امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

مرز رابطه مومنان با کفار

در اسلام تأثیرپذیری، خودباختگی، تملّق، اطاعت، تحقیر و ذلت‌پذیری اهل ایمان از کفار و طاغوت ممنوع است، قرآن می‌فرماید: خدا و رسول و اهل ایمان، عزیز و شکست ناپذیرند: «للّه العزّه و لرسوله و للمؤمنین» (منافقون، ۸.) امّا این به معنای قطع رابطه کلی نیست؛ زیرا: 
۱.  حضرت سلیمان به بلقیس که پادشاه کافری بود، نامه نوشت: «انّه من سلیمان و انّه بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»  (نمل، ۳۰)
۲.  ابراهیم خداپرست با نمرود که ادعای الوهیت داشت، احتجاج کرد: «ألم‌تر الی الّذی حاجّ ابراهیم فی ربّه»  (بقره، ۲۵۸)
۳.  پیامبر به سران کفر نامه نوشت. 
۴.  امیرالمومنین علی علیه‌السلام و امامان معصوم، با نامه‌ها و نشست‌ها و احتجاجاتی که با مخالفان و رقبای خود داشتند، آنها را دعوت به حق و از ظلم وستم و بی‌عدالتی منع کرده و هشدار می‌دادند.
بنابراین، رابطه‌ای در حد و مرز دعوت به حق، احتجاج و جدال‌نیکو و موعظه و امر به معروف یا انتقاد و توبیخ یا محکوم کردن و افشاگری افکار و عملکرد نااهلان، رو در رو یا با نامه و یا با هر وسیله‌ی دیگر، مانعی ندارد. نمونه‌ی آن را در نامه امام خمینی به رئیس کمونیست‌ها – گورباچف – که در زمان خود ابرقدرت شرق بود، مشاهده می‌کنیم. در این‌گونه ارتباطات، هیچ‌گونه تحقیر و ذلت‌پذیری، سازش و مداهنه، التماس و خودباختگی به چشم نمی‌خورد؛ بلکه این ارتباطات برخاسته از ایمان سرشار و یقین و جرئت و عمل به وظیفه می‌باشد.
امامان ما با دشمنان سرسخت خودشان به گفتگو می‌نشستند. مرحوم طبرسی، احتجاجات امامان معصوم علیهم السلام را قرن‌ها قبل گردآوری کرده است. شاید بتوان گفت بیشترین رونق این نشست‌های علمی اهل‌بیت با مخالفان در زمان حضرت رضا علیه‌السلام و با جلساتی که مأمون تشکیل می‌داد، بود. اکنون که سخن به اینجا رسید، به یکی از این گفتگوها اشاره کنم: یکی از فرقه‌هایی که نامشان در کنار یهود و نصارا و مجوس در قرآن آمده، فرقه‌ی صابئین است. عمر صابئی که دانشمندی قوی و جسور بود، رهبری این گروه را عهده‌دار بود و بارها با امام رضا علیه السلام بحث کرده بود. در یکی از این جلسات، استدلال امام رضا علیه السلام به گونه‌ای بود که رهبر صابئین اقرار کرد که با این بیان در همین حال قلبم نرم شده است. «الآن لان قلبی» 
در این هنگام صدای اذان بلند شد، امام جلسه را ترک کرد. به امام عرض کردند، این جلسه مهم‌ترین جلسات تاریخ است، ادامه بدهید تا کار این دانشمند یکسره شود، فرمودند: نماز اول وقت بر تشکیل هر جلسه‌ای اولویت دارد.