بنده اگر توصیهای داشته باشم، توصیه به مسئولین است که زمینه را برای پیشرفت جوانها فراهم کنند. انقلاب به عنوان یک پدیده انسانی مطرح است نه یک پدیده طبیعی. بر خلاف آنچه مارکسیستها میگویند که جبر تاریخ است، نه؛ هیچ جبری نیست. یک عامل انسانی است و قوامش به انتخاب و اختیار است. انتخاب و اختیار، شناخت و انگیزه میخواهد. ما باید در این زمینه فعال باشیم.
اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
سؤال دیگر ما، ناظر به مأموریتی است که رهبر انقلاب اسلامی برای جوانان در گام دوم انقلاب تعریف کردهاند. سرفصلهای مهمی همچون معنویت و اخلاق، علم و اقتصاد و... از طرفی قبلاً هم بحث «آتش به اختیار» را ایشان مطرح کرده بودند. نگاه شما به مقوله نقشآفرینی و مسئولیتپذیری جوانان در گام دوم چیست؟ و چه توصیههایی به نسل جوان انقلابی برای انجام صحیح این وظایف دارید؟
برخی مسئولین ما به آفتی مبتلا شدهاند که راه علاجش این است که جوانترها بیایند و مسئولیت را بپذیرند. مسئولین معصوم که نیستند، معرفت و تقوا هم مراتب مختلف دارد. کسانی با اصل اسلام موافق بودند؛ اما دلشان میخواست که وقتی مدتی زندان رفتند، شکنجه شدند و سختی دیدند، بعد بنشینند جای شاه و والاحضرتها. تا حالا آنها حکومت کردند، حالا نوبت ماست. ما از آنها چه کم داریم؟! اگر نشد، آن وقت گلهمند میشوند و سعی میکنند این پُستی را که به دست آوردهاند، از دستشان نرود. باید نیروهای جوانی بیایند که این دلبستگیها به دنیا درشان کم است و بیشتر قابلیت تربیت دارند. ارزشهای انقلابی برایشان مطرح است و حاضرند فداکاری کنند و به شهادت برسند. دعا میکنند بگویید ما انشاءاللّه شهید بشویم.
آدم تا جوان هست، بهتر میشود تربیتش کرد. اهتمام آقا به مسئله جوان این است که اینهایی که آفتها را ندارند، سر کار بیایند و البته در همین بیانیه، ایشان اشاره کردهاند که «ما چیزهایی را تجربه کردیم که شماها تجربه نکردید.» یعنی باید از تجربیات ما استفاده کنید. جوان کمتر دلبستگی به دنیا پیدا کرده و با صفای باطنش آمادگی دارد که حرف حق را بهتر بشناسد و بپذیرد.
بنده اگر توصیهای داشته باشم، توصیه به مسئولین است که زمینه را برای پیشرفت جوانها فراهم کنند. انقلاب به عنوان یک پدیده انسانی مطرح است نه یک پدیده طبیعی. بر خلاف آنچه مارکسیستها میگویند که جبر تاریخ است، نه؛ هیچ جبری نیست. یک عامل انسانی است و قوامش به انتخاب و اختیار است. انتخاب و اختیار، شناخت و انگیزه میخواهد. ما باید در این زمینه فعال باشیم. پس برای اینکه چنین شناختی در این جامعه و در نسل جوان به قدر کافی به وجود بیاید، دستگاه تعلیم و تربیت ما باید تقویت بشود. باید این سیر تدریجیِ مدارای با مخاطب را از قرآن، از حدیث، از رفتار ائمه اطهار (علیهمالسّلام) و دستورهای دینی یاد گرفت که از کجا شروع کنیم و چگونه ارزشها را تقویت کنیم و فکر را تعالی ببخشیم. باید هدف و طرح صحیحِ جامعی داشته باشیم و برنامههای اجرایی با رعایت زمانبندی و رعایت امکانات و... در نظر بگیریم و مجریانی هم متناسب با آن انتخاب کنیم.
