قسمت اول
ازدواج در اسلام امری مقدس بوده و به عنوان محبوبترین بنا نزد خداوند به شمار میرود. هرچند سن مشخصی برای ازدواج در اسلام مشخص نشده است؛ اما تشویق به ازدواج خصوصاً در سن جوانی، و کراهتِ اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیاری از سخنان معصومین مورد تأکید واقع شده است. بنا بر نظر متخصصین این حوزه نیز اگر ازدواج به هنگام باشد و در سنین شور و نشاط جوانی انجام شود، آثار مثبتی همچون قِوام بیشتر زندگی، عمق بیشتر رابطه زوجین باهم، در امان ماندن از گناهها و انحرافات متعدد به ارمغان میآورد. در مقابل، تأخیر در ازدواج و عقب انداختن آن به سنین بالای جوانی، باعث میشود دلبستن زوجین به هم سختتر شود، احتمال اختلافات زناشویی گسترش یابد، امکان انحرافات اخلاقی بیشتر شود، فرصت کمتری برای داشتن فرزند ایجاد شود، فاصله سنی والدین با کودکان بیشتر شود. با این وجود امر ازدواج در جامعه ایرانی، از تحولات گسترده اجتماعیِ رخ داده، مصون نمانده و مسائل مختلفی در چند دهه اخیر در این زمینه به وجود آمده است که یکی از مهمترین مسائل آن، بالارفتن سن ازدواج است. به شکلی که هماکنون میانگین سن ازدواج پسران به بالای 29 سال رسیده است. بر همین اساس در این یادداشت به برخی از عوامل عموماً فردی که موجب دوری کردن پسران از ازدواج میشود پرداخته خواهد شد.
ترس از فقر معیشت پس از ازدواج
یکی از اولین دلایلی که معمولاً در مواجهه با پسران به آن اشاره میشود، ترس از مشکلات اقتصادی است. بسیاری به خاطر ترس از فقر و تهیدستی ازدواج نمیکنند و تصور میکنند باید زندگی مادی تکمیل باشد و بعد ازدواج کنند؛ اما همین تصور نادرست، سالهای طولانی، آنان را از نعمت ازدواج محروم کرده است. متأسفانه در جامعه ما، نگرش بعضی از مردم به ازدواج، مادی شده است. بر این اساس، با محاسبات مادی خود، ازدواج کردن را به تأخیر میاندازند. اینان نگاهشان به آینده، نگاه بدبینانه و با ابهام خواهد بود؛ چراکه آینده را از تیررس خود دور میبینند و امور وهمی را در ذهن خود به نمایش در میآورند و از فردای زندگی مشترک به دلیل بار مسئولیت، پرداخت نفقه و هزینههای زندگی، روحیات و خلقیات همسر آینده، سازگاری یا ناسازگاری، محدودیتها و قیودات و… واهمه دارند و با این بهانه، از ازدواج و قبول مسئولیت شانه خالی میکنند.
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرمایند: «این تصور و ترس اشتباه در میان جوانان وجود دارد که فرد با ازدواج کردن، دچار تنگی معیشت میشود. این در حالی است که خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: «اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ» این وعده الهی است. ما باید به این وعده، مثل بقیه وعدههای الهی اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده و موجب نمیشود که وضع معیشتی افراد دچار تنگی و سختی بشود؛ یعنی از ناحیه ازدواج، کسی دچار سختی معیشت نمیشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند» (بیانات در دیدار با دانشجویان 1/5/1393).
فقدان استقلال جوانان و وابستگی زیاد به خانواده
پسران اغلب زمانی ازدواج میکنند که یقین داشته باشند از عهده تأمین معاش خانواده طبق آداب و رسوم طبقه اجتماعی خود برخواهند آمد؛ اما چون نمیتوانند به تأمین امنیت اقتصادی آینده خود امیدی قاطع داشته باشند، برای تأمین نیازهای خود تا حدود زیادی به والدین وابسته بوده و تا زمانی که این وابستگی وجود دارد، نیازی به انتخاب همسر در آنان احساس نمیشود؛ بنابراین، جوان بیکاری که توان تأمین هزینههای سنگین زندگی را ندارد و در تأمین نیازهای خود نیز به خانوادهاش وابسته است، از پذیرفتن چنین مسئولیتی سر باز میزند.
