حسین مولایی
با نگاهی به ۱۰ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد و بررسی حوادث قبل و بعد از صدور این قطعنامهها، مشخص میشود که در هیچکدام، تمامی شرایط مُدون صدور قطعنامه توسط این شورا لحاظ نشده و تمهیدات لازم برای اجرای کامل آنها اندیشیده نشده بود! از سویی دیگر بررسی شرایط زمانی صدور این قطعنامهها، نشان میدهد که همگی این قطعنامهها در زمانی صادر شده که ایران در عرصه نبرد، پیشرفتهایی به دست میآورد و یا موازنه قدرت به نفع ایران رقم میخورد؛ لذا صدور این قطعنامهها در آن زمان، نهتنها کمکی به ایران و خاتمه جنگ نکرد، بلکه در جهت تضعیف طرف مظلوم جنگ و محدودکردن اقدامات دفاعی آن و حمایت و پشتیبانی تلویحی از متجاوز بوده است. علاوه بر این، اقدامات شورای امنیت عمدتا مرتبط با وضعیت جبهههای جنگ بود. یعنی هرگاه پیشرفتی به نفع ایران در جبههها حاصل میشد، شورا قطعنامهای صادر میکرد و به تعبیر خود، از گسترش جنگ یا ادامه آن یا حملات اخیر ابراز نگرانی میکرد و در مقاطعی که عراق به تحکیم مواضع خود در خاک ایران میپرداخت، شورای امنیت با سکوتی سنگین و طولانی، جانب متجاوز را میگرفت! این رویهای است که تقریبا در همه قطعنامههای شورای امنیت به عینه دیده میشود.
*اولین قطعنامه شورای امنیت
اولین قطعنامه شورای امنیت در مورد جنگ تحمیلی (به شماره ۴۹۷) در تاریخ 06/07/59 یعنی یک هفته پس از آغاز تجاوز همهجانبه عراق به داخل مرزهای ایران صادر شد. این قطعنامه در حالی صادر شد که تجاوز و ورود ارتش عراق به داخل مرزهای ایران و پیشروی در داخل خاک ایران، کاملا محرز و آشکار بود و هزاران کیلومترمربع از خاک جمهوری اسلامی در اشغال رژیم بعث عراق قرار داشت. بااینحال، این قطعنامه با کمال تاسف دو طرف را فقط به آتشبس توصیه میکند! موضوعاتی مانند وجود تهدید علیه صلح، نقض صلح، وقوع تجاوز و نقض تمامیت ارضی ایران از جمله مسائل بسیار مهمی هستند که در این قطعنامه اساسا وجود ندارند. این قطعنامه، آگاهانه از تجاوز و حمله عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران چشم پوشیده و با توصیه خودداری از توسل بیشتر بهزور، عملا از جمهوری اسلامی ایران میخواست تا تسلیم عراق شود! ازاینرو در این قطعنامه، نهتنها هیچ اشارهای به متجاوز و محکومیت تجاوز و حمایت از مظلوم نشده؛ بلکه هیچ سازوکار لازم نیز برای ملزم نمودن متجاوز برای قطع تجاوز، اندیشیده نشده بود.
با نگاهی به حوادث قبل از آغاز تجاوز همهجانبه عراق، همچون تجاوز گاهوبیگاه هواپیماها و نیروهای زمینی و دریایی ارتش عراق و از طرفی پاره نمودن قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر توسط صدام در مقابل دوربینهای خبرنگاران و اعلانجنگ تمامعیار این رژیم علیه ایران، از همان ابتدا متجاوز مشخص بود؛ لذا سؤال این است که جمهوری اسلامی ایران چطور میتوانست درحالیکه مورد تجاوز قرار گرفته، با آتشبس تجویزی قدرتهای استعماری موافقت نماید؟!
واقعیت این بود که شورای امنیت با توصیه طرفین به آتشبس، در راستای سیاست کشورهای حامی صدام حسین، خواهان تثبیت وضعیت به نفع متجاوز بود. در راستای این هدف بود که تا فتح خرمشهر، شورای امنیت یا به تعبیر دیگر کشورهای قدرتمند از تجاوز عراق، سکوت رضایتمندانهای دارد؛ لذا به تعبیر رهبر معظم انقلاب در این مقطع، یک سکوت مرگباری اعضای شورای امنیت را فرا میگیرد.
