جراحی آموزشوپرورش فربه ایران با رویکرد اصلاح ساختارهای معیوب فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور، وظیفه پیش روی دولت انقلابی آقای دکتر رئیسی است.
همیشه و در تمامی دولتها، آموزشوپرورش ایران در میان سایر وزارتخانهها، بهعنوان یک وزارتخانه دست چندم اهمیت، قرار داشته و امروزه آن، شبیه یک آدم چاق، روزبهروز بر وزن خود افزوده و اکنون دچار ایست قلبی شده، و به کما رفته است و در ادوار مختلف، این نهاد مقدس بهعنوان یک وزارتخانه مصرفگرا و حتی مزاحم یاد شده که گاهی دولتها در تامین حداقل بودجههای آن ماندهاند، چه برسد دولت یا وزیر دلسوزی بیاید و به فکر تحول بنیادین بر اساس اسناد ابلاغی مثل سند تحول بنیادین و سایر اسناد بالادستی نظام باشد.
به نظر میرسد که شخص اول اجرایی کشور جناب آقای رئیسجمهور، باید شخصا آستین بالا کند و به همراه انتخاب یک وزیر جوان انقلابی و تحولگرا، دست به یک جراحی حساب شده و دقیق در این وزارتخانه بزند و ضمن چابکسازی آموزشوپرورش، سایر تحولات فرهنگی و اقتصادی کشور را در این وزارتخانه جستجو کند، نه در جای دیگر!
معضلات ساختاری امروز آموزشوپرورش که شامل:
۱. عدم بازبینی اساسی در کیفیت و کمیت کتب درسی از ابتدای انقلاب .
۲. عدم توفیق نظام اسلامی در جذب و بهکارگیری نخبگان علمی و اخلاقی در این نهاد مقدس و شاهد ورود گاها افراد زاویهدار و غیرانقلابی در این وزارتخانه! زمانی که یک فردی که بهراحتی میتواند با کلت کمری آدم بکشد، چگونه در راس یک مجموعه انسانساز کشوری قرار میگیرد (و معالاسف بعدا تبرئه میشود) و امروزه این چه پیامی میتواند به اذهان عمومی کشور مخابره کند؟!
۳. توجه بیشتر این وزارتخانه در طول سالیان دراز به امر تعلیم یک رشته محفوظات فرار، بدون توجه به استعداد و خلاقیت فرزندان این مرز و بوم!
۴. عدم توجه به رشد اخلاقی و دینی دانشآموزان و استفاده از شیوههای غیر استاندار تربیتی در این زمینه که اکثرا نتایج عکس به همراه داشته است!
۵. آموزش بیفایده دستور زبان انگلیسی به جای صرف انرژی برای تکلم و نوشتار این زبان برای مدت طولانی در بازه زمانی ۶ سال تحصیلی با صرف میلیاردها بودجه کشور!
که ایکاش به جای آموزش ناقص و غیراستاندارد ۶ساله این زبان استعماری، ما به فرزندانمان ۳ سال تکلم و نوشتار انگلیسی را میآموختیم و ۳ سال صرف جوی شده را در حمایت از اصل ۱۵ قانون اساسی، به آموزش ادبیات زبانهای محلی کشور میپرداختیم که خودِ این امر، میتواند از بروز بسیاری از مشکلات امنیتی بکاهد و اعتماد ملی به نظام را افزایش بدهد. (اما ظاهرا جریان نفوذ در این وزارتخانه، همیشه دوست داشته و دارند که گسلهای قومیتی ایران به نفع دشمنان ما، فعال باشند!)
۶. حذف و سبکسازی برخی از مفاهیم پایه و علمی از کتب درسی به خاطر عصر انفجار اطلاعات که آموزش آنها در این دوران، نوعی تکرار مکررات محسوب میشود و در نهایت تقلیل سنوات تحصیلی از ۱۲ سال به ده سال تحصیلی که خودِ این امر هم به صرفهجویی در عمر متعلمین ما میانجامد و هم به تقلیل بودجه جهت هزینههای جاری آموزشوپرورش!
۷. توسعه مدارس مسجد محور و مدارس تخصص محور، به جای توسعه مدارس کلاسیک آموزشمحور بیروح امروزی! (که برای آن طرحی مجزا موجود است که در این اندک نوشتار نمیگنجد!)
