یکی از فلسفههای ازدواج در انسان در زندگی دنیوی، افزون بر دستیابی به آرامش روحی و روانی، تناسل و فرزندآوری است. (روم، آیه ۲۱؛ اعراف، آیه ۱۸۹؛ شوری، آیه ۱۱؛ نحل، آیه ۷۲)
اما هدف اصلی در ایجاد زوج برای انسان در مقام خلقت و تکوین و نیز تشریع ازدواج در قوانین و سنتهای شرایع آسمانی (نور، آیه ۳۲؛ نساء، آیات ۳ و ۲۵)، تحقق آرامش با ایجاد مودت و رحمت در میان همسران از سوی خدا پس از ازدواج آنان است. البته این مودت و رحمت، قبل از ازدواج ممکن است به وجود آید؛ ولی نه اصیل است و نه ماندگار؛ اما بعد از ازدواج به فضل الهی این امر از اصالت و ماندگاری خاصی برخوردار میشود. (روم، آیه ۲۱)
با نگاهی به رفتار همسران در همین دنیا دانسته میشود که تناسل و فرزندآوری، فلسفه و هدف اصلی و اولی نیست؛ بلکه این نیازهای عاطفی و احساسی و کسب آرامش، محبت و مودت و رحمت و احسان و مانند آنها است که انسان را به طور فطری ترغیب به ازدواج میکند. (روم، آیه ۲۱)
چون فرزندآوری موجب بقای نسل مؤمنان میشود، در روایات بر آن تاکید شده است؛ چرا که نماد قدرت جامعه اسلامی نیز خواهد بود؛ از همین رو پیامبر (صلیالله علیه و آله) به ازدیاد نسل توجه میدهد و آن را از موجبات افتخار خویش برمیشمارد؛ بنابراین مؤمنانی که دوست دارند که بستر فخر و مباهات برای پیامبرشان باشند، به فرزندآوری اهتمام ورزند.
در این راستا فلسفه ازدواج برای مؤمنان میبایست ناظر به امر «باقیات صالحات» باشد تا اینگونه نه تنها از نظر قدرت به شکوه و شوکت برسند؛ بلکه آخرتشان نیز آباد شود. باید توجه داشت که کاهش فرزندآوری در میان مؤمنان، موجب کاهش قدرت ایشان و افزایش مشکلات میشود؛ چنانکه در فرازی از دعای افتتاح چنین آمده است: اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُوا إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَغَیْبَهَ وَلِیِّنَا (إِمَامِنَا) وَکَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَقِلَّهَ عَدَدِنَا.
هر چه فرزندان مؤمنان افزایش یابد به همان میزان قدرت شفاعت افزایش مییابد و خیرات برای مؤمن بیشتر میرسد، از همین رو پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) خواهان آن هستند که مؤمنان، طلب فرزند مؤمن از خدا داشته باشند، چنانکه حضرت ابراهیم و حضرت زکریا خواستند و خدا به ایشان فرزندان صالح داد. رسول خاتم میفرمایند: مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَهَ یَرْزُقُهُ نَسَمَهً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا الله؛ چه چیزی مؤمن را از داشتن خانواده مانع میشود؟ شاید خدا به او فرزندی دهد که زمین را با [گفتن] لاالهالاالله سنگین سازد. (وسائلالشیعه، ج20، ص14)
از نظر آموزههای اسلامی، فرزندان، شفاعتکننده والدین هستند؛ چنانکه حضرت صادق (علیه السلام) میفرمایند: إِنَّ أَوْلَادَ الْمُسْلِمِینَ مَوْسُومُونَ عِنْدَاللهِ شَافِعٌ وَمُشَفَّعٌ؛ فرزندان مسلمانان اگر در سن کودکی از دنیا بروند، شفاعتکنندهاند و شفاعت آنان نزد خداوند پذیرفته است. (وسائلالشیعه، ج 1، ص42)
اگر کسی بخواهد از فقر به غنا برسد باید به ازدواج توجه کند؛ زیرا خدا برای همسران از فضل خویش یاری میرساند و آنان را غنی و بینیاز میکند. (نور، آیه 32)؛ چنانکه رسول خدا میفرمایند: الْتَمِسُوا الرِّزْقَ بِالنِّکَاحِ؛ رزق را در ازدواج جستوجو کنید. (مستدرکالوسائل، ج 14، ص173)
بنابراین، نهتنها یکی از پایههای اصلی قدرتمندی هر خانواده، جمعیت آن است؛ بلکه جمعیت، عامل قدرت جامعه نیز میباشد. جمعیت اندک، در روابط خارجی، قدرت مانور در مقابل دشمنان را کاهش خواهد داد.
