چرا مذاکره با آمریکا گره تحریمها را کورتر میکند
دولت ترامپ در دوره جدید ریاستجمهوری خود، همانند دوره قبل، بر سیاست فشار حداکثری تأکید دارد. ترامپ و تیم امنیت ملی او بارها اعلام کردهاند که به دنبال توافقی فراتر از برجام هستند که شامل موضوعاتی مانند توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران باشد. این خواستهها در تضاد آشکار با اصول حاکمیتی و منافع ملی ما است. از این رو، مذاکره با چنین دولتی نهتنها منجر به کاهش تحریمها نمیشود؛ بلکه دست آمریکا را برای اعمال فشارهای جدید باز میگذارد.
سابقه آمریکا در نقض توافقات بینالمللی، بهویژه خروج یکجانبه از برجام، نشان میدهد که حتی در صورت دستیابی به یک توافق جدید، هیچ تضمینی برای اجرای آن وجود ندارد. ترامپ در دوره قبلی خود، بهرغم پایبندی ایران به تعهدات برجامی، از توافق خارج شد و تحریمهای گستردهای را بازگرداند. این تجربه تاریخی، گواهی بر این است که مذاکره با دولت آمریکا بدون ارائه تضمینهای عملی، اقدامی پرریسک و بینتیجه خواهد بود.
با توجه به سیاستهای خصمانه آمریکا، بهویژه تحت ریاست جمهوری ترامپ، مذاکره نهتنها کمکی به کاهش تحریمها نمیکند؛ بلکه مسیر فشار و تحریم را تثبیت و تشدید خواهد کرد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان در روزهای پایانی سال گذشته، در واکنش به دعوت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای مذاکره، این پیشنهاد را فریبکارانه دانسته و تأکید کردند که مذاکره با این دولت آمریکا، گره تحریمها را کورتر خواهد کرد.
اظهارات رهبر معظم انقلاب، مبتنی بر یک واقعیت انکارناپذیر است؛ زیرا نباید فراموش کرد که مشکل آمریکا با ایران، صرفاً مسئله هستهای نیست؛ بلکه به دین، هویت و استقلال ملت ایران بازمیگردد. با توجه به سیاستهای خصمانه آمریکا، بهویژه تحت ریاست جمهوری ترامپ، مذاکره نهتنها کمکی به کاهش تحریمها نمیکند؛ بلکه مسیر فشار و تحریم را تثبیت و تشدید خواهد کرد.
بازگشت به سیاست فشار حداکثری
دولت ترامپ در دوره جدید ریاستجمهوری خود، همانند دوره قبل، بر سیاست فشار حداکثری تأکید دارد. ترامپ و تیم امنیت ملی او بارها اعلام کردهاند که به دنبال توافقی فراتر از برجام هستند که شامل موضوعاتی مانند توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران باشد. این خواستهها در تضاد آشکار با اصول حاکمیتی و منافع ملی ما است. از این رو، مذاکره با چنین دولتی نهتنها منجر به کاهش تحریمها نمیشود؛ بلکه دست آمریکا را برای اعمال فشارهای جدید باز میگذارد.
ساختار پیچیدهتر تحریمها
تحریمهای اعمالشده علیه ایران طی سالهای اخیر نهتنها کاهش نیافته؛ بلکه به شکل پیچیدهتری طراحی شدهاند. آمریکا با استفاده از سازوکارهای ثانویه و تهدید شرکتهای بینالمللی، عملاً راههای دور زدن تحریمها را دشوارتر کرده است. علاوه بر این، تحریمهای جدیدی در حوزههای مختلف، از جمله مالی و انرژی، اعمال شده که نشان میدهد مذاکره بدون تضمینهای جدی، هیچگونه گشایشی در اقتصاد ایران ایجاد نخواهد کرد.
فؤاد ایزدی، تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا و استاد دانشگاه تهران، در گفتگو با فارس در این باره تاکید میکند که حتی اگر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، تمایل به لغو تحریمها داشته باشد، بهتنهایی قادر به انجام این کار نیست. وی تأکید میکند که برداشتن تحریمها نیازمند همراهی و اقدام عملی کنگره آمریکاست، و در حال حاضر نشانهای مبنی بر تمایل کنگره به رفع تحریمها وجود ندارد. ایزدی همچنین اشاره میکند که حتی اگر ترامپ بخواهد بر کنگره در این زمینه تأثیر بگذارد، شواهدی دال بر توانایی او در جلب حمایت کنگره برای لغو تحریمها وجود ندارد. بر این اساس، ایزدی نتیجه میگیرد که مذاکره با دولت آمریکا در شرایط فعلی نهتنها مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه ممکن است به مشکلات کشور نیز بیفزاید؛ زیرا ممکن است کشور را معطل نتایج مذاکرات کرده و جامعه را نسبت به اخبار مرتبط با مذاکرات شرطی کند که این وضعیت به نفع کشور نیست.
نگاه ایدئولوژیک دولت ترامپ به ایران
برخلاف آنچه برخی تحلیلگران تصور میکنند، مشکل آمریکا با ایران، به مسئله هستهای محدود نمیشود. واشنگتن، بهویژه تحت رهبری ترامپ، همواره ایران را بهعنوان تهدیدی ایدئولوژیک تلقی کرده است. استقلال سیاسی، مقاومت در برابر سلطهگری و هویت اسلامی ایران، نقاطی هستند که آمریکا نمیتواند با آنها کنار بیاید. به همین دلیل، حتی اگر مذاکراتی انجام شود، خواستههای آمریکا فراتر از بحثهای فنی خواهد بود و ناظر بر تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی و فرهنگی ایران خواهد شد.
