سید شهاب الدین دعایی
این روزها پدیده فرهنگی جدیدی در حال شکلگیری است...
چند مداح عزیز و نازنین با همراهی گروه فنی خود و به پشتوانه برخی نهادهای فرهنگی، با استفاده از ابزار موسیقی، نورپردازی، افکتهای ویژه و هیجانآفرینیهای خاص، طرحی نو در اجتماعات دینی و دور همیهای مذهبی درانداخته و به جای انفعال در مقابل چالشهای فرهنگی، دست به کار شده و مضامین ارزشی، وحدتآفرین و خانوادهمحور را به شکلی جذاب برای نسل امروز ارائه میکنند.
دست این عزیزان را میبوسیم و نیمه پر لیوانِ حرکات آتشبهاختیار و انقلابیِ آنها را تحسین میکنیم.
ماشاءالله
درود بر شما
خداقوت
خیر ببینید...
اما شاید بد نباشد در کنار همه این تقدیر و تشکرها، لحظاتی هم لباس یک «دیدهبان فرهنگی» را بر تن کرده و فراتر از مرزهای «زمان حال» را هم نظاره کنیم...
مسئله روشن است: اگر «جشنهای مذهبی موسیقیمحور» با همین روند فعلی ادامه پیدا کند، چه اتفاقاتی خواهد افتد؟
اولاً به طور طبیعی، چهار «مداح خواننده» به چهل «مداح خواننده» تبدیل خواهد شد. به تدریج خواهیم دید که هر مداح جوان و خوشصدایی، در کنار جلسات مذهبی و سنتی خود، برای مردم در سطح شهر نیز خوانندگی و نوازندگی میکند.
ثانیاً وقتی «سبک مراسمات مذهبی موسیقیمحور» به رسمیت شناخته شد، به طور طبیعی و آهستهآهسته، پای آن به خود هیئتها هم باز خواهد شد!
خوب تصور کنید... مداح در حال مولودی خواندن یا نوحهسرایی است، هیئتیها هم با ریتم موسیقی تندی که به صورت زنده در حال پخش است، کف میزنند یا سینهزنی کرده و بالا پایین میپرند...
نگران نباشید. اولین بار که این اتفاق بیفتد، قدری سر و صدا میشود، بعد نفر دوم این کار را میکند، بعد نفر سوم... به تدریج «عادی» میشود... اصلاً غصه نخورید...
آنوقت اگر ریشسفیدی اعتراض کند که «حرمت هیئت امامحسین را رعایت کنید» بلافاصله خواهد شنید: «عموجان، مگر موسیقی حرام است؟!»
تحلیل مسئله دشوار نیست! در طول این سالها که «مناسک مذهبی موسیقیمحور» به صورت خزنده در حال گسترش بود، همه یا تعریف کرده بودند یا سکوت!
کسی نپرسیده بود:
آیا واقعا این موسیقیها حلال است؟!
اگر فرضاً این موسیقیها حلال است، ترویج موسیقی حلال که منجر به «فرهنگسازی» و «شکلگیری سنتهای آیینی جدید» شود نیز حلال است؟!
آیا اگر فرضاً حلال و جایز است، مطلوب، مستحب و مستحسن نیز هست؟ آیا شیوع موسیقی، با اغراض و مقاصد «دین مبین اسلام» تناسب دارد؟ آیا ترویج موسیقی با اهداف «نظام مقدس جمهوری اسلامی» سازگار است؟
این مناسک نوظهور، صرفاً موسیقیمحور نیست؛ بلکه با چاشنی هیجان، جیغ، سوت، کف، پرش، جهش و اسالیب مشابه نیز همراه است. البته ابتدا فقط برای دخترخانمها و آقاپسرها...
گاهی که شور مراسم زیاد میشود، برخی از خانمهای محجبه و چادری هم نمیتوانند جلوی خود را بگیرند، حرکات موزون، بالا و پایینپریدن، هوراکشیدن و...
در این میان، نباید از نقش آن بزرگواری که شور مجلس را بیشتر میکند نیز غافل شد...
به عنوان مثال، مداح عزیزی که به مناسبت دهه کرامت، در میدان امام حسین تهران مشغول اجرا یکی از همین «کنسرتهای مذهبی» است، جملات زیر را بارها در طول مراسم تکرار میکند:
«هرچی بلدی بیار بالا!»
«جیغ بلدی یا نه؟!»
«قبل از اینکه شروع کنیم، تهرون رو بذارید روی سرتون!»
«صدای جیغت برسه!»
«صدای هورات برسه!»
این نماهنگها و جشنها، در حال حاضر به صورت مختلط برگزار میشود؛ یعنی دختر و پسر در کنار یکدیگر، شعر میخوانند و دست میزنند و شادی میکنند.
ابتدا خیال میکنیم که اختلاط دختربچهها و پسربچهها که اشکال ندارد، هنوز کوچک هستند و به سن تکلیف نرسیدهاند...
آهستهآهسته به این فکر میکنیم که چرا فقط دختربچهها و پسربچهها؟! مگر کنار هم ایستادن زن و مرد نامحرم با رعایت فاصله شرعی اشکال دارد؟!
حالا زن و مرد نامحرم با هم دست بزنند و شعر بخوانند و اندکی هم جیغ بکشند، این هم که شاید فینفسه اشکال نداشته باشد...
بعد... خودتان همین روند را بگیرید و جلو بروید... کار به کجا خواهد کشید؟
چهبسا گفته شود این روزها، هنوز «مداحیهای موسیقیمحور هیجانزای مختلط» تبدیل به «ذائقه عمومی فراگیر» نشده است. هنوز چاشنی «خلاقیت» و «ابتکار» در برنامههای فرهنگی تا این حد توسعهنیافته است... هنوز بحمدالله حضور در جلسات عزاداری و مولودی متعارف، سخنرانی گوش کردن، پای روضهها اشک ریختن و سینهزنی کردن، دسته عزاداری راه انداختن و... رایج است. خب خدا را شکر.
اما فراموش نکنیم؛
تغییر «فرهنگها» و «ذائقهها» به تدریج و بیسروصدا رخ میدهد. «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد»!