الإمام المهدی علیه‌السلام: ما بر تمامی احوال و اخبار شما آگاه و آشنائیم و چیزی از شما نزد ما پنهان نیست.      (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۵)  

مطالب صفحه بین‌الملل 1202

همکاری مستقیم FATF با رژیم صهیونیستی

مسعود براتی

در برنامه اقدام لبنان FATF از لبنان خواسته است تا درباره حزب الله تحقیقات کرده و اطلاعات را با شرکای خارجی به اشتراک بگذارد.
احتمالاً این خبر را شنیده‌اید که FATF در پایان نشست اخیر خود، لبنان را در فهرست خاکستری قرار داد. یعنی لبنان تحت نظارت دبیرخانه FATF قرار گرفته است و باید برنامه اقدامی را که برای این کشور مشخص شده است را تکمیل کند. می‌شود تحلیل کرد که FATF چه هدفی را دنبال می‌کند و این هدف چه نسبتی با جنگ جاری میان رژیم صهیونیستی (با مشارکت آمریکا و متحدانش) و جبهه مقاومت و مشخصاً حزب الله لبنان دارد. 
اما هستند برخی افراد ساده‌انگار که حتماً می‌گویند این تحلیل‌ها صرفاً توهم توطئه است و نسبتی میان FATF و این موضوعات نیست. آنها با ساده‌لوحی تمام می‌گویند که FATF یک نهاد فنی است و صرفاً پیگیر استانداردهای فنی در حوزه بانکی و مالی است. حتی برخی پا را فراتر می‌گذارند و می‌گویند ببینید که لبنان که میزبان اصلی‌ترین گروه مقاومت یعنی حزب الله لبنان است، در حال تعامل با FATF بوده و تمام معاهدات را هم پذیرفته است و مشکلی هم برای فعالیت مقاومت پیش نیامده است.
برای اینکه به این عده ساده‌انگار و سطحی‌نگر برخی واقعیات را نشان بدهیم خوب است به مفاد بیانیه FATF درباره لبنان نگاهی دقیق‌تر بیندازیم و اسناد پشتیبان آن را مورد بررسی قرار دهیم تا بهتر نقش و ماموریت FATF را در صحنه نبرد کنونی متوجه بشویم و ان شالله آنها که باید هم متوجه شوند.
در متن بیانیه FATF درباره لبنان، موارد ده گانه‌ای که برنامه اقدام لبنان را تشکیل می‌دهد مورد اشاره قرار گرفته است. 
چند مورد از ده مورد به حزب الله لبنان مرتبط است؛ اما اینجا فقط درباره اصلی‌ترین بند صحبت می‌کنیم. بند ۸ می‌گوید:
pursuing TF investigations and sharing information with foreign partners related to investigations of TF as called for in the MER
ترجمه: پیگیری تحقیقات مرتبط با تأمین مالی تروریسم و تبادل اطلاعات با شرکای خارجی در مورد این تحقیقات، مطابق با الزامات گزارش ارزیابی متقابل (MER)
در این بند بر تحقیقات مرتبط با تامین مالی تروریسم و تبادل اطلاعات با شرکای خارجی تاکید می‌کند. اینکه منظور چه چیزی و چه گروه‌هایی است را به گزارش ارزیابی متقابل (MER) ارجاع می‌دهد. تا اینجا می‌توان این احتمال را داد که منظور FATF فعالیت‌های حزب الله است و FATF دولت لبنان را تحت فشار گذاشته است تا به جمع‌آوری اطلاعات از طریق تحقیقات و اشتراک‌گذاری آن‌ها با شرکای خارجی مبادرت کند. اما احتمالاً هنوز آن افرادی که مدنظر ما هستند، می‌گویند این حرف درست نیست و نگاه بدبینانه است.
برای روشن و دقیق شدن موضوع باید به گزارش ارزیابی متقابل یا همان MER مورد ارجاع در بیانیه رجوع کنیم. در سایت FATF این گزارش وجود دارد و آخرین ویرایش آن مربوط به دسامبر ۲۰۲۳ است. در اینجا می‌توانید ببینید:
در این گزارش درباره بند مورد نظر گزاره‌های متعددی مشاهده می‌شود. مهم‌ترین این گزاره در صفحه ۹۵ گزارش آمده است.
Lebanon should pursue investigations and share information with foreign partners related to TF investigations linked to a major local paramilitary organization with a welldocumented track record of committing terrorist acts as defined by the FATF.
ترجمه: لبنان باید تحقیقات را دنبال کند و اطلاعات را با شرکای خارجی مرتبط با تحقیقات تامین مالی تروریسم مرتبط با یک سازمان بزرگ شبه‌نظامی محلی با سابقه مستند در ارتکاب اقدامات تروریستی که توسط FATF تعریف شده است، به اشتراک بگذارد.
خیلی روشن است که منظور از سازمان بزرگ شبه‌نظامی محلی در لبنان، چه سازمانی است. کافی است در گوگل جستجو کنی تا به شما پاسخ دهد که حزب الله لبنان، بزرگ‌ترین سازمان شبه‌نظامی لبنان است.
نتیجه خیلی سخت نیست. کافی است کمی چشم‌ها را باز کنیم، FATF دولت و نظام بانکی لبنان را تحت فشار قرار داده و تحت نظارت هم برده است تا آنها را وادار کند تحقیقات درباره حزب الله لبنان را دنبال کنند و اطلاعات حاصل از آن را با شرکای خارجی (بخوانید آمریکا و رژیم صهیونیستی) به اشتراک بگذارند. همان‌چیزی که درباره عاقبت همکاری با FATF و پذیرش معاهدات بین‌المللی دیکته شده از سوی آن در ایران هشدار داده می‌شود؛ اما برخی آن را به سخره می‌گیرند.
باشد که از عاقبت دیگران ما عبرت بگیریم و الا به آن مبتلا خواهیم شد!
 
