امام حسین علیه‌السلام:  اگر دنیا و مظاهر آن زیبا و دوست داشتنی به نظر می‌آید، پس خانه آخرت و بهشت خداوند خیلی بالاتر و زیباتر از آن است. (کشف الغمه، ج. ۲، ص. ۲۸) 

كمك به اندازه معرفت فقير

روزی امام حسین علیه‌السلام در گوشه‌ای از مسجد پیامبر صلی اللّه علیه و آله نشسته بود. مردی عرب نزد او آمد و گفت: یابن رسول اللّه من باید یک دیه کامل بپردازم و توان ادای آن را ندارم. نزد خودم می‌روم و از کریم‌ترین مردم درخواست می‌کنم و کسی را کریم‌ترین مردم درخواست می‌کنم و کسی را کمتر از اهل‌بیت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله نمی‌شناسم.
امام حسین علیه‌السلام فرمود: ای برادر عرب من سه سوال می‌کنم اگر یکی از آن‌ها را جواب دادی یک سوم بدهی تو را می‌پردازم و اگر دو مسئله را پاسخ دادی دوثلث آن را ادا می‌کنم و اگر هر سه سوال را جواب دادی تمام بدهی تو را می‌پردازم.
مرد عرب گفت: یابن رسول اللّه آیا شما از من (که عربی جاهل و بی‌سواد هستم) سوال می‌کند؟ شما که اهل علم و شرف و بزرگی هستید؟
امام حسین علیه‌السلام فرمود: بله شنیدم که جدم رسول اللّه خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود: «المعروف بقدر المعرفة؛ به اندازه معرفت احسان شود».
مرد عرب گفت: هر چه می‌خواهید سوال کنید اگر دانستم جواب می‌دهی و اگر ندانستم از شما می‌آموزم.
امام علیه‌السلام پرسید: «ای الاعمال افضل؛ کدام اعمال بهترند؟»
جواب داد: الایمان باللّه؛ ایمان به خدا
حضرت پرسید: «فما النجاة من المهلکة؛ راه نجات از مهلکه کدام است؟»
پاسخ داد: الثقة باللّه؛ اعتماد و توکل بر خداوند
امام علیه‌السلام سوال کرد: «فمایزین الرجل؛ چه چیزی به مرد زینت می‌بخشد؟»
مرد عرب جواب داد: علم معه حلم؛ توکل توأم با بردباری
حضرت فرمود: اگر علم و حلم نداشت چه چیزی او را زینت می‌دهد؟ مرد عرب: فقر معه مروة؛ مال همراه بامروت
امام علیه‌السلام: اگر از فقر و صبر هم برخوردار نبود چه؟
مرد عرب: صاعقة تنزل من السماء و تحرفه فانه اهل لذلک؛ صاعقه‌ای از آسمان پائین آید و او را آتش زند که مستحق چنین عذابی است.
امام علیه‌السلام خندید و کیسه‌ای را که در آن هزار دینار زر سرخ بود به او داد و انگشتری را که دویست درهم ارزش داشت به او بخشید و فرمود: طلاها را به طلبکارانت بپرداز و پول انگشتر را صرف مخارج زندگی نما.
مرد عرب آن‌ها را برداشت و گفت:  اللّه اعلم حیث یجعل رسالته یعنی: یعنی خداوند بهتر می‌داند که رسالتش را در کجا قرار دهد.