امام حسین علیه‌السلام:  اگر دنیا و مظاهر آن زیبا و دوست داشتنی به نظر می‌آید، پس خانه آخرت و بهشت خداوند خیلی بالاتر و زیباتر از آن است. (کشف الغمه، ج. ۲، ص. ۲۸) 

مطالب صفحه یک 1214

روز بازگشت امام خمینی (ره)، روز شکست طاغوت

علی شیرازی

۱۲ بهمن، سالروز ورود بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به کشور است. امام خمینی (ره) شرط ورود خود را به ایران، خروج محمدرضا شاه پهلوی، اعلام کرده بودند. شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷ از کشور فرار کرد.
در همان روز امام در پیامی کوتاه اعلام فرمودند: خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت‌بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می‌باشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی را به ملت تبریک می‌گویم. ایشان پس از فرار شاه و شروع دور پیروزی‌های پی در پی ملت ایران، اعلام نمودند: در اولین فرصت به ایران باز می‌گردم. شاپور بختیار نخست وزیر بود. با کمک ارتش و به دستور آمریکایی‌ها، فرودگاه را به محاصره در آورد تا امام به کشور برنگردند.
تحصن روحانیون و مردم در دانشگاه تهران و فشار ملت ایران به بختیار و دولت وی، ورق را برگرداند.
هیئت دولت در دهم بهمن ۱۳۵۷ اعلام کرد: ورود هواپیمای حامل امام به فرودگاه مهرآباد تهران بدون اشکال است.
با اعلام این خبر، کمیته استقبال از امام خمینی (ره) در پیامی نوشت: امام خمینی در حوالی ساعت ۹ صبح روز پنج‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در تهران خواهند بود.
در ساعت ۹ صبح روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ امام خمینی (ره) پس از نزدیک به ۱۵ سال دوری و تبعید از وطن، در میان استقبال پرشور حلقه گروه منتخب استقبال‌کنندگان، از پله‌های هواپیما فرود آمدند و در فرودگاه مهرآباد، قدم به خاک ایران گذاشتند. سپس حضرت امام (ره) به سالن فرودگاه وارد شدند. فریاد "الله‌اکبر" مستقبلین، سالن را به لرزه در آورد. استقبال‌کنندگان با خواندن سرود "خمینی ای امام"، اشک مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری کردند.
با این ورود، بزرگ‌ترین استقبال تاریخ در تهران شکل گرفت. امام، پس از یک سخنرانی کوتاه در فرودگاه مهرآباد، برای ادای احترام به شهیدان انقلاب اسلامی به سمت بهشت زهرا حرکت کردند.
عده زیادی از مردم ایران، خود را به پایتخت رسانده بودند. قریب ۸ میلیون نفر در تهران جمع شده بودند. پنجاه هزار نیروی انتظامی مشغول منظم کردن جمعیت بودند. دریایی از انسان‌ها موج می‌زد. ایران  شاهد بزرگ‌ترین، باشکوه‌ترین و تاریخی‌ترین استقبال بود. حضور میلیونی مردم ایران، نشانه‌ای از عشق و علاقه بی‌نظیر مردم به امام خود بود.
مردم به شوق ورود امام به کشور، خیابان‌ها را آب و جارو کرده بودند. مسیر حرکت امام خمینی (ره) تا کیلومترها، تمیز و با گل‌های رنگارنگ تزیین شده بود. اطراف راه‌آهن را مردم خیلی زیبا تزیین کرده بودند.  مردم در خیابان‌ها و میدان آزادی، بوق می‌زدند. برف پاک‌کن می‌چرخاندند. شادی وصف‌ناپذیری سرتاسر تهران را فراگرفته بود. همسایگان مسیر امام خمینی (ره) از مردم پذیرایی می‌کردند. به استقبال‌کنندگان غذا می‌دادند. شربت و شیرینی پخش می‌کردند. به آن‌ها آب و چای می‌دادند. 
