امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

مطالب صفحه یک 1220

سیاهی لشکر آمریکا در سازمان ملل
 اکبر مظفری 
چندی پیش یادداشت کوتاهی دیدم که هرچند فاقد نام نویسنده بود؛ اما به موضوعی بسیار جدی اشاره داشت. موضوعی که همواره چون پتکی بر سر ملت ما و بلکه همه ملت‌های جهان کوبیده می‌شود و به سهم خود در جهت‌دهی افکار عمومی و تغییر ادراکات مردم موثر است، ضمن اینکه پایه و اساس استنادات و ارجاعات سیاسی قرار گرفته و منشأ تولید محتواهای تخریبی و شوهای تبلیغی می‌شود.
بارها دیده و شنیده‌ایم که جمعی از کشورهای عضو سازمان ملل متحد، در بزنگاه‌های تاریخی و به بهانه‌های مختلف، اقدام به محکوم کردن ایران اسلامی می‌کنند و با صدور بیانیه‌های اعتراضی، راهکارهایی که عموماً نتیجه‌ای جز تخریب چهره ایران و فشار سیاسی بر آن ندارد را ارائه می‌دهند. در ذیل این بیانیه‌های سیاسی، فهرست نام کشورهای امضا کننده آورده شده و وزن و پشتوانه بیانیه‌های صادره را نشان می‌دهد. رسانه‌های جهانی با سرتیترهای دهان پرکنی چون: «محکومیت قاطع جمهوری اسلامی توسط نمایندگان ۴۸ کشور در سازمان ملل»، «محکومیت ایران به نقض حقوق بشر توسط 81 کشور در سازمان ملل»، «اعتراض ۷۹ کشور سازمان ملل به نقض حقوق بشر در ایران» آنها را مکرراً منتشر کرده و موج‌آفرینی می‌کنند و با تحلیل و تفسیرهای خود، ضریب نفوذ و قدرت تاثیرگذاری آنها را افزایش داده و ماهی مراد خود را صید می‌کنند.
اما نقطه کانونی و قابل تأمل این داستان در کشورهایی است که تقریباً پای ثابت امضای بیانیه‌های ضدایرانی سازمان ملل هستند و در اقدامی مهندسی شده، به صورت منقطع و ناپیوسته آنها را امضا می‌کنند. این کشورها چه کشورهایی هستند و از چه وزن سیاسی برخوردارند؟ اگر نام 20 ـ 30 کشور کوچک و بزرگ قابل اعتنای غربی و شرقی را قلم بگیریم که آنها هم به ندرت بیانیه‌های ضدایرانی را به صورت همگانی امضا می‌کنند، در این صورت این پرسش به وجود می‌آید که خیل بیانیه‌هایی که با 150، 100، 80، 50 و... امضا علیه ایران اسلامی صادر می‌شود، توسط چه کشورهایی امضا می‌گردد؟
جالب است بدانیم که عامه این کشورها که نقش سیاهی‌لشکر آمریکا را بازی می‌کنند، دست‌پخت دولت‌های استعماری بوده و نه تنها از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار نیستند که حتی به اندازه یک شهر کوچک ایران جمعیت ندارند؛ اما در فضای رسانه‌ای به عنوان یک کشور مستقل به خورد افکار عمومی داده شده و وزن تبلیغی و فشار روانی بیانیه‌های سیاسی ضدایرانی را افزایش می‌دهند. برای اثبات این ادعا کافی است کشورهای امضا کننده بیانیه ضدایرانی: «محکومیت قاطع جمهوری اسلامی توسط نمایندگان ۴۸ کشور در سازمان ملل» را مورد بررسی قرار دهیم. از مجموع 48 کشور امضا کننده این بیانیه 10 کشور مجموعاً کمی بیش از دو میلیون نفر جمعیت دارند که عبارتند از: قبرس با جمعیت 100 هزار و 918 نفر، جزایر الند با جمعیت 30 هزار و 604 نفر، ایسلند با جمعیت 383 هزار و 960 نفر، لیختن اشتاین با جمعیت 40 هزار و 23 نفر، مالت با جمعیت 542 هزار و 51 نفر، موناکو با جمعیت 38 هزار و 367 نفر، پالائو با جمعیت 16 هزار و 732 نفر، لوکزامبورگ با جمعیت 672 هزار و 809 نفر، مونته نگرو با جمعیت 616 هزار و 695 نفر، ایالات فدرال میکرونزی با جمعیت 105 هزار و 754 نفر. در این میان 6 کشور نیز هر کدام دو الی سه میلیون نفر جمعیت دارند و جمعیت مابقی آنها بالاتر از ده میلیون نفر است.
