امام حسین علیه‌السلام: ای مردم! در کسب صفات زیبای اخلاقی بکوشید و برای به دست آوردن این سرمایه‌های معنوی شتاب کنید.  (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

مذاکرات را تا عذرخواهی ترامپ متوقف کنید

رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ، با وقاحتی مثال‌زدنی و با همراهی سناتورهای تندرو و متحدان صهیونیستی‌اش، پرده‌ای جدید از سناریوی فشار سیاسی علیه ملت ایران را کلید زده‌اند. سناریویی که این بار نه از مسیر تحریم یا تهدید نظامی،؛ بلکه از مسیر جنگ روانی و تحریف تاریخی دنبال می‌شود.
در روزهای اخیر، تام کاتن، سناتور شناخته‌شده جمهوری‌خواه و از چهره‌های شاخص جریان ایران‌ستیزِ کنگره آمریکا، در تداوم خبری که آسوشیتدپرس، دیلیمیل و سی ان ان درباره قصد ترامپ برای تحریف نام تاریخی خلیج‌فارس اعلام کردند، در برابر استفاده خبرنگاری آمریکایی از واژه اصیل و بین‌المللی «خلیج‌فارس»، او را وادار به استفاده از واژه جعلی، مضحک و ساختگی «خلیج عربی» کرده است. این اقدام نه سهو زبانی بود و نه یک لغزش فردی؛ بلکه کاملاً هدفمند و در ادامه همان پروژه‌ای است که ترامپ و جریان نومحافظه‌کار آمریکایی در دستور کار قرار داده‌اند: فشار حداکثری از مسیر هویتی برای وادار ساختن ایران به عقب‌نشینی در مذاکرات.
در شرایطی که آمریکا با وقاحتی بی‌سابقه پروژه تحریف هویتی و تهدیدات چندلایه علیه ملت ایران را کلید زده، تداوم هرگونه مذاکره بدون توقف و بازنگری جدی، معنایی جز پذیرش تحقیر ملی و مشروعیت‌بخشی به سناریوی آمریکایی و بازیگری صهیونیستی ندارد؛ چرا که خلیج فارس خط قرمز ملت ایران است و عبور از آن، خطِ پایانی بر هرگونه گفت‌وگوی دیپلماتیک باید باشد.
خلیج‌فارس، نه یک نام صرف جغرافیایی؛ بلکه شناسنامه ملت ایران، سند افتخار یک تمدن و رمز بیداری تاریخی ملتی است که قرن‌ها در برابر استعمار و استکبار ایستاده است. این نام ریشه در هویت دارد و اگر کسی بخواهد به هویت این ملت دست‌درازی کند، بی‌تردید با پاسخی از جنس اقتدار مواجه خواهد شد. 
در ادامه رویکرد تهدید و تحریف، ویتکاف نیز در جدیدترین موضع‌گیری خود و در گفت‌وگو با بریتبارت نیوز، مدعی شد که اگر ایران در میز مذاکرات با آمریکا دچار «اشتباه» شود، همان‌طور که «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا گفته «جایگزین بدی برایشان به دنبال خواهد داشت»!
فرستاده ویژه دونالد ترامپ طی مصاحبه‌ای با پایگاه خبری محافظه‌کار «بریتبارت» گفت: «اگر ایران این اشتباه را مرتکب شود که می‌تواند در مذاکرات زمان را به تعویق بیندازد، جایگزین بدی در انتظار آن‌ها خواهد بود؛ درست همان‌طور که رئیس‌جمهور ایالات متحده گفته است.» 
اظهارات استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ که در آن، ایران را تهدید به «جایگزین بد» در صورت تعلل در مذاکرات کرده، دقیقاً نمایانگر همان رویکردی است که آمریکا سال‌هاست در قبال ملت ایران در پیش گرفته است: «دیپلماسی تهدیدآمیز و مذاکره با زبان زور»؛ جالب آنکه در همان روزی که این ادعا مطرح می‌شود، وزارت خزانه‌داری آمریکا دور جدیدی از تحریم‌های اقتصادی را علیه ایران اعلام می‌کند. این رفتار دوگانه، نه فقط نشانه فقدان صداقت؛ بلکه سند روشنی بر آن است که واشنگتن، در اصل، هیچ‌گاه به‌دنبال گفت‌وگو نبوده و نیست؛ بلکه تنها هدفش تحمیل، تحقیر و تسلیم است.
