امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

مطالب صفحه ادب و هنر 1219

سحری خوانی

حسن ذوالفقاری

سَحَری‌خوانی، روشی برای بیدار کردن مردم هنگام سحر در ماه رمضان، به‌منظور آماده‌کردن و خوردن سحری. خوش‌خوان‌های هر منطقه، بسته به باورهای خاص خود برای بیدار کردن مؤمنان از خواب، روش‌هایی گوناگون به کار می‌بردند که اساس آنها بهره‌گیری از موسیقی، شعر و صدای خوش بود و در هر منطقه نامی خاص داشت؛ مثلاً در دشتستان، پامنقلی، در بوشهر، گُم‌گُم‌سحری و دُم‌دُم‌سحری و در ابیانه، شوخونیه می‌گفتند؛ اما در بیشتر مناطق، مناجات‌خوانی، مناجات سحری، سحری‌خوانی، شب‌خوانی رمضان، پیش‌خوانی، گلدسته‌خوانی و سحرآوازی نامیده می‌شد.
در دوره‌های صفویه و قاجاریه، پادشاهان افراد خوش‌صدا را برای مناجات‌خوانی دعوت می‌کردند. مناجات‌خوانیِ سحری‌خوان‌ها بیشتر در پرده شوشتری بود؛ آنها در قدیم، پیش از مناجات، اشعار مثنوی را نیز به آواز می‌خواندند. اشعار مناجات بیشتر از کتاب‌هایی چون خزانه الاشعار و جوهری برگزیده می‌شد. افراد خوش‌صدا برحسب وظیفه‌ای که بیشتر میراثی اجدادی بود، یک یا دو ساعت مانده به اذان صبح، مناجات زیبایی را که گاهی منتخبی از اشعار شاعران ادب فارسی، به‌ویژه خواجه عبدالله انصاری بود، بر بام خانه یا در کوچه‌ها به اجرا درمی‌آوردند. مردم با این آوازها بیدار می‌شدند و به تدارک سفره سحری می‌پرداختند. در سیرجان، مُریدبون (خادم مسجد) پیش از سحرخوانی، بر بام مسجد پیش‌خوانی می‌کرد. 
در تهران قدیم، یکی از امکانات شناسایی اوقات برای ادای فرایض در ماه رمضان، همین سحرخوان‌ها بودند. در شهرها، سحرخوان‌ها در گروه‌های دو تا چهارنفره در گلدسته مسجد محل، به‌نوبت، به‌صورت تک‌صدایی یا دوصدایی، مناجات سحری را می‌خواندند. به این نوع اجرا، گلدسته‌خوانی، و به مجریان آن، گلدسته‌خوان می‌گفتند. این گروه تا نزدیک اذان صبح، کار خود را ادامه می‌دادند. گروه گلدسته‌خوان هنگامی که اذان صبح نزدیک می‌شد، ابیاتی می‌خواندند که در پایان هر بیت آن، یک صلوات بود و به این کار صلوات‌خوانی می‌گفتند. مردمی که تازه بیدار شده بودند، درمی‌یافتند که دیگر وقت کمی برای خوردن سحری دارند. نمونه اشعار صلوات‌خوان‌ها چنین بود: صلوات را خدا گفت، در وصف انبیا گفت، رسول مصطفی گفت، علی مرتضی گفت، صل علی محمد، صلوات بر محمد؛ بعد از علی حسن بود، چون غنچه در چمن بود، صل علی محمد، صلوات بر محمد. 
در سیستان جوانی تک‌خوان می‌شود و جوانان دیگر با صدای ساز و دهل برای بیدار کردن مردم می‌خوانند: تک‌خوان: روزه می‌گیره لاغر مشوی / جمع: رُمَضو الله الله رُمضو / تک‌خوان: روزه می‌خورِنو کافر مشوی / جمع: رُمضو الله الله رُمضو / جمع باهم: بی‌بی یا، برخیز و یا در بروجرد: شب خیز که عاشقان به شب زار کنند / گِرد در و بام دوست پرواز کنند / یا الله. 
نمونه‌ای دیگر از مناجات سحری‌خوانها چنین است: یا رب به حق مصطفی  / آن شافع روز جزا / بگذر ز عصیان و گناه / استغفر الله العظیم.
 در بندر گناوه و بوشهر، رسمی به نام دم‌دم سحری یا گم‌گم ‌سحری، و در جزیره خارک بوتویله اجرا می‌شود که در آن، مردم را با صدای دمّام از خواب بیدار، و در بیشتر مواقع هم‌وزن با آهنگْ اشعار دعاگونه را با آهنگی خاص تک‌خوانی می‌کنند که نمونه‌هایی از این اشعار چنین است: یا للدان، یا للدان، یا للدان، علیکم السلام یا شهر رمضان، خداوندا تو ستاری، همه خواب‌اند تو بیداری، به حق خوت (خودت) که بیداری، همه عالم نگهداری. این مراسم در شب‌های ضربت‌خوردن امیرالمومنین علی (علیه السلام) بسیار حزن‌انگیز می‌شود.
سحری‌خوانی در مناطق دیگر ایران نیز متداول است و بیشتر با سازهای محلی اجرا می‌شود که نمونه‌های آن، اجرای مقام سحری در میان اقوام کرد با نواختن طبل و دف در سقز، اجرای مقام سحری در لرستان، اجرای سحرآوازی در میان ایل قشقایی فارس و در بجنورد به همراه نواختن کرنا و نقاره و چلک‌زنی (نواختن حلب) است. آوازهای سحری‌خوانی بیشتر براساس موسیقی ردیفی بوده است. آنان زیباترین الحان را برای آوازهای سحری انتخاب می‌کردند تا بر نفوذ کلام خود بیفزایند که نمونه‌های آن، آواز چهارگاه و شور است که تقریباً در تمام مناطق ایران خوانده می‌شد.
در نقاط مختلف ایران، نشانه‌ها و روش‌هایی گوناگون برای بیدار کردن مردم در سحر وجود دارد. در تهران، سحری‌خوانی و مناجات با ریزه‌خوانی (اشعاری که به آهستگی و با صدای بم می‌خواندند) شروع می‌شد و اوج می‌گرفت و غوغای آن در همه شهر می‌پیچید.
در استهبان فارس، هرگاه سپیدی صبح به اندازه گردن شتر از سمت خراسان بالا می‌آمد ــ دو ساعت مانده به صبح ــ افرادی به پشت‌بام می‌رفتند و با خواندن اشعاری که بیشتر از خواجه عبدالله انصاری بود، مناجات می‌کردند. سحرگوها برای بیدار کردن مردم هنگام سحر، مزد مشخص و تعیین‌شده‌ای دریافت نمی‌کردند؛ ولی مردم به شیوه‌های مختلف، زحمات آنها را اجر می‌گذاشتند؛ یکی از این موارد، دادن غذای سحری به آن‌ها بوده که از اعمال نیک ماه رمضان نیز به شمار می‌آمده است، و یا در پایان ماه رمضان، در روز عید فطر به آنها ذرت، حبوبات، گندم و یا پول می‌دادند. برخی از اشخاص طبقه متوسط جامعه فقط شب عید به آنها پولی می‌دادند؛ اما عده‌ای، مبلغی را هر شب به آنها می‌پرداختند.
در نوش‌آباد کاشان برخی با خواندن اشعار مذهبی، کوچه به کوچه می‌گشتند و مردم را برای خوردن سحری آماده می‌کردند. سحرخوانان نوش‌آباد حدود یک ساعت و نیم پیش از اذان صبح، به بام منزل یا مأذنه مسجد می‌رفتند و به خواندن اشعاری در مدح اهل‌بیت (علیهم السلام) و ادعیه صحیفه سجادیه می‌پرداختند که این سحرخوانی تا ۴۵ دقیقه طول می‌کشید؛ سپس به منزل می‌رفتند و بعد از صرف سحری برمی‌گشتند و به مدت ۳۰ دقیقه دعای سحر را می‌خواندند. 
 