حال اگر امضای بیانیه‌های ضدایرانی افزایش یافته و مثلاً به 100 یا 200 کشور برسد، به تناسب آن کشورهای امضا کننده با جمعیتی کمتر از 100 هزار نفر نیز افزایش می‌یابند. کشورهایی که فقط نام کشور را یدک می‌کشند و فاقد شاخصه‌های یک کشور هستند؛ اما در صحنه جهانی و بخصوص امضای بیانیه‌های ضدایرانی، رسانه‌های غربی ارزش امضای آن‌ها را همسنگ ارزش امضای هند و چین هر کدام با جمعیتی بالغ بر یک و نیم میلیارد نفر جا می‌زنند و به همان اندازه نیز در عرصه جنگ روانی روی آنها مانور می‌دهند. 
در اطراف این موضوع، گفتنی‌های زیادی وجود دارد که امید است اهالی فکر و اندیشه و اصحاب رسانه، زوایای مختلف و پنهان آن را مورد واکاوی قرار داده و با روشنگری‌های خود، اهرم فشار روانی دشمنان ایران عزیز را خنثی نمایند.
 
مذاکره با آمریکا هیچ توجیه عقلی و منطقی ندارد 
حجت الاسلام محمد ملک‌زاده در گفتگو با رسا، با اشاره به دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با سران قوا و جمع زیادی از کارگزاران و مدیران رده‌های مختلف کشور و اعلان تبعیت رئیس جمهور از سخنان رهبر انقلاب مبنی بر فصل‌الخطاب دانستن سخنان رهبری اظهار داشت: رئیس جمهور محترم در این دیدار اعلام کردند که سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی فصل‌الخطاب بوده و ما نیز از آن تبعیت می‌کنیم.
وی با اشاره به تجارب تاریخی متعدد از بدعهدی و خیانت آمریکا و سیاست‌مداران این کشور در قبال تعهدات خود با کشورها تاکید کرد: توصیه ما به کسانی که برخلاف نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، نظر دیگری در موضوع مذاکره با آمریکا دارند، این است که از وقایع تاریخی عبرت بگیرند و آشکارا ببینند که آمریکا نه تنها به دنبال مذاکره نیست؛ بلکه همواره سیاست براندازی را دنبال کرده است.
حجت الاسلام ملک‌زاده افزود: پیروان مذاکره با آمریکا، باید دو مسئله را مدنظر داشته باشند. اولین آن این است که در قانون اساسی ایران اسلامی، جایگاه رهبری، به عنوان جایگاه فصل‌الخطاب قرار داده شده و دومین مسئله این است که به تجارب قریب به 5 دهه گذشته انقلاب اسلامی و حتی تجربه کشورهای دیگر در قبال آمریکا مراجعه کنند تا قصد و غرض واقعی آمریکا در برخوردهای این کشور با ملت‌ها و کشورهای دیگر را مشاهده کنند. آمریکا نشان داده که همیشه به دنبال تحمیل نظرات خود به دیگران بوده و مذاکره با آن کشور جز خسارت و زیان، هیچ منفعتی را به دنبال نداشته است؛ بنابراین برای انسان خردمند و عزت مدار، جای هیچ توجیهی برای مذاکره با آمریکا باقی نمی‌ماند.
وی با اشاره به رویکرد تحقیرانه دونالد ترامپ با رئیس جمهور اوکراین ابراز کرد: ترامپ در این دیدار به رئیس جمهور اوکراین اعلام کرد که من با تو مذاکره نمی‌کنم؛ بلکه به شما دستور می‌دهم که کاری که مورد خواست ما است را انجام دهید!
حجت الاسلام ملک‌زاده افزود: رویکرد آمریکا در قبال مردم و نظام اسلامی ایران نیز همانند رویکرد دستوری ترامپ در برابر اوکراین است؛ نه برای حل و فصل مشکلات و امضای توافقنامه دوجانبه بین دو کشور.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به سخنان مسئولان برخی از کشورهای اروپایی که گفتند «ما برجام را احیا کرده و به گونه‌ای خسارت‌های ایران را جبران می‌کنیم» اظهار داشت: به سران کشورهای اروپایی نیز امید چندانی نیست. آنها نشان داده‌اند که غالباً سرنوشت خود را به آمریکا گره زده و هیچ استقلال عملی از خود ندارند. گرچه آنان نیز با آمدن ترامپ دچار مشکل شدند؛ بنابراین ما نباید انتظار داشته باشیم که اروپایی‌ها مشکلات ما را حل کرده و منافع ایران را تامین کنند.