ما اقتصاد میخواهیم برای اینکه توان این را داشته باشیم که با بدنمان کار بکنیم برای رضای خدا. باید اول دینش را بشناسیم و بعد خودمان را آماده کنیم برای عمل جهادی. همه اینها مراحلی است که ما باید انجام بدهیم. یک رهبر آگاه باید اینها را جوری بگوید که عوامل مخالف تشدید نشود و نتوانند متهمش کنند. این یکی از مشکلترین مسئولیتهای مدیر جامعه اسلامی است که الحمدللّه آقا به نحو احسن این را در طول مدیریتشان عمل کردهاند و از خدای متعال میخواهیم که باز هم بیشتر موفق باشند و ما باید خودمان سعی کنیم که این روش را یاد بگیریم و در حد خودمان با کسانی که مواجه هستیم؛ از بچههای خودمان در خانه، تا دانشجویان و نسلهای مختلفی اگر استاد دانشگاه هستیم، با کارگری که زیر دستمان کار میکند اگر سرکارگر هستیم و با کارمندهایی که زیر دستمان هستند اگر مسئولیت اجتماعی پیدا کردیم، باید این مراحل و سیر تدریجی را طی کنیم تا موفق بشویم به عمل.
رهبر انقلاب اسلامی در یکی از فرازهای بیانیه میفرمایند که «انقلاب ما از آفت افراط و چپروی مصون ماند.» در این مقطع ما در بین بعضی افراد و جریانات داخل جبهه انقلاب و عدالتخواهی، با نوعی عجله و کمصبری روبهرو هستیم تا جایی که بعضیها حتی به نقدِ مدیریت رهبری هم میپردازند! از سوی دیگر شاهد بودهایم که رهبر انقلاب از «صبر انقلابی» و اینکه «انقلابیگری فقط در بستر نظام امکانپذیر است» سخن گفتهاند. نظر و تحلیل شما درباره این مسئله چیست؟
بله، اینها به یک معنا به جهل برمیگردد. حالا آنهایی که ضد انقلابند و میخواهند انقلاب را براندازی کنند و اصلاً شمشیر را از رو بستهاند یا عامل بیگانه هستند، آنها اصلاً حسابشان جداست. شما فرمودید حتی کسانی که انقلابی هستند و دلشان هم میخواهد واقعاً به وظیفه عمل کنند، چرا اینجوری فکر میکنند؟ این به خاطر جهلشان است. نمیدانند هر کاری را باید از چه راهی انجام داد و هدف اصلی چیست و چگونه باید به سوی آن هدف پیش رفت؟ اهمیت مدیر، اهمیت اطاعت از مدیر، اهمیت ولایت فقیه و اطاعت از ولیفقیه را درست نمیدانند. ما اشخاصی سراغ داریم متدین، مسلمان، هیچ کمبودی در وظایف فردیشان ندارند؛ اما ته دلشان این است که امام (ره) فلانجا اشتباه کرد یا آقا در فلانجا اشتباه کرد. ضعف معرفت دارند به اینکه اصلاً مدیریت اسلامی در این زمان در این مورد چه اقتضا میکند؟ در دینشناسی، ما باید یک دینشناس ممتازی را بشناسیم و حرفش را بپذیریم. البته محال نیست یک جایی اشتباه بکند؛ اما کسی که پنجاه سال نشان داده که یک اشتباه بَیّنی که بشود اثبات کنند که اینجا اشتباه کرده، از او سر نزده، همچنین نعمتی را در اختیار داریم، آن وقت به خودمان حق بدهیم بگوییم تو اشتباه میکنی؟! برای اصلاح اینها باید به تربیت جوانان همت کرد.
در انتهای این گفتگو اگر نکته پایانی جنابعالی داشته باشید، استفاده میکنیم.
من خیلی چیزها را از رهبر انقلاب اسلامی استفاده کردهام؛ ولی اجمالاً آنچه در شخصیت ایشان بیشتر من را جذب میکند و تحت تأثیر قرار میدهد، وسعت نظر ایشان در مقابل مخالفین است. ایشان آنجا که مصلحت کشور باشد، با کسانی که صددرصد مخالف هستند، هیچ به رویشان نمیآورد و دستی هم به سر و گوششان میکشد و... میگویند من یک کاری نکنم که به دشمنیاش افزوده بشود. این ویژگی که بتوانند با اقشار مختلف، رعایت مصلحت اساسی اسلام و نظام را بکنند و منافع شخصیشان را در مقابل آن در نظر نگیرند و مؤثر ندانند و بتوانند خودشان را در مقابل احساسات منفی کنترل کنند، من در کمتر کسی دیدهام اینجور باشد.
(گزیدهای از گفتگوی تفصیلی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای با آیتالله مصباح یزدی پیرامون تبیینِ بیانیه گام دوم انقلاب)