راز امارات عربی که کمتر کسی می‌داند
 امارات، چرا می‌خواهد در امور همه کشورهای دور از خود، دخالت کند، یمن، لیبی، سوریه و در نهایت سودان و فلسطین؟
راز "امارات" که کمتر کسی می‌داند.
جمال ریان، خبرنگار رسانه: هیچ‌کس نمی‌داند کشوری مانند "امارات" که مساحت آن کوچک است و بیش از 75هزار کیلومتر مربع نیست، و جمعیت بومی آن که هنوز از (800) هزار نفر بیشتر نشده است، چگونه می‌تواند شاهد چنین رنسانس سریع باشد!
امارات، تاریخ سیاسی، جنبش‌های آزادی‌بخش و نهادهای فرهنگی و فکری ندارد.
آیا شیخ زاید سوره یاسین را در آن دمید تا یک شبه با ساخت و ساز و بازسازی رونق یابد که یکی از توسعه‌یافته‌ترین اقتصادهای غرب آسیا را دارد...؟!
و اما واقعیت: یهودیان پشت تأسیس «پروژه امارات» هستند، جایی که «یهودیان ثروتمند» در غرب به فکر ایجاد یک شهرک یهودی در خاورمیانه بودند که حامی منافع آنها بدون نیاز به مقابله با منافع مالی و تجاری و سیاسی دولت "مادر" باشد.
از سال 1971 که سال تاسیس آن است، غرب تصمیم گرفت که امیرنشین‌ها را به ۶ و سپس به ۷ امارت تقسیم کند و هر امیرنشین دارای یک امیر، ارتش، پلیس، امنیت و غیره باشد. در حالی که إمارت ابوظبی بیش از سه چهارم این منطقه را اشغال کرده است. این شیوه به خاطر این است که اماراتی‌ها قادر به تشکیل یک دولت نباشند. حتی اگر طبق آمار رسمی بپذیریم که جمعیت امارات 750هزار نفر است. این در برابر تعداد خارجیان مقیم امارات هیچ است که تعداد آن‌ها (9) میلیون نفر از (200) ملیت و (150) قومیت مختلف است!
حتی اگر کل جمعیت به یک دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و ارتش تبدیل می‌شد، نمی‌توانند از کشور خود محافظت کنند...!
چیزی که در مورد امارات حیرت‌انگیز است این است که وقتی وارد می‌شوید، انگار در یک کشور اروپایی یا یکی از کشورهای پیشرفته آسیایی هستید که در آن نظم سخت، معاملات حرفه‌ای، نظم و انضباط بالا و تمیزی خیابان‌ها را شاهد هستید. اما یافتن شهروند «بومی» دشوار است و نیز کلیه معاملات از فرودگاه تا مسکن در اختیار خارجی‌هاست. تعدادی عرب از کشورهای مختلف نیز وجود دارند، فرودگاه آن را که به سختی می‌توانید تعداد پروازهای آن را بشمارید با بزرگ‌ترین فرودگاه‌های جهان رقابت می‌کند، از نظر ظرفیت و خدمات و تعداد کشتی‌ها و کشتی‌های موجود در بنادر هم حساب کنید، حیرت‌زده می‌شوید. آیا معقول است که یک «اماراتی» که تفکرش ساده است و آرزوهای معمولی دارد، این دستگاه پیچیده را اداره کند...؟!