عدم تضمین پایبندی آمریکا به توافقات
سابقه آمریکا در نقض توافقات بینالمللی، بهویژه خروج یکجانبه از برجام، نشان میدهد که حتی در صورت دستیابی به یک توافق جدید، هیچ تضمینی برای اجرای آن وجود ندارد. ترامپ در دوره قبلی خود، بهرغم پایبندی ایران به تعهدات برجامی، از توافق خارج شد و تحریمهای گستردهای را بازگرداند. این تجربه تاریخی، گواهی بر این است که مذاکره با دولت آمریکا بدون ارائه تضمینهای عملی، اقدامی پرریسک و بینتیجه خواهد بود.
فشارهای منطقهای و بینالمللی
دولت ترامپ ارتباط نزدیکی با رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی دارد که مخالف هرگونه توافق با ایران هستند. نفوذ این بازیگران بر سیاست خارجی آمریکا، مسیر مذاکرات را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. تجربه نشان داده که فشارهای لابیهای صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه، آمریکا را به اتخاذ سیاستهای سختگیرانهتر علیه ایران سوق داده است. این مسئله باعث میشود که هرگونه مذاکره، حتی در صورت آغاز، در نهایت تحت تأثیر این فشارها به بنبست برسد. در نهایت باید گفت که با توجه به سیاستهای خصمانه دولت ترامپ، مذاکره نهتنها کمکی به کاهش تحریمها نخواهد کرد؛ بلکه میتواند به تثبیت فشارهای اقتصادی و حتی افزایش آنها منجر شود. آمریکا نشان داده که مشکل اصلیاش با ایران، نه برنامه هستهای؛ بلکه ماهیت دینی، هویتی و استقلال سیاسی آن است؛ بنابراین، هرگونه مذاکرهای که بدون تضمینهای محکم و با خوشبینی به تغییر رفتار آمریکا انجام شود، جز اتلاف وقت و ایجاد فرصت برای دشمن، نتیجهای در بر نخواهد داشت.
چرا روسیه و پوتین بر غرب و آمریکا پیروز شد؟

چرا ایران با همه قدرت و ایمان ملتش در مقابل غرب و آمریکا در چالش و مشکل است؟ ولی چرا و چگونه پوتین، آمریکا و اروپا را تسلیم کرد، و ترامپ را مجبور به تغییر رویکرد نمود، آن هم پس از کمک ۲۵۰ میلیارد دلاری آمریکا به اکراین؟ پاسخ به این سوال را باید در دلایل زیر جستجو کرد:
۱ ـ پوتین لیبرالهای دو تابعیتی و غربگرایان را که نقش ستون پنجم دشمنان را بازی میکنند خانهنشین کرد.
۲ ـ پوتین میدان و دیپلماسی را مقابل هم قرار نداد، و دیپلماسی را در خدمت میدان قرار داد.
۳ ـ روسیه به هیچ وجه پالس ضعف نفرستاد و التماس مذاکره نکرد، و به وعدهها و تهدیدهای مهاجمان توجهی نکرد.
۴ ـ پوتین به اقتدار و ظرفیت ملت خود تکیه کرد، و از آنچه داشت به خوبی و به موقع استفاده نمود، و از تداوم و تقویت روابط روسیه با کشورهای غیر متخاصم غفلت نکرد.
۵ ـ پوتین مقابله به مثل نمود و ستاد فرماندهی نیروهای ناتو را در اوکراین زیر آتش گرفت.
۶ ـ روسیه به اقتصاد و رسانهها و مدیریتها و فضای مجازی آرایش نظامی داد، و فریب شعارهای تو خالی غربیها را نخورد.
۷ ـ پوتین از خزانه و انبارهای خالی سخنی به میان نیاورد، و خبر از دکمهای در کاخ سفید نداد که اگر آن را بفشارند سیستم دفاعی روسیه نابود میشود.
۸ ـ پوتین به ترامپ فهماند که اگر ۲۵۰ میلیارد دلار دیگر به اکراین بدهد نمیتواند به اهداف خود برسد؛ لذا به دریافت منابع معدنی ۵۰۰ میلیاردی اکراین قناعت کند، و اروپا و زلنسکی دلقک را مانند دهها کدخداپرست نگونبخت خائن به باد حوادث بسپارد. نکته قابل تامل آن است که چرا ترامپ و امثالش در منطقه ما با وجود شکستهای مکرر در افغانستان و عراق و یمن و... و هزینه گزاف ۷ تریلیون دلاری به این فهم نمیرسد، و از ادامه سلطهطلبی و قلدری مأیوس نمیشود؟!
کدام تفکر و چه کسانی با چه مدیریتی آنها را امیدوار و گستاخ کرده تا برای ما آنچنان یادداشت اجرایی امضا کند؛ ولی به روسیه پوتین آنچنان حال دهد؟!
بله در روسیه انسانهای نقابدار و منافقصفت در پیکره دولت و نظامش لانه نکردهاند که تلاش کنند ریل مقاومت این مردم سلحشور ایران را به سوی دشمن تغییر دهند، و ملت را به سوی یأس و ناامیدی کشانده تا در مقابل دشمن خبیث سر تعظیم فرود آورند. بله پوتین نگذاشت منافقصفتان صدایشان در روسیه بالا بیاد و نتیجه آن، پیروزی بزرگ روسیه بر کشورهای غرب و آمریکا میشود.