وقاحت نارنجی! محمد ایمانی نوشت: وقاحت دولت‌های غربی، حد و مرز نمی شناسد. هم بزرگ‌ترین ناقضان حقوق بشرند و هم طلبکاران آن. هفته گذشته، یک کانال غربگرا، با انتشار تصویر وسط و توییت مشترک سفیران فرانسه و انگلیس نوشت: "سفارتین بریتانیا و فرانسه از نشست دیپلمات‌ها در تهران، برای پایان دادن به خشونت مبتنی بر جنسیت خبر دادند. آنان برای مقابله با این خشونت، رنگ نارنجی را انتخاب کرده‌اند". برخی مزدوران چشم و گوش بسته هم، روبان نارنجی را در یکی از دانشگاه ها پخش کردند؛ بدون این که نه دو سفارت و نه مزدوران شان، به ماهیت رنگ نارنجی اشاره کنند. نارنجی، رنگ لباس بیش از 800 زندانی بیچاره ای بود که از زمان دولت بوش و سپس در دولت های بعدی، در بازداشتگاه آمریکایی گوانتانامو، تحت شدیدترین و فنی ترین شکنجه ها نگهداری شدند! نارنجی، ضمنا نماد کودتای رنگی در اوکراین و روی کار آوردن مُهره‌ای به نام یولیا تیموشنکو است که بعدها به خاطر فساد مالی بازداشت شد. «رفراندوم تشییع حاج‌قاسم» و مشکل جریان چپ محمود میرلوحی، فعال چپ در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد، گفته است:"اخیرا تعدادی از چهره‌های اصلاح‌طلب، با آقای اژه‌ای و آقای شمخانی دیدارهایی داشتند. بالاخره مشخص شود اگر صحبتی بوده، نتایج‌شان چه بود؟ مقامات، نتایج‌شان را مطرح کنند، نشست‌های گسترده‌تری با دبیران کل احزاب و چهره‌های سرشناس و کسانی که در جامعه مقبولیت داشتند، برقرار کنند. به طور مثال آقای روحانی دیدارهایی با مطبوعات، شخصیت‌ها و هنرمندان داشت. اینها باید شکل بگیرد و گفت وگوها شروع شود. اینها از مقدمات بحث گفتگو است که متاسفانه در دهه اخیر همواره انکار شد و حاکمیت همواره احساس کرد مردم همراه هستند. بعد از شهادت سردار سلیمانی و حضور آن جمعیت، باعث احساس بی‌نیازی شد که همه این موارد مؤید سیاست‌ها و برنامه‌های آقایان است که نتیجه آن را امروز می‌بینیم." از صحبت‌های میرلوحی پیداست که حضور میلیونی مردم ایران در تشییع شهید حاج‌قاسم سلیمانی؛ رفراندوم ناخواسته و البته پیروزی بوده که اصلاح‌طلبان را وادار به کنایه و طعنه کرده است.

مسائل معیشتی، عامل کاهش فرزندآوری نیست

دکتر صابر جباری فاروجی، (سرپرست اداره جوانی جمعیت وزارت بهداشت) گفت: ارتباط دادن کاهش فرزندآوری به مسائل معیشتی و اقتصادی، آدرس غلط دادن به مردم است؛ البته این به این معنا نیست که به وضعیت معیشتی افراد نیز بی‌توجه باشیم و آن را بی‌تأثیر بدانیم، اما مسائل فرهنگی، بسیار بیشتر از مشکلات اقتصادی در افزایش تمایل به فرزندآوری دخیل است؛ یعنی انگاره‌های ذهنی زوجین در این باره، دچار اشکال است که دچار کاهش جمعیت شده‌ایم. برای مثال، وقتی ما می‌خواهیم اتومبیل خود را بیمه کنیم، پول زیادی بابت آن پرداخت می‌کنیم، در حالی که ممکن است تصادف و وارد آمدن خسارت به ماشینمان، هیچ‌گاه اتفاق نیفتد، اما به دلیل اینکه آینده‌نگری داریم و نگران وقوع تصادف هستیم، مبلغ زیادی پرداخت می‌کنیم تا خودروی خود را بیمه کنیم تا در صورت وقوع تصادفی که احتمال آن نیز کم است، دچار مشکل نشویم؛ اما درمورد فرزندآوری، این آینده‌نگری را نداریم که اگر روزی سالخورده شویم و فرزندی نداشته باشیم، چه کسی را خواهیم داشت که از ما مراقبت کند؟! این درحالی است که سالخوردگی، مسئله‌ای قطعی و انکارناپذیر است! بنابراین ما به عنوان سیاستگذار، باید در زمینه حل مسائل سبک زندگی و تسهیل ازدواج و فرزندآوری، بیشتر فعالیت کنیم.