طول جمعیت استقبال کننده از امام خمینی (ره) به ۳۳ کیلومتر می‌رسید. اتومبیل امام با کندی حرکت می‌کرد. به علت ازدحام جمعیت، مراد ملت ایران با بالگرد وارد بهشت زهرا شدند.
یک ملت غرق در شادی شد. در آن روز تاریخی، ایران خوشحال بود. زن و مرد و پیر و جوان، صلوات می‌فرستادند و دست می‌زدند.
امام خمینی (ره) در میان جمعیت چند میلیونی، و پس از سال‌ها دوری، به پشتیبانی ملتی پرشور و باشعور، انقراض حکومت پهلوی و شکل‌دهی به دولت مردمی را اعلام نمودند.
شاید خیلی‌ها باور نمی‌کردند که ۱۲ بهمن سرآغاز حرکتی جدید در تاریخ ایران است. اما اماممان بر این باور بود. خشتی را در بهشت زهرا بنا نهاد که بتواند ۲۲ بهمن را رقم بزند و پایه‌گذار نظام مردم‌سالار دینی بشود.
۱۲ بهمن فقط روز بازگشت امام به کشور نبود. ۱۲ بهمن روز بازگشت به خود و روز برگشت ابدی از طاغوت شد. حکومت شاه را در هم کوبید و حاکمیت دین را رقم زد.
 
معاون اشتباهات راهبردی، ترک عادت نکرد!
محمدجواد ظریف، چهره‌ای که سال‌ها در عرصه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران حضور داشته، در مقاطع مختلف با اظهارات و اقدامات خود جنجال‌های بسیاری برانگیخته است. او که اکنون به‌عنوان معاون راهبردی دولت وفاق پزشکیان شناخته می‌شود، بارها در مقاطع مختلف در سیاست خارجی کشور مرتکب اشتباهاتی شده که برخی آثار آن همچنان بر دیپلماسی ایران سایه افکنده است.
اظهارات اخیر ظریف در اجلاس داووس، نمونه‌ای از همان مواضع مکرر او است که نه‌تنها کمکی به منافع ملی نمی‌کند؛ بلکه زمینه را برای بهره‌برداری کشورهای مقابل فراهم می‌سازد.
او در این اجلاس مدعی شد که در صورت روی کار آمدن رقیب انتخاباتی پزشکیان یعنی سعید جلیلی، احتمال وقوع جنگ در منطقه افزایش می‌یافت. این در حالی است که چنین گزاره‌هایی بیشتر بهانه‌ای در اختیار طرف‌های خارجی قرار می‌دهد تا سیاست‌های داخلی ایران را تحت‌فشار قرار دهند.
کارنامه ظریف نشان می‌دهد که او در جایگاه یک دیپلمات ارشد، بارها مرتکب اشتباهات راهبردی شده که نه‌تنها منافع ملی را تأمین نکرده؛ بلکه موجب ایجاد چالش‌های بزرگ برای کشور شده است.
سیاست خارجی عرصه‌ای نیست که بتوان در آن بر مبنای خوش‌بینی‌های شخصی و توافقات غیررسمی تصمیم‌گیری کرد. در این حوزه، نیاز به اتخاذ مواضع قاطع و مبتنی بر اصول ثابت و غیرقابل تغییر است؛ اما ظریف به جای حرکت بر مسیر این اصول پایدار، بعضاً با گره زدن سیاست داخلی به سیاست خارجی، منافع ملی را قربانی منفعت جناحی کرده تا به این ترتیب طرف‌های مقابل را به مسیر فشار بیشتر به ایران سوق دهد.
مذاکرات سعدآباد و التماس به البرادعی
این نخستین باری نیست که ظریف در بزنگاه‌های حساس، با مواضع نادرست، فرصت‌های کشور را از بین می‌برد. در گذشته نیز در جریان مذاکرات سعدآباد در سال 1383، اظهارات او به البرادعی نشان از این دارد که ظریف منافع ملی را وجه المصالحه تعامل با غرب قرار داده و سیاست خارجی را به کسب منفعت سیاسی در داخل معطوف کرده است.