شورای امنیت از زمان اشغال خرمشهر تا دوره بازپسگیری این مناطق توسط نیروهای ایرانی، هیچ قطعنامهای در جلوگیری از قتل و تجاوز به شهروندان ایرانی و خروج نیروهای عراقی از سرزمینهای اشغالی ایران صادر نمیشود، تا اینکه ایرانیان با کسب اعتمادبهنفس و تجهیز قوا با چهار عملیات بزرگ ثامنالائمه (شروع در تاریخ ۵/۷/۶۰)، طریقالقدس (تارخ ۸/۹/۶۰)، فتحالمبین (تاریخ ۲/۱/۶۱) و سرانجام بیتالمقدس (تاریخ ۱۰/۲/۶۱) موفق به آزادی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ میشوند (در پایان عملیات، از مجموع ۱۳۶۰۰ کیلومترمربع که در آغاز سال دوم جنگ تحت اشتغال دشمن بود ۸۶۰۰ کیلومترمربع آزاد و ۲۵۰۰ کیلومترمربع تخلیه میشود.)
*قطعنامه دوم شورای امنیت
با تغییر روند جنگ، رویه شورای امنیت سازمان ملل نیز در صدور قطعنامه تغییر میکند؛ بدین معنی که برای جلوگیری از پیشرویهای نیروهای ایرانی و برای حمایت از رژیم بعث عراق، قطعنامه دوم شورای امنیت صادر میشود. شورای امنیت با این قطعنامه ۵۱۴ موضع قبلی خود را تکرار میکند و طرفین را به آتشبس و عقبنشینی به مرزهای بینالمللی توصیه میکند. این قطعنامه در واقع در واکنش به رشادت رزمندگان ایرانی و برای ایجاد وقفه در پیشرویهای آنان صادر شده است.
در مقدمه این قطعنامه، شورای امنیت نگرانی خود را از طولانیشدن درگیری بین دو کشور و کشتهشدن انسانهای بیگناه، آسیب رسیدن به اماکن و تأسیسات و در خطر بودن صلح و امنیت جهانی ابراز کرده و خواستار آتشبس سریع و عقبنشینی نیروهای دو طرف به مرزهای شناخته شده بینالمللی از طریق اعزام نیروهای حافظ صلح و ناظران سازمان ملل به منطقه میشود. لازم به ذکر است که در این قطعنامه نیز نامی از متجاوز برده نشده بود!
*قطعنامه سوم؛ عاملی برای تضعیف روحیه نیروهای ایرانی
پس از آزادی خرمشهر، باتوجهبه افزایش روحیهی نیروهای ایرانی، فکر تنبیه متجاوز در ایرانیان قوت گرفت. بر همین اساس، قوای ایران بعد از آزادسازی خرمشهر، مجموعه عملیاتهایی را با هدف عقب راندن نیروهای ارتش عراق، در دستور کار قرار دادند.
پیروزیهایی که رزمندگان اسلام به دست آوردند، سبب نگرانی حامیان رژیم بعث عراق گردید. بر همین اساس، کمک به ارتش ازهمپاشیده عراق از طریق اعزام نیروی انسانی و کمک تجهیزاتی، اطلاعاتی، فنی و مستشاری از سوی آمریکا، روسیه، فرانسه، مصر و سایر همقطاران شورای امنیت در دستور کار قرار گرفت. در کنار اینها شورای امنیت در تاریخ ۱۲/۷/۶۱ یعنی کمتر از ۳ ماه پس از قطعنامه دوم، سومین قطعنامه خود را صادر کرد که در آن طرفین را به آتشبس فوری و عقبنشینی به مرزهای بینالمللی فرا خواند. این قطعنامه نیز مقارن با پیروزیهای جمهوری اسلامی ایران صادر شد و بار دیگر سیاستهای خصمانه آنها را روشن ساخت. در این مقطع است که همزمانی و هماهنگی خاصی بین حمایت تسلیحاتی با حمایتهای قطعنامهای دیده میشود.
ادامه دارد...