امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

فرهنگ غرب؛ نام‌ها و نشانه‌های انحطاط (بخش دوم)

علی شیرازی

 

فرهنگ غرب، از ارکان و اجزاء و عناصر متعددی شکل پذیرفته است. ما در این نوشتار به تبیین برخی از آن اجزاء می پردازیم: ...

   ۷. سست شدن پایه های خانواده.
   فرهنگ غربی، با ترویج بی بندوباری و فساد و تنوع طلبی و ولنگاری جنسی، پایه های خانواده را سست و ازدواج را سخت، طلاق را آسان، و فرزند آوری را مشکل می سازد.
   ۸. ولنگاری جنسی.
   ولنگاری جنسی، به رابطه جنسی بی تعهد گفته می شود که به طور مرتب، سکس غیر رسمی با شریک های جنسی مختلف انجام می دهند.
   این اخلاق در غرب، برخاسته از بستر معرفتی و فکری لیبرالیسم است. 
   این نظام اخلاقی، دارای سه اصل زیربنایی است:
   ۱لف: آزادی تا آنجاست که مخل آزادی دیگران نباشد.
   ب: انسان باید تمام استعدادها و غرایزش را به صورت برابر پرورش دهد.
   ج: برای این که بشر را از توجه دائم به امور جنسی منصرف کنیم، باید هر گونه قید و ممنوعیتی را از جلوی پایش برداریم و به او آزادی بدهیم.
   انسان، غافل از این است که مصالح عالیه فرد نیز، می تواند آزادی وی را محدود کند و ولنگاری جنسی، سیر تعالی انسان را می بندد و او را به سوی فنا و نیستی سوق می دهد.
    ۹. مصرف‌گرایی.
   مصرف گرایی؛ یعنی ما هر چه گیر می آوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست.
   مصرف گرایی به عنوان یک فرایند اجتماعی، بر مصرف هر چه بیشتر کالاهای مصرفی، اعم از بادوام و بی دوام تاکید می کند. افراد در خرید کالا، هیچ توجهی به نیاز یا عدم نیاز به این کالا و یا پیامدهای زیست محیطی تولید و مصرف آن ها نمی کنند.
   مصرف زدگی، جامعه را به سمت گسترش الگوی مصرف برون زا یا وارداتی سوق می دهد و فرهنگ مصرف، جانشین فرهنگ امساک می شود و انسان ها با مصرف گرایی، به سمت تجملات و تشریفات حرکت می کنند.
   ۱۰. تجملات و اسراف.
   تجملات و اسراف که ریشه در سبک زندگی غربی دارد، آفت خانواده ها و نظام اجتماعی است.
   دوری از معنویت و عدم توجه به آخرت و غرق شدن در دنیای مادی، عوامل تحمیل تجملات و اسراف بر انسان ها، در راستای پیدا کردن بازار مصرف برای کالاهای غربی و رونق اقتصاد اروپا و امریکاست.
   تجمل گرایی و اسراف، پیامدهایی برای جامعه دارد، که به برخی از آن اشاره می کنیم:
   الف: افزایش شکاف طبقاتی.
   ب: رواج فسادهای اقتصادی.
   ج: بی توجهی به نیازمندان و رفع فقر.
   د: از بین رفتن آرامش در زندگی.
   ه: ایجاد مشکلات روحی و روانی.
۱۱. تغییر مدل‌های غذایی.
   عناصری مانند پول، اشتغال، اضطراب زمان، خانواده‌گریزی، مدل غذایی انسان را تغییر داده و به سوی مدل‌های فست‌فودی و غذاهای بیرونی سوق می‌دهد. از این رو کمپانی‌های غذا، دخالت کرده و الگوهای غذایی را ارائه می‌دهند.
   غرب، با این کار به دنبال تغییر ذائقه انسان ها برای اثر گذاری بر ابعاد اجتماعی، اخلاقی و شیوه زندگی آرام آن هاست.
