شالوده هیچ خانوادهای بدون گذشت و ایثار استوار نمیماند. در خانهای که تمام افراد آن در اندیشه منافع شخصی خود باشند و خبری از فداکاری نباشد، مهر و صفایی در میان نخواهد بود.
در زندگی خانوادگی حضرت علی (ع) و زهرا (س)، شاهد نمونههای بارز ایثار و فداکاری هستیم که به نمونهای از آن اشاره میکنیم:
صبح یکی از روزهایی که علی (ع) و فاطمه (س) در کنار هم بودند، علی (ع) برای رفع گرسنگی شدید خود، غذایی را از همسرشان طلب کردند. زهرا (س) گفتند: خود دو روز است که چیزی نخوردهام و هرچه در خانه بود، برای شما و فرزندان آوردم.
علی (ع) فرمود: چرا مرا از این امر آگاه نساختی تا برای تهیه غذا اندیشهای کنم؟ زهرا (س) پاسخ دادند: از خدای خود شرم کردم که چیزی از تو بخواهم که انجام دادن آن برایت دشوار باشد.
علی (ع) از خانه بیرون آمدند و یک دینار قرض کردند. خواستند با آن غذایی تهیه کنند، که بین راه مقداد در هوای گرم مدینه، در کوچه نشسته بود. حضرت از او پرسیدند: چرا در این هوای گرم چنین پریشان در کوچه نشستهای؟ مقداد عرض کرد: پاسخ این پرسش از من نخواهید و بگذارید نگویم که بر من و خانوادهام چه میگذرد!
علی (ع) فرمودند: من از اینجا نمیروم تا اینکه علت پریشانی تو را بدانم. مقداد که چارهای جز بیان اوضاع خود ندید، گفت: همسر و فرزندانم از شدت گرسنگی، دندانهای خود را به هم میفشارند و چون تحمل این وضع رقت بار برایم ممکن نبود، از خانه بیرون آمدم، تا شاهد چنین وضعیتی نباشم. دیدگان علی (ع) از اشک پر شد و دانههای اشک بر محاسن مبارکش جاری گشت و رو به مقداد کردند و فرمودند: احتیاج تو به این دینار، بیش از من است. پول را به او دادند و برای اقامه نماز، راهی مسجد شدند. نماز را با پیامبر به جا آوردند. پیامبر بعد از نماز رو به علی (ع) کردند و فرمودند: آیا دوست داری من مهمان شما باشم؟ علی (ع) از شرم، پاسخی ندادند. پیامبر خدا (ص) فرمودند: چرا پاسخ نمیدهی؟ علی (ع) گفتند: بله، تشریف بیاورید. پس از آن به اتفاق یکدیگر وارد خانه شدند. فاطمه (س) مشغول عبادت بودند. پیامبر پس از سلام و احوالپرسی فرمودند: دخترم! زندگی را چگونه میگذرانی؟ فاطمه (س) از زندگی خود اظهار رضایت کردند. در همین حال، علی (ع) متوجه ظرف غذایی شدند که بوی معطر آن، فضای اتاق را پر کرده بود، ظرفی پر از طعامی مطبوع و خوش بو.
علی(ع) پرسیدند: این غذا از کجا آمده است؟ من تا به حال، غذایی به این مطبوعی و خوش رنگی ندیدهام.
پیامبر(ص) دست خود را بر دوش علی گذاشتند و فرمودند: این، در مقابل آن ایثاری است که برای رضای خدا کردی و دیناری را که خود بدان نیازمند بودی، در راه خدا انفاق نمودی و در همان حال گریستند.