وقتی آمریکا تیکتاک را تصاحب میکند
علیرضا معشوری
وقتی مقامات آمریکایی از خطرات تیکتاک سخن میگویند، معمولاً از واژههایی مانند «امنیت ملی» و «حفاظت از دادههای کاربران» استفاده میکنند. اما تحلیل ساختاری این مفهوم، نشان میدهد که منظور اصلی آنها، امنیت از منظر سیاسی است نه فنی.
رسانهها و شبکههای اجتماعی بزرگ نظیر متا (فیسبوک و اینستاگرام)، یوتیوب و ایکس (توئیتر سابق) عملاً تحت حاکمیت قوانین و منافع اقتصادی آمریکا عمل میکنند. دولت آمریکا با تکیه بر نهادهایی مانند NSA و Cyber Command، از این پلتفرمها نه تنها برای تبلیغات سیاسی؛ بلکه برای عملیات روانی و جمعآوری دادههای رفتاری استفاده میکند. افشاگریهای ادوارد اسنودن نشان داد که چگونه آژانس امنیت ملی آمریکا به دادههای خصوصی کاربران اروپایی و آسیایی دسترسی دارد. بر این اساس میتوان گفت که ایالات متحده از طریق شرکتهای فناوری، یک زیرساخت نظارتی جهانی ایجاد کرده است؛ زیرساختی که همزمان نقش جاسوس و سانسورچی را بازی میکند.
در این ساختار هر کشوری که پلتفرم بومی قدرتمند خود را توسعه دهد، به منزله چالشی علیه «نظم دیجیتال آمریکایی» دیده میشود. چین با معرفی تیکتاک برای نخستین بار توانست پلتفرمی ارائه دهد که در زمین آمریکا موفقتر از رقبای داخلیاش ظاهر شود و همین برای آمریکا غیرقابلتحمل بود.
منازعه بر سر تیکتاک را میتوان یک جنگ سرد؛ اما در قالبی نو دانست. جنگی که نه با موشک؛ بلکه با الگوریتم و داده هدایت میشود. آمریکا مدعی است که تیکتاک ابزار جاسوسی دولت چین است؛ اما در واقع نگرانی اصلیاش آن است که الگوریتم این پلتفرم بتواند کنترل روایتهای اجتماعی و فرهنگی در آمریکا را از دست شرکتهای بومی خارج کند. در نهایت فشارهای سیاسی و قانونی باعث شد شرکت چینی «بایتدنس» بخش عمده مالکیت و مدیریت تیکتاک را به مجموعهای از سرمایهگذاران آمریکایی واگذار کند. این رخداد در واقع نوعی تسخیر نرم بود و آمریکا با تهدید و تحریم، مالکیت را تغییر داد تا کنترل این پلتفرم در دست خودش باشد.
همانگونه که در ماجرای حذف ایموجی «آبمیوه» در تیکتاک مشاهده شد، سانسور شدید نسبت به نمادهای انتقادی از رژیم صهیونیستی پس از انتقال مالکیت به سرمایهگذاران آمریکایی افزایش یافته است. هرچند این رویداد در ظاهر موضوعی حاشیهای به نظر میرسد؛ اما نشان میدهد که کنترل «معنا» از کنترل «محتوا» مهمتر است. وقتی حتی یک ایموجی میتواند تهدید تلقی شود، یعنی سانسور از سطح «گفتار» به سطح «نشانه» رسیده و این بیانکننده تلاش برای مدیریت ادراکات است.
پرونده تیکتاک در ظاهر مناقشهای درباره امنیت دادههاست؛ اما در واقع نبردی بر سر کنترل افکار است. آمریکا به واسطه تسلط بر زیرساختهای اطلاعاتی و رسانهای، ساختاری از سانسور گزینشی ایجاد کرده است که در آن هر صدای منتقدی یا حذف میشود یا در جریان غالب، حل خواهد شد. این سلطه آمریکا بر رسانههای جهانی، نماد تداوم استعمار در قالبی نوین است.