امارات متحده عربی به طور کلی، و ابوظبی به طور خاص دارای بالاترین درصد افراد ثروتمند در جهان با تعداد تقریبی 75هزار میلیونر است، در حالی که یهودیان ثروتمند، بالاترین درصد آنها را تشکیل می‌دهند.
این کار، فراهم کردن یک محیط امن برای این ذخیره مالی بزرگ است. بنابراین، جای تعجب نیست که کسی که محمد بن زاید را با دست به سوی «اسرائیل» هدایت کرد، میلیونر یهودی «حیم سابان» بود.
امارات فقط ساختمان‌های مرتفع، خیابان‌های زیبا، و مبادله تجارت، ماشین آلات کارخانه‌ها و کارگاه‌ها نیست.
این یک سازش برای توطئه علیه ملت‌ها است.
سوال مهم: امارات متحده عربی به چه چیزی نیاز دارد که اکنون او پنجمین کشور در هزینه‌های تسلیحاتی است؟! ارتشش کجاست؟! و از چه مرزهایی دفاع می‌کند؟!
پاسخ: همه این تسلیحات، چه معاملاتشان اعلام شود و چه نشود، به سمت توطئه علیه کشورهای منطقه می‌رود، چرا که هیچ کشور عربی یا اسلامی در منطقه وجود ندارد که امارات در مسائل اقتصادی، سیاسی و... آن دخالتی نداشته باشد و از لحاظ امنیتی در آن کشور هرج و مرج ایجاد می‌کند.
سوال:  آیا خانواده آل زاید این همه هوش دارند که این تعداد پرونده پیچیده را مدیریت کنند؟
آیا این همه دخالت گسترده در امور کشورهایی که هزاران کیلومتر از امارات دورتر است، به نفع شیوخ امارات است؟!
سوال: چرا سرمایه‌داران اماراتی به جای بادیه‌نشینان اصلی و بومی، مستقیماً بر «امارات» حکومت نمی‌کنند؟
پاسخ این سوال در کتاب: یهودی جهانی نوشته هنری فورد، مالک شرکت فورد در سال 1921، داده می‌شود که می‌گوید: "یهودیان ترجیح می‌دهند عالم را از پشت سر و به طور مخفیانه رهبری کنند".
سوال دیگر: چرا برای جابه‌جایی سرمایه‌ها به جای «امارات»، «اسرائیل» را انتخاب نکردند، به خصوص که سرزمین فلسطین، در زیبایی طبیعتش فراوان است و موقعیت جغرافیایی و موقعیت مهمی دارد و منظره دریا آن نیز زیباست؟
پاسخ: «اسرائیل» برای سرمایه‌گذاری مناسب نیست؛ زیرا یک «سنگر نظامی» است و هر لحظه در معرض تهدید است و تعامل  تجاری با آن در منطقه نیز نامطلوب است.
یعنی: «نا امن» است، و نمای در آن یهودی است!
نکته:  «امارات» یک شهرک اسرائیلی است که از سال 1971... ایجاد شده است، پس حالا متوجه شدید  امارات چیست؟!