آیا اموری همچون حجاب، پوشش و خانواده؛ موضوعات سلیقهای و شخصی است؟
اگر قدری دقت کنیم، مشخص میشود که همه این سخنان مبتنی بر این ادعاست که پوشش، خانواده، دین، مذهب، عقیده، سقطجنین و یا... اموری سلیقهای هستند و به دیگران مربوط نیستند. درحالیکه این مقدمه تا حد زیادی قابل مناقشه است. اگر امری، کاملا سلیقهای باشد و به دیگران مربوط نباشد، طبیعتا میتوان پذیرفت که دیگران هم در آن دخالت داده نشوند. اما آیا این امور کاملا سلیقهای هستند؟
مشخص است که نمیتوان نقش سلیقه را در پوشش و تشکیل خانواده و برخی دیگر از امور، کاملا نفی کرد. خصوصا در مورد مسئله پوشش، میتوان مدعی شده بخشی از آن حتما سلیقهای است. اما آیا پوشش، کاملا سلیقهای است؟ آیا سقطجنین یک انتخاب کاملا شخصی و غیرمرتبط با دیگران است؟ آیا عقاید مذهبی افراد، هیچ اثری بر دیگران ندارد؟ آیا دین، یک امر کاملا سلیقهای است؟ مشخص است که هر چقدر بتوانیم در این امور بر جنبههای سلیقهای آنها تأکید کنید، اما نمیتوانیم جنبه اثرگذاری آن بر دیگران را کاملا منکر شویم. این بحث را میتوان در مورد دین و سقطجنین و... بهصورت تفصیلی ادامه داد، اما بحث ما در اینجا مرتبط با پوشش است.
ازاینرو اجازه دهید که بحث را در مورد پوشش ادامه دهیم، هر چند منطق بحث تقریبا در مورد همه این مسائل و دیگر مسائلی ازایندست، یکسان است. در عین اینکه پوشش، جنبههایی سلیقهای دارد؛ اما مسئله پوشش و ربط آن به دیگران را میتوان با توجه به مسئله دیگری که معمولا کمتر از آن صحبت میشود؛ اما وجود جدی دارد، مورد توجه قرار داد.
آیا پوشش در ایجاد و مدیریت شهوات، نقشی ایفا میکند؟
پاسخ به این سوال مثبت است، نقش پوشش در ایجاد و مدیریت شهوات، نقشی جدی است. البته معمولا چنین دیدهام که وقتی چنین مطلبی مطرح میشود، افرادی با ژست فکورانه گرفتن، مدعی میشوند که اگر کسی با پوشش دیگران دچار شهوت میشود و یا در مدیریت شهواتش تغییری حاصل میشود، بیمار است و بیماری ذهنی و فکری او را نباید ملاک و معیار قانونگذاری برای دیگران قرارداد. این ادعا البته دقیق و درست نیست؛ معمول بلکه قریب بهاتفاق انسانهای عادی و سالم چنین هستند. یعنی نوع و شکل پوشش دیگران در شهوات و مدیریت شهوات آنها اثر دارد. هزینههای فراوانی که در عرصه تبلیغات شهوانی صرف میشود و اقدامات فراوانی که در دنیا در این زمینه صورت میگیرد، شاهد صدق این ادعاست.
انسان عادی از پوشش دیگران اثر میپذیرد. انکار این امر، فقط دروغ گفتن به خودمان است. اگر کسی از پوشش دیگران هر چه باشد و هر نوعی که باشد هیچ اثری نمیپذیرد، باید گفت که عادی نیست، اگر نگوییم که با نوعی بیماری مواجه هستیم.
از سوی دیگر این ادعا که اثرپذیری از نوع پوشش دیگران با مرور زمان از میان میرود و محو میشود، ادعایی نادرست است. وجود صنعتهای مبتنی بر شهوت که غالبا بر نوعی از پوشش مبتنی هستند، باطل بودن این امر را نشان میدهد. یعنی رهاسازی پوشش به انتخابهای فردی و یا جریانهای تبلیغاتی و مالی سازنده مدهای پوشش، باعث از بین رفتن اثر پوشش در شهوات و مدیریت شهوات نمیشود. فقط شکل آن را تغییر میدهد. شهوت یک امر واقعی است. در وجود انسانهاست و از بین بردن آن به این سادگی نیست و شاید بتوان گفت که درست هم نیست. مهم این است که آن را مدیریت کنیم نه اینکه آن را از بین ببریم.