اشکال: با عرض سلام و ادب محضر استاد مهدوی زادگان؛ نکته دقیقی را بیان فرمودید. بله، بین رضاخان و جمهوری اسلامی تفاوت هاست و محوری ترین تفاوت بین این دو، همان است که فرمودید : پشتوانه مردم و نظر مردم. شاید این مطلب که فرمودید، بتواند در پیدا کردن راه حل کمکی بکند، به این نحو که به مردم رجوع بکنیم: یک راه رجوع به مردم، این است که این قانون به رای گذاشته شود. اشکالی که ندارد! توجه بفرمایید که این قانون، تبدیل به چالش شده است، به نحوی که تمام حاکمیت موضعی را در مقابل این مسئله اتخاذ کرده اند و وقتی مسئله ای چنین بازتابی را دارد که تمام سران حاکمیت در مقابل مسئله ای موضع گیری می کنند، معلوم می شود چالشی نیست که بتوان در قبال آن، برخورد ساده انگارانه کرد. به نظر می رسد همان طور که به نیکی فرمودید: جمهوری اسلامی مستظهر به مردم است و از عنوان جمهوریت هم این بر می آید. در خصوص این مسئله به مردم رجوع بشود، الحمدلله و المنة در قانون اساسی هم راهکاری اندیشیده شده است.
همان طور که همیشه از سوی مسئولین مطرح می شود که ما به طور متوسط، هر ساله یک انتخابات داریم. این هم یکی روی آن همه، چه اشکالی دارد. نحوه برگزاری هم خیلی ساده است، یک هفته یا ده روز قبل از برگزاری انتخابات موافقین و مخالفین در برنامه های تلویزیونی گفتگوهای گوناگونی را برگزار می کنند، اعم از گفتگوی یک نفره یا مناظره و جوانب مختلف مسئله واکاویده می شود.
مستحضرید که هم مسئله حجاب قانونی را می شود از جهات مختلفی بررسی کرد مثل جنبه فقهی، جنبه جامعه شناختی، مردم شناختی، روان شناسی ... و نیز مستحضرید که در تمام اینها اختلاف آرا هست. به لحاظ فقهی، عده ای قائل هستند که حاکم اسلامی چنین حقی را دارد و بلکه بر حاکم واجب است و در طرف مقابل، عده ای با این نظر مخالف اند. به لحاظ برون دینی، عده ای معتقدند که مثلا در صورت آزادی حجاب، جامعه به زوال اخلاقی کشیده می شود و عده ای مخالفند.
به لحاظ اخلاقی، عده ای پوشاندن موی سر و گردن را امر غیر عفیفانه قلمداد نمی کنند و برخی آن را امر غیر اخلاقی ( اعم از اخلاق دینی ) قلمداد می کنند که البته این دومی خیلی قول نادری باید باشد. و جنبه های مختلف دیگر... پس میتوان با برگزاری برنامه های تلویزیونی (همانند بقیه انتخابات ها) جوانب مختلف مسئله را به سمع و نظر مردم رساند و بعد، این قانون را طی یک همه پرسی به رای مردم گذاشت. نکته آخر هم اینکه، این دوگانه ای که شما شکل می دهید، برای من نامفهوم است: یا باید موافق حجاب اجباری باشیم، یا باید موافق برهنگی باشیم. البته احتمالا بنده در فهم کلام شما اشتباه میکنم، ولی چنین دوگانه ای برای بنده نامفهوم است.
پاسخ: درود بر شما و سپاسگزارم از نظر لطف تان
بخاطر این که موضوع گفتگو گسترده نشود، فقط به چند نکته اشاره می کنم
1. اسناد تاریخی در باب کشف حجاب، نشان می دهد که مخالفان با کشف حجاب، نه از آن رو بود که رژیمی آن را تصویب کرده بود، که مشروعیت سیاست متکی به رای مردم را نداشت.
اصلا مشروعیت متکی به آرا مردم، در آن زمان هنوز در ایران متولد نشده بود. و جامعه و حتی روحانیان نیز، موضوع را از این منظر نمی دیدند. بلکه مخالفت با قانون کشف حجاب، برای آن صورت گرفت که با حجاب مخالفت می کرد. شما هم اگر آن زمان بودید، با قانون مخالفت می کردید؛ زیرا بی حجابی را اجباری می کرد.
2. از گفتار شما این گونه استنتاج کردم (اگر اشتباه بود بفرمایید)،
حکومت رضا شاه، حکومت غیر مشروع بود(زیرا منتخب مردم نبود)... از این رو قانون کشف حجاب او هم، مشروع نبود. و اگر حکومت رضا شاه منتخب مردم بود، پس قانون کشف حجاب هم اعتبار داشت و مشروع بود! اگر این را بپذیریم، آنگاه همه ی مشروعیت قوانین را به نظام مستقر و قدرت گره زده ایم. و در این صورت، جامعه را نادیده گرفته ایم. بالاخره گروهی از مردم، برخی از قوانین را ناعادلانه و غیر اخلاقی می دانند. این گروه چه باید بکنند؟ بله درست می فرمایید، مخالفت قاطبه مردم با کشف حجاب به دلیل حکم شرع بود. ولی همانطور که عرض کردم، جای این سوال است که چرا جریان منورالفکری در آن زمان با قانون اجباری کشف حجاب مخالفت نکردند؟ بلکه در اجبار کشف حجاب، سهم بسزایی داشتند.
پاسخ دومی که ذکر کردم، دقیقاً جواب نکته دوم شما است. بر اساس همان شش شرطی که بیان فرمودید، حکومت هر قدر هم که قانونی باشد، مجاز نیست کشف حجاب را قانونی کند؛ بلکه اگر اقبال و خواست عمومی برقرار باشد، حاکمیت می تواند حجاب را قانونی کند. و بالاخره حجاب، قانونی معقول و اخلاقی است. حجاب، حکم فطرت پاک است. و لذا دلیلی ندارد که گروهی از مردم، این حکم مترقی متعالی را ناعادلانه و غیر اخلاقی بدانند.