به جریان انداخت.
- بهتر نبود امیرالمومنین (علیه السلام) با نجاشی مدارا میکردند؟
- امیرالمومنین (علیه السلام) در اجرای احکام الهی ملاحظه کسی را نمیکردند و حدود الهی را برای خوشایند گروهی، تعطیل نمینمودند. حضرت علی (علیه السلام) به جهت پایبندی به اصول و سرسختی در راه خدا، شخصیتی دشمنساز و دشمنتراش داشتند و مصداق این آیه شریفه بودند: «یجاهِدونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یخافونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» یعنی در راه خدا میکوشند و از سرزنش سرزنشگری بیم نمیکنند.
- ممنون حاج آقا
برداشتی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدارهای عمومی (نجاشی)