روزی حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله)، به همراه برخی از اصحاب خود از محلّی عبور مینمودند که به نوجوانی برخوردند و پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) به آن نوجوان سلام کردند.
نوجوان بسیار شادمان و خندان گردید. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، به او خطاب نمودند و فرمودند: آیا مرا دوست داری؟
گفت: آری، به خدا قسم! تو را دوست دارم.
حضرت فرمودند: همانند چشمانت؟
گفت: بهتر و بیشتر.
حضرت افزودند: همانند پدرت؟
گفت: بیشتر.
فرمودند: همانند مادرت؟
گفت: بیشتر
نیز فرمودند: همانند جان خودت؟
گفت: یا رسول اللّه! بیشتر از هر چیزی، به تو علاقهمندم و تو را دوست دارم.
در این هنگام حضرت اظهار نمودند: آیا همانند پروردگارت و خدایت مرا دوست داری؟
نوجوان در این لحظه اظهار داشت: خدا، خدا، خدا، نه؛ یا رسول اللّه! هیچ چیزی در مقابل خداوند متعال ارزش ندارد و هیچکس را بر او برتری و فضیلتی نیست؛ یا رسول اللّه! شما را به جهت عشق و ایمان به خدا، دوست دارم.
حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) با شنیدن چنین سخن و اعتقادی راسخ، متوجّه همراهان خود شدند و فرمودند: شما نیز این چنین عشق و ایمان داشته باشید و خدا را این چنین دوست بدارید؛ چه اینکه آنچه از نعمتها و سلامتی در اختیار دارید، همه از الطاف خداوند متعال است.
سپس افزودند: و اگر مرا دوست دارید، باید به جهت دوستی و ایمان به خدای سبحان باشد.