آمریکا در حالی از «دیپلماسی» سخن می‌گوید که همزمان از هر ابزار خصمانه‌ای برای فلج‌سازی اقتصاد ایران، تضعیف ساختارهای حیاتی کشور و تهی‌سازی ظرفیت‌های راهبردی جمهوری اسلامی بهره می‌گیرد. تهدید رسمی به «بدترین جایگزین»، در کنار تحریم و تحریف، دقیقاً همان «جنگ ترکیبی» است که ترامپ آن را در یک بسته سیاست‌زده و بحران‌آفرین به تهران تحمیل می‌کند.
این اولین‌بار نیست که ترامپ در مسیر اعمال فشار، از همه ابزارها به‌طور همزمان استفاده می‌کند. در حالی که تیم مذاکره‌کننده ایرانی در تلاش است تا با تأکید بر منطق و مصالح ملی، مسیر دیپلماسی را هموارتر کند، آمریکا نه‌تنها کوچک‌ترین نشانه‌ای از حسن نیت را در عمل نشان نداده؛ بلکه در طول تنها چند هفته، چهار دور تحریم جدید علیه ایران وضع کرده است. از سوی دیگر، با زبانی زننده و گستاخ، ملت ایران را تهدید به حمله نظامی کرده و همزمان نیز پروژه تحریف نام خلیج‌فارس را کلید زده است.
آیا مذاکره در چنین شرایطی منطقی است؟ پاسخ روشن است: خیر. مذاکره در حالی که طرف مقابل کوچک‌ترین نشانه‌ای از حسن نیت بروز نداده، نه‌تنها بی‌فایده؛ بلکه زیان‌بار است. این روند فرسایشی، تنها به اتلاف سرمایه ملی و خستگی دیپلماسی کشور می‌انجامد.
نکته نگران‌کننده‌تر آن است که در داخل کشور، طیف غربگرا با همراهی بخشی از جریان رسانه‌ای، در حال جا انداختن انگاره‌ای موهوم و خطرناک تحت عنوان «تله تنش» هستند. بر اساس این انگاره، جمهوری اسلامی نباید در برابر حملات و فشارهای پی‌درپی دشمن واکنش قاطع نشان دهد؛ چراکه ممکن است مسیر مذاکرات دچار اختلال شود! این خط فکری خائنانه، دقیقاً همان چیزی است که کاخ سفید به‌دنبال آن است: خنثی‌سازی ظرفیت واکنش ملی ایران از طریق القای ترس از «توقف مذاکرات».
تله تنش که انگاره‎ای زاده تفکر برجامی است، پیش‌تر و در دوران دولت دوازدهم نیز مبتنی بر همین تفکر ساده‌لوحانه، در حالی که پس از 18 ماه دولت دوازدهم تعهدات برجامی را پس از خروج آمریکا از برجام ادامه داده بود، به جای طلبکاری از آمریکا به دلیل انجام ندادن تعهدات خود، آتش توپخانه خود را به سمت مجلس و «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» گرفته بود.
اما چه کسی گفته که مذاکرات به هر قیمتی باید ادامه یابد؟ مگر شأن ملت ایران تا این حد تقلیل یافته که در برابر توهین، فشار و تحریف، تنها لبخند بزنیم و منتظر «حسن نیت» باشیم؟
تأسف‌بار است که برخی در داخل، نتانیاهو را بازیگر مستقلی می‌دانند که در حال تحریک ترامپ و تأثیرگذاری بر اوست. این نگاه، نتیجه ساده‌اندیشی و غفلت از واقعیت‌های صحنه است. 