مناره در معماری ایرانی   
سمیرا اصغرپور سارویی
مناره‌ها در تاریخ پس از اسلام تا دوره قاجاریه
اگر گفته گیرشمن مبنی بر اینکه مناره مسجد شوش در قرن اول هجری یعنی همزمان با مسجد جامع دمشق ساخته شده است درست باشد، بدون تردید می‌توان گفت که این مناره جزو اولین مناره‌هایی است که در ایران بعد از اسلام به‌عنوان مأذنه در کنار مساجد جلوه‌گر شده است. مناره مسجد شوش دارای بدنه‌ای استوانه‌ای بوده است و پلکان از داخل داشته است. قرن سوم هجری، معماری ایران شاهد پیدایش اولین مناره آجری است، خصوصیات مهم این عنصر معماری این است که به‌صورت میل ساده و منفرد به‌عنوان میل راهنما و گاهی متصل به مسجد بوده است. 
از مناره‌های به جای مانده از دوران قبل از اسلام با طرح‌های مربع چون مناره فیروزآباد و مناره نورآباد روبه‌رو هستیم؛ لکن بعد از اسلام مناره‌ها عموماً به‌صورت مدور ساخته شده است و در بدو امر، مناره‌ها در نقشه مساجد مستتر نبودند و همچون برج‌های مجزای فاقد محل در مجتمع مسجد عمل می‌کردند. به این ترتیب که از قرن اول تا پنجم هجری قمری، مناره به صورت منفرد و گاه وصل به بنا و گاه با فاصله از بنا ساخته می‌شد یا احداث بنا و مسجد در اطراف آن در دوره‌های بعد صورت می‌گرفت. از نمونه اول یعنی مناره منفرد به مناره خسروجرد و مناره سلجوقی سمنان و از نمونه دوم، یعنی مناره متصل به بنا به مناره ارسلان جاذب، میل قاسم آباد در سیستان و بلوچستان و از نمونه سوم یعنی با فاصله از بنا به مناره مسجد میدان ساوه و مناره گلپایگان می‌توان اشاره کرد. 
مناره در معماری ایران پس از اسلام از مقام ویژه‌ای برخوردار است. جنبه تزیینی آن در ایران به سرعت شدت گرفت، به گونه‌ای که محلی برای نمایش انواع هنرهای تزیینی از جمله آجرکاری و کاشی‌کاری شد.
ساختن مناره در زمان سلجوقیان در سطح بسیار گسترده‌ای توسعه و تکامل یافته که از اهمیت خاصی برخوردار است. در این دوره ایجاد مناره به‌صورت نشانی از مسجد و همچنین راهنمای کاروانیان به شهر، رواج فوق‌العاده‌ای داشت که در طرز بنای آن‌ها نیز دگرگونی‌هایی پیدا شده است. 
در دوره مغول و تیموریان، ایران دستخوش حوادث و ویرانی بسیار شد؛ اما بعد از مدتی با کمک وزرای لایق و مدبر، در اماکن مذهبی و مساجد مناره‌های بلند ساخته شد با این تفاوت که مناره‌های قرن هشتم به بعد عمدتاً زوج بوده‌اند که بر فراز ایوان قرار داشته‌اند. بر عکس دوره مغول که مناره از قسمت پایین تا لب ایوان در بنای مسجد یا مقبره مخفی بود. بیشتر مناره‌های دوره تیموریان به صورت آشکار در کنار ایوان همراه آن یا جدا از آن احداث می‌شود و تزئینات این مناره‌ها به‌صورت کاشی‌کاری و معلقی بوده است. از مناره‌های دوره ایلخانی می‌توان به مناره‌های مسجد جامع مظفری کرمان، سلطان‌بخت آغااصفهان و از مناره‌های دوره تیموری به مناره‌های مسجد گوهرشاد اشاره کرد. 
 