او در آن مذاکرات، با لحنی که بیشتر به استیصال شباهت داشت، از پیامدهای شکست مذاکرات برای جریان‌های سیاسی همسو با خود در داخل سخن و گفت: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آنها موفقیتی در این مذاکرات نمی‌بینند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از بین رفته است. این تنها مشکل اعتماد به جبهه آنها نبود، این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود».
تحقیر توان دفاعی ایران
از دیگر مواردی که نشان‌دهنده ضعف دیدگاه راهبُردی اوست، مواضعش درباره توان دفاعی کشور است. او در سخنرانی خود در دانشگاه تهران در 12 آذر 1392 اظهار داشت که آمریکا می‌تواند با یک بمب، کل سیستم دفاعی ایران را از کار بی اندازد.
بیان چنین سخنانی از زبان یک مقام ارشد دیپلماتیک، عملاً توان بازدارندگی کشور را زیر سؤال می‌برد و در راستای القای تصویری ناتوان از ایران در برابر تهدیدات خارجی عمل می‌کند.
این در حالی است که توان دفاعی کشور، نه‌تنها یک نقطه‌ضعف نیست؛ بلکه یکی از مؤلفه‌های اصلی قدرت ملی محسوب می‌شود. پس از این اظهارات، رهبر انقلاب به صحبت‌های ظریف واکنش نشان داده و خواهان این موضوع شدند که مسئولین کشور به بازدید از توان دفاعی کشور بروند.
دوگانه میدان و دیپلماسی
مسئله دیگری که در کارنامه ظریف جایگاه ویژه‌ای دارد، رویکرد او در قبال دوگانه «میدان و دیپلماسی» است. او در گفتگوی خود با سعید لیلاز در سال 1400، بدون توجه به پیچیدگی‌های سیاست خارجی و نقش مکمل دیپلماسی و میدان، سیاست خارجی ایران را تابع سیاست‌های میدانی توصیف کرد.
در حالی که دیپلماسی و میدان باید در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند، ظریف با نادیده گرفتن این هم‌افزایی، به نوعی تلاش داشت تا دیپلماسی را قربانی سیاست‌های میدانی نشان دهد.
ضعف در مذاکرات هسته‌ای
یکی دیگر از نمونه‌های بارز اشتباهات راهبردی او، موضع‌گیری‌اش در جریان مذاکرات هسته‌ای بود. زمانی که طرف‌های غربی از موضع قدرت سخن می‌گفتند و حتی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود که عدم توافق بهتر از توافق بد است، ظریف در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا در 27 شهریور 1393 تأکید کرد که هر نوع توافقی، حتی یک توافق نامطلوب، بهتر از عدم توافق است. چنین اظهارنظری طبعاً موجب تضعیف موضع ایران در مذاکرات می‌شد و به روشنی به طرف‌های مقابل این پیام را ارسال می‌کرد که ایران حاضر است به هر قیمتی توافق کند.
اشتباهات مکرر، ظریف را وادار به اعتراف کرد
اما اوج اشتباهات راهبردی ظریف وقتی بود که پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، زمانی که انتظار می‌رفت دولت، تدبیری برای حفظ منافع ملی بیندیشد، در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان در سال 1397 به صراحت اعلام کرد که تیم مذاکره‌کننده ایران راهبُرد خود را کنار گذاشته و بر مبنای توافقات غیررسمی با آمریکا عمل کرده است.
ظریف اشتباهش را این‌گونه توضیح می‌دهد: «من اشتباه کردم، براساس یک توافقی که (با آقای کری) کردیم، ما راهبُرد خودمان را کنار گذاشتیم و بر مبنای آن توافق آمدیم آن را اعلام کردیم که تبدیل شد به موضع جمهوری اسلامی. من این را می‌پذیرم. من اشتباه کردم... ما نباید براساس حرف این بابا (عمل) می‌کردیم... ولی این کار را کردیم».