در تئاتر مضحک و مسخره‌ای که کارگردان و نویسنده آن کسی جز ترامپ کله‌پوک نیست، هر بازیگری نقشی ویژه برعهده گرفته است. اسرائیل با صدای گوش‌خراش خود، نقش سگ زوزه‌کش این سناریوی طراحی‌شده را بازی می‌کند. نتانیاهو، نخست‌وزیر صهیونیست‌ها، مأمور تهدید و تزریق آشوب به فضای منطقه است و در این نقش، دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهد که از او خواسته شده است. از سوی دیگر، اروپا که در ظاهر ژست میانجی‌گری و نگرانی از تشدید بحران را دارد، در عمل نقش پلیس بد را بازی می‌کند: تهدید می‌کند، هشدار می‌دهد، و همزمان زیر میز تعهدات می‌زند. مقامات آمریکایی هم، هرکدام یک رول مشخص دارند؛ اما آنچه مسلم است، کارگردانی این تئاتر بی‌مزه با خود ترامپ و نه با سگی همچون نتانیاهو است.
تصور اینکه نتانیاهو بازیگری جدا و مؤثر بر ترامپ است، نه‌تنها ساده‌اندیشانه؛ بلکه بی‌توجهی به اصل ماجراست. ترامپ، در هماهنگی کامل با رژیم صهیونیستی و اروپا، قصد دارد پروژه‌ای مشترک را به‌پیش ببرد.
هدف نهائی این تئاتر سیاسی، چیزی جز تحمیل برجامی جدید و ویرانگر به ایران نیست. توافقی که همانند برجام ۲۰۱۵، نه تنها هیچ منفعتی برای کشور در پی نداشت؛ بلکه زمینه‌ساز فشار، تهدید و امتیازدهی بیشتر شد. این بار نیز آنان به‌دنبال توافقی نابرابر هستند که عملاً دستاوردی برای ایران نخواهد داشت، و در عوض، امنیت و منافع ملی کشور را در معرض خطرات جدی‌تری قرار خواهد داد.
پیش از آنکه ترامپ امروز در قامت مذاکره‌کننده‌ای پرادعا مقابل ایران ظاهر شود، تجربه شکست‌خورده و بی‌نتیجه‌ای به‌نام «مذاکرات با کره شمالی» را در کارنامه دارد. مذاکراتی که با سر و صدای تبلیغاتی فراوان آغاز شد؛ اما به نتیجه نرسید. کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی که در چند نوبت با ترامپ ملاقات کرد، خیلی زود متوجه شد که پشت لبخندها و نمایش‌های رسانه‌ای رئیس‌جمهور آمریکا، هیچ صداقتی در کار نیست. حال سؤال این است: با توجه به رویکردی که آمریکا در طی چندهفته گذشته داشته است؛ آیا باید دوباره در همان مسیری گام برداشت که از ابتدا تهی از هرگونه حسن نیت و نتیجه واقعی بود؟
در این شرایط، توقف مذاکرات تا زمان عقب‌نشینی رسمی دولت آمریکا و عذرخواهی صریح ترامپ از توهین به هویت تاریخی ایران توسط شخص وی و دیگر مقامات آمریکایی، تنها گزینه عاقلانه و عزتمندانه است. ادامه گفت‌وگوها در فضائی که سرشار از توهین، تهدید، تحریف و فشار است، هیچ نتیجه‌ای جز اتلاف وقت و فرسودگی دیپلماسی به همراه نخواهد داشت.
ایران باید با صراحت اعلام کند: تا زمانی که احترام به تاریخ، جغرافیا و اراده ملت ایران رعایت نشود، هیچ مذاکره‌ای در کار نخواهد بود.
خلیج‌فارس، خط قرمز ملی ماست. عبور از این خط قرمز، نه یک خطای دیپلماتیک؛ بلکه یک اقدام خصمانه تلقی می‌شود. جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که اهل تعامل است؛ اما نه به هر قیمت. ترامپ و متحدانش اگر به‌دنبال مذاکره واقعی‌اند، باید ابتدا زبان زور را کنار بگذارند و از مسیر احترام وارد شوند. تا آن زمان، توقف فوری مذاکرات، اقدامی ضروری، منطقی و انقلابی است.