 
قابل توجه دستگاه های امنیتی و قضایی انقلاب اسلامی    
سیدمختارموسوی
پدیده در بند کردن سنگ‌ها و آزادسازی سگ‌ها؛ یکی از تاکتیک‌های تهدیدات نرم‌افزاری دشمن است که توسط عناصر نفوذی و پیاده‌نظام‌های داخلی با هدف ترور شخصیتی چهره‌های تاثیر گذار انقلابی و رزمندگان جهاد تبیین و مدافعان راستین انقلاب اسلامی و فعالان رسانه‌ای جبهه انقلاب، به منظور استحاله انقلاب اسلامی و کودتای فرهنگی و مخملی انجام می‌شود.
متاسفانه در سال‌های اخیر نشانه‌هایی از رشد روزافزون و شتاب این پدیده شوم که بعد از فتنه ۸۸ حرکت حلزونی خود را آغاز کرده، در جامعه ما مشهود است. این پروژه زمانی اجرایی شد که شهید علی خلیلی در ام القرای اسلام ناب و پایتخت ایالات متحده مقاومت، صرفاً به‌خاطر امر به معروف و نهی از منکر شهید شد.
شتاب و حرکت فزاینده رو به رشد و نگران کننده این پروژه زمانی بود که خلیلی‌های زنده توسط نهادهای انتظامی و قضایی به‌خاطر امر به معروف و نهی از منکر دستگیر و تحت تعقیب قرار می‌گرفتند و بعضاً هم در مراحل بدوی رأی محکومیت می‌گرفتند!
شوربختانه این حرکت با عدم ابلاغ قانون عفاف و حجاب و تعطیل شدن امر به معروف و نهی از منکر به و آزادی بی‌حجابی در کشور، به اوج خود رسید.
کار به اینجا ختم نشده است.
سران و اصحاب این کودتای فرهنگی که نتیجه اعمال خود را در مقوله فرهنگی و عفاف و حجاب دیده‌اند، حالا وارد مرحله سیاسی و روشنگری و جهاد تبیین شده‌اند.
البته این مرحله از فتنه استحاله کردن انقلاب، فعلاً به‌صورت نرم و خاموش در حال اجراست و حرکت حلزونی خود را آغاز کرده است. بدین ترتیب که فعالان رسانه‌ای و رزمندگان جهاد تبیین را به بهانه‌های واهی و من‌غیرحق، متهم به یکسری عناوین مجرمانه می‌کنند و سپس به کمک نفوذی که در برخی از نهادها و تشکیلات دارند، موجبات اذیت و آزار و محکومیت آن‌ها را فراهم می‌نمایند تا باعث دلسردی دیگر نیروهای انقلابی فعال در این حوزه‌ها شوند. 
 این جماعت دچار اشتباه محاسباتی شده و متوهمانه به زعم خیال باطل خودشان، چنین تصور می‌کنند که با این نوع از اقدامات، انقلاب اسلامی و ولایت‌فقیه و گفتمان عاشورایی انقلاب را در حوزه رسانه و جنگ نرم و تهدیدات نرم‌افزاری خلع سلاح و بدون دفاع می‌کنند. البته اگر عزیزان دستگاه امنیتی و قضایی وابسته به انقلاب اسلامی این موضوع را جدی نگیرند، مثل ماجرای حجاب، روزی می‌رسد که به‌صورت علنی در روزنامه‌ها و فضای مجازی و در کتاب‌ها و... به مقدسات و اصول و ارزش‌های اسلامی و انقلابی اهانت می‌کنند و قبح انقلاب‌ستیزی علنی هم شکسته می‌شود وآن موقع است که دیگر خیلی دیر شده ...
 در چنین شرایطی دیگر:
راه نصیحت و پند و اندرز صعب‌العبور خواهد شد.
فریضه امر به معروف و نهی از منکر جرم‌انگاری و تعطیل می‌شود.
فضای دفاع از انقلاب و کنش و منش انقلابی‌گری نا امن و صعب‌العبور و سرانجام  بسته می‌شود و...
آری! این عواقب و نتیجه دربند کردن سنگ‌ها و آزاد گذاشتن سگ‌ها است. اگر هوشیار و هوشمند نباشیم، چنین روزی هر جامعه انسانی را تهدید می‌کند. پس باید از آن ترسید و علاج واقعه را قبل از وقوع کرد. علاج واقعه یعنی: برخورد قاطع و پشیمان کننده و بازدارنده با ناقضان امنیت و قانون و شناسایی نیروهای نفوذی و تردشان از مجموعه نهادهای انقلابی و رسمی. یعنی: عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر  و تشویق و تقدیر مادی و معنوی از نیروهای فعال در این حوزه. یعنی: عزیز شمردن علم و اهل علم و تشویق و ترغیب آنها برای تولید علم نافع. یعنی: تکریم و تجلیل از سربازان گمنام جهاد تبیین و جنگ نرم و... .