مناره‌های ایران را می‌توان به دو دسته منفرد و زوجی تقسیم کرد. مناره‌های منفرد، مناره‌هایی دارای بدنه بلند و کشیده هستند، مناره‌های استوانه‌ای از این دست، اغلب دارای بدنه‌ای ساده با تزئینات اندک هستند، مناره گلپایگان از این دست است؛ اما شکل دیگر از این مناره‌ها به صورت مخروطی شکل هستند که غالباً کشیده و به صورت مخروط ملایم و موزون هستند، به عبارت دیگر، سطح قاعده مناره در پایین از مقطع فوقانی آن بزرگ‌تر است و این امر باعث ایستایی بیشتر مناره می‌شود؛ برای نمونه مناره‌های دامغان و سمنان، بسطام و ساربان در اصفهان را می‌توان مثال زد. درمورد دیگری از این مناره‌ها می‌توان به مناره‌های منشوری شکل اشاره کرد که طرحی چند ضلعی است که هرچه رو به بالا می‌رود از قطر قاعده آن کاسته می‌شود، مناره بلند و زیبای مسجد جامع نائین از آن جمله است.
از زمان صفوی تا دوره قاجار، معماری مناره رو به افول رفت. تعداد این مناره‌ها ناچیز و فقط مناره آجری ساده مسجد جامع بروجرد که از آثار زندیه است باقی مانده است که اطلاعات جامعی به ما نمی‌دهد. در دوره قاجار منار پامنار، حضرت شاه عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه و مدرسه سپهسالار قدیم در اختیار است؛ اما بیشتر مناره‌ها کوتاه هستند.