تفسير و تأويل نادرست و نابجای متون دينی و مذهبی، بهطور معمول، تحت عناوينی بسيار دلآويز و فريبنده، مانند: «تعبير عميق و هوشمندانه از تعاليم و احكام دينی و مذهبی»، «تكامل معرفت دينی»، «نوسازی و بازسازی فكر دينی»، «تطبيق تعاليم و احكام دين بر مقتضيات و نيازهای متغيّر زمان»، و «ساده كردن و در دسترس همگان قرار دادن دين» صورت میپذيرد، آن هم به دست كسانی كه يا مسلمان نيستند يا اگر مسلمانند، به بعضي ازمكتبها و مسلكهای غير اسلامی، دل باختهاند! اين كارها به تدريج، و بدون اينكه بسياری از مردم بويی ببرند، موجب فساد عقيدتی جامعه میشود و اين فساد، بیشكّ، مفاسد ديگری را در پی خواهد داشت.
از آنجاكه آثار و نتايج فساد عقيدتی، به زودی ظاهر نمیشود و براي احساس و لمس آن، حدّی از رشد فكری و عقلانی و روحی و معنوی ضرورت دارد كه بسياری از افراد جامعه فاقد آنند، غالب مردم، آفات عقيدتی را «آفات» و خطرخيز و هلاكتبار نمیدانند و اين خود، بر خطرخيز و هلاكتبار بودن آفات عقيدتی، می افزايد. از اينرو، بر همه كسانی كه به اهميّت و خطر اين آفات، وقوف يافتهاند و در انديشه اصلاح جامعه، حفظ انقلاب و نظام انقلابیاند، فرض است كه راه و رسمهای مبارزه با آنها را، نيك بياموزند و با جدّيّت تمام به كار گيرند و نگذارند كه دين و مذهب، مسخ و نسخ شود و معجونهايی كه از خلط و مزج بينشها و ارزشهای اسلامی، غير اسلامی و ضدّ اسلامی فراهم آمده است،
به عنوان داروی شفابخش همه دردها و رنجهای مسلمين عرضه و ترويج شود.
(کتاب انقلاب اسلامی و ریشههای آن به قلم علامه مصباح یزدی(ره)، ص 162)