این اظهارات نشان داد که برخلاف توصیه‌های مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم گرفتن تضمین از طرف آمریکایی، ظریف و تیمش بدون در نظر گرفتن الزامات حقوقی و سیاسی، به وعده‌های شفاهی دل‌خوش کرده بودند و نتیجه این سیاست‌گذاری اشتباه، چیزی جز خروج یک‌طرفه آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های گسترده علیه ایران نبود.
اطمینان بی‌پایه درباره ترامپ و تحریم‌ها
یکی دیگر از مواردی که نشان‌دهنده اشتباهات راهبردی محمدجواد ظریف است، نشست بررسی برجام در شورای راهبردی روابط خارجی بود که تنها 23 روز پیش از تصویب برجام در مجلس برگزار شد.
در این نشست، فؤاد ایزدی از ظریف پرسید که اگر فردی مانند دونالد ترامپ که در آن زمان نامزد انتخابات آمریکا بود، بر سر کار بیاید، آیا امکان خروج از برجام و بازگرداندن تحریم‌ها وجود دارد؟ ظریف در پاسخ، با خنده‌ای تمسخرآمیز گفت: «نمی‌تواند این کار را بکند، آقای دکتر ایزدی، من به شما اطمینان می‌دهم. ترامپ تحریم‌ها را برگرداند، چه کسی در دنیا اجرا خواهد کرد؟»
این اظهارات نه‌تنها بیانگر یک خطای تحلیلی فاحش بود؛ بلکه نشان داد که تیم مذاکره‌کننده، بدون در نظر گرفتن احتمالات مختلف، توافقی را امضا کرده که هیچ ضمانت اجرایی برای آن وجود نداشت.
در نهایت، زمانی که ترامپ در سال 2018 به‌راحتی از برجام خارج شد و تحریم‌ها را بازگرداند، مشخص شد که تحلیل ظریف کاملاً اشتباه بوده و عمده کشورها نیز از اجرای تحریم‌های آمریکا سر باز نزدند.
آقای ظریف کاش حین تحصیل در آمریکا این را هم می‌آموختید
یکی از نقاط قوت سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، انسجام در مواضع است. علی‌رغم اختلافات شدید و حتی توهین‌آمیز میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در رقابت‌های انتخاباتی، چهره‌های سیاسی آمریکا در مواجهه با مسائل سیاست خارجی وحدت رویه دارند. نمونه بارز این انسجام، حمایت همه‌جانبه هر دو حزب از رژیم صهیونیستی و اتخاذ مواضع سخت‌گیرانه علیه ایران است.
در حالی که دعواهای سیاسی در داخل آمریکا گاهی چهره‌ای مضحک از سیاست داخلی این کشور ارائه می‌دهد؛ اما این تنش‌ها هیچ‌گاه به صحنه سیاست خارجی منتقل نمی‌شود. سیاستمداران آمریکایی حتی در اوج رقابت‌های داخلی، در حوزه سیاست خارجی، به شکلی هماهنگ عمل می‌کنند.
این رویکرد می‌تواند برای محمدجواد ظریف که مدتی در آمریکا نیز تحصیل کرده است، الگو باشد. معاون راهبردی رئیس جمهور باید بداند در کشوری مانند ایران که رقابت‌های سیاسی به‌مراتب آبرومندانه‌تر از صحنه سیاست داخلی آمریکا است و سطح تنش هیچ‌وقت تا آن حد بالا و غیر اخلاقی نبوده است، توجیهی برای گره زدن سیاست داخلی به سیاست خارجی وجود ندارد.
با وجود اختلافات جناحی، ضروری است که در مواجهه با تهدیدات خارجی و مسائل بین‌المللی، منافع ملی در اولویت قرار گیرد و از ایجاد شکاف در سیاست خارجی پرهیز شود.