   علاوه بر این، تغییر مدل غذایی، تامین نیاز سلولی و رشد و نمو افراد را تهدید می کند.
   ۱۲. ‌تنوع‌ طلبی.
   تنوع طلبی، یک ویژگی شخصیتی است که در پاسخ به نیازهای روانی انسان ایجاد می شود و اگر از حد خود فراتر برود، می تواند دردسرساز شود و فرد، هیچگاه از هیچ چیز لذت نبرد و دائم به دنبال تغییر در زمینه مسائل جنسی و رابطه عاطفی باشد.
   تنوع طلبی، همچنین باعث مشکلات مالی بسیار زیادی خواهد شد.
   این مدل زندگی، براساس فرد تنها تعریف می‌شود. انسان براساس نیازهای خود، به سمت یک اتم و یا یک انسان دیگر می‌رود و سپس به‌‌ همان غار تنهایی خویش باز می‌گردد و تعطیلی روابط، شکل می پذیرد.
   ۱۳. مدیریت بدن.
   اهمیت یافتن بدن و متعاقب آن، بازتاب هویت بدنی افراد، از پیامدهای اساسی ظهور جامعه مصرفی است که در آن افراد، با دست کاری ویژگی های ظاهری و مرئی بدن و فاصله گیری از مفهوم «بدن طبیعی»، به ساخت بدن اجتماعی مبادرت می ورزند.
   مدیریت بدن، از مفاهیم جامعه شناسی معاصر است. غربی ها، هدف مدیریت بدن را اکتساب منزلت می دانند و معتقدند که کالا شدن بدن در جوامع غربی، آن را به صورت سرمایه فیزیکی در آورده است. 
   بدن در جریان فردی شدن دنیای مدرن، به حریمی شخصی تبدیل شده که غیر از خود فرد، هیچ نهاد دیگری اجازه ابراز نظر یا تصمیم گیری درباره آن را ندارد.
   همین نگاه، ارزش افراد را از مقام اشرف مخلوقاتی و خلیفه اللهی، به مقام حیوانی تنزل داده است.
   ۱۴. لذت جویی.
وقتی می گوییم، ملاک خوبی "لذت آفرینی" است، طبیعتا به فردگرایی خواهیم رسید؛ چون لذت، امری فردی و شخصی است و هر کس فقط به دنبال لذت و منفعت خود می رود.
   لذت گرایی یا اصالت لذت؛ یعنی غایت انسان در اعمال و کردارش، لذت بردن محض است؛ لذا باید به هر شکل و به هر طریقی که می تواند از مدت زمان محدود عمر خود، برای لذت بردن استفاده کند:
   الف: لذت بردن از رابطه جنسی.
   ب: لذت بردن از ورزش.
   ج: لذت بردن از خوردن و آشامیدن.
   نگاه مکتب های لذت گرا آن است که لذت بردن، ارزش ذاتی دارد. فرهنگ غرب، این لذت را محدود به جسم می کند و از روح و بُعد روحانی انسان غافل است.
   ۱۵. عادى‌سازى گناه.
   عادی سازی گناه، از خصوصیات فرهنگ غربی است و آنان تلاش می کنند، گناهان صغیره و کبیره و گناه های جنسی را عادی کنند.
   این وضعیت، غرب  را به فضاحت کشیده است و انحطاط اخلاقى، فروپاشى خانواده، گسترش مشروبات الکلى و گسترش مواد مخدر، غوغا می کند.
   ۱۶. دروغگویی. 
   در غرب، انسان ها مثل آب خوردن، دروغ می گویند و از این کار لذت می برند! برای آن ها دروغگویی، روش مقبولی برای کسب قدرت و رسیدن به هدف است. دروغگویی، از اصول جدایی ناپذیر فرهنگ غربی است.
   فرهنگ غرب با تکیه بر فرمالیسم و با شعار ترقی بشر، مرز واقعیت و غیر واقعیت را آنچنان در هم شکسته است که تشخیص واقعیت از دروغ، حتی برای طالبان حقیقت و افراد رئالیست، کاری بس مشکل است.
ادامه دارد...