بیکاری یا اشتغال به کارهای کمدرآمد
بسیاری از جوانان هستند که به سن مناسب برای ازدواج رسیدهاند؛ اما چون توانایی مالی حداقلی را هم برای گذران زندگی ندارند، ازدواج آنان به تعویق میافتد. بحث اشتغال، مانع بزرگی بر سر راه ازدواج جوانان است؛ چون وقتی شغلی نباشد، وضع معیشت هم تثبیت شده نیست و طبیعی است که خود جوانان و خانوادههایشان نگران آینده باشند. به هر حال وقتی جوانان نتوانند خودشان را اداره کنند، چطور میخواهند تشکیل خانواده داده و مسئولیت همسر یا احیاناً بچههایی را هم بپذیرند؟ بر همین اساس، ازدواج را کنار میگذارند.
هرچند توسعه شهرنشینی و اهمیت بیشتر فردگرایی و رفاه مادی، بر رفتارهای مربوط به ازدواج در جوانان مؤثر بوده، مشکل مالی نمیتواند به عنوان عامل بازدارنده باشد؛ زیرا جوانانی در خانوادههای متمول و دارای جایگاه اجتماعی بالا نیز با این مشکل مواجه هستند. ازاینرو مسائل مالی امری نسبی بوده و میزان انتظار افراد از زندگی، میتواند فهم و تصوری را که از مشکلات مادی دارد، تعیین نماید. از این رو میتوان گفت بسیاری از عوامل اقتصادی در کاهش رغبت به ازدواج، ریشه در عوامل فرهنگی دارد.
درک نکردن متقابل در گزینش همسر بین خانواده و جوان
یکی از مشکلات رایج که به تأخیر در ازدواج جوانان و حتی دلخوریها و ناراحتیهای بیشتر منجر میشود، درک نکردن متقابل در گزینش همسر بین خانواده و جوان است. تفاوت نسلها، بعضاً نگرشها و برداشتهای متفاوت و دوگانهای را در بین جوان و والدین ایجاد میکند؛ چنانکه هریک نظر دیگری را مباین و مغایر نظر خود دانسته و هرکدام خود را به زمان خاصی متعلق میدانند. جوان به دلیل اینکه خویش را به زمان حال متعلق میداند، فکر خود را نیز از زمان حال گرفته و نوعی استقلال فکری در خویش احساس میکند. اما این نحوه تفکر و نگرش در میان جوان و والدین خللی پدید میآورد که به درک نکردن متقابل و نبودن تفاهم در میان آنان منتج میشود؛ به طوری که مغایر یکدیگر اندیشیده و اظهارنظر میکنند و تمایل یکی، موجب طرد دیگری میشود و پسند یکی، به ناپسندی دیگری منجر میشود.
روابط آزاد و غیرمشروع
پژوهشهای مختلف نشان دهنده این است که بین تأخیر در سن ازدواج و انحرافات اخلاقی، رابطهای دوسویه برقرار است. روابط آزاد بین دختر و پسر و امکان تمتع و ارضای جنسی، نیاز به ازدواج را در جوانان کمرنگ کرده است. علاوه بر این، جوانان بر این باور هستند که ازدواج، آزادیهای فردی آنان را سلب میکند؛ لذا ترجیح میدهند که حتی مجرد و آزاد زندگی کرده و زیر بار مسئولیت ازدواج نروند. روابط آزاد، اولاً موجب میشود پسران تا جایی که ممکن است، از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروی جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی مینهد، به ازدواج روی آورند. در این موقع، زن را فقط برای فرزندآوری و احیاناً خدمتکاری میخواهند. ثانیاً شیوع برخی بیبندوباریها و آزادی در روابط دختران و پسران، جوانان را به نوعی بیرغبت به ازدواج کرده است؛ زیرا فرد بدون پرداخت هزینههای مادی و معنوی مسئولیت زندگی مشترک، با جنس مخالف، خارج از چهارچوب زندگی مشترک، ارتباط میگیرد.