امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

صفحه یک 1255

مسئولیت مردم در سرنوشت جامعه؛ از سکوت صدر اسلام تا بی تفاوتی در انتخابات
هادی قطبی
تاریخ بشریت مملو از لحظات سرنوشت‌سازی است که سکوت و بی‌تفاوتی جمعی مردمان، مسیر جریان‌ها را برای همیشه تغییر داده است. واقعه جانگداز شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که در پی رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و در فضایی آکنده از تنش و تغییر رخ داد، تنها یک تراژدی مذهبی نیست؛ بلکه دریچه‌ای است برای شناخت روان‌شناسی جامعه و مکانیسم‌های پیچیده‌ای که مردم را به سکوت وادار می‌کند. تحلیل این واقعه تاریخی و مقایسه آن با پدیده‌هایی مانند بی‌تفاوتی در عرصه‌های سیاسی معاصر، همچون مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات، درس‌های عمیقی درباره «مسئولیت فردی» در برابر «سرنوشت جمعی» به ما می‌آموزد.
*تحلیل جامعه مدینه: نمادی از الگوهای ماندگار رفتار جمعی
پس از رحلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)، جامعه نوپای اسلامی با بحرانی عمیق در جانشینی روبرو شد. بر اساس منابع تاریخی معتبر، در این برهه حساس، شاهد شکل‌گیری الگوهای مختلف رفتار اجتماعی در میان مردم مدینه هستیم:
اقلیت آگاه و فعال: گروهی محدود که با درک کامل حقانیت امیرالمومنین علی (علیه السلام)، به دفاع آشکار از ایشان پرداختند.
اکثریت ساکت: این دسته که احتمالاً قابل توجه بودند، خود به چند گروه تقسیم می‌شدند: برخی از روی «ترس» از قدرت و عواقب جانبی، برخی با «محاسبه سود و زیان» شخصی و دنیوی، و عده‌ای دیگر به دلیل «عدم درک عمق فاجعه» و غفلت از تبعات درازمدت آن، سکوت اختیار کردند.
همراهان فعال با قدرت: کسانی که آگاهانه و از روی مصلحت‌اندیشی شخصی، از جریان حاکم جدید حمایت کردند.
این دسته‌بندی، تصویری است ملموس از همان الگوهایی که امروزه نیز در جوامع مختلف، از جمله در فضای سیاسی کشور خودمان، قابل مشاهده است. سکوت و بی‌تفاوتی اکثریت در آن برهه، هرچند با انگیزه‌های متفاوت، در نهایت به تثبیت وضعیتی انجامید که پیامدهای آن برای همیشه در تاریخ اسلام ثبت شد.
*روان‌شناسی سکوت: چرایی بی‌عملی در لحظات حساس
چرا جمعیت، حتی زمانی که از نادرستی وضعیت آگاهند، سکوت می‌کنند؟ روان‌شناسی اجتماعی پاسخی روشن برای این پدیده دارد. «اثر تماشاگر» نشان می‌دهد که در مواقع بحران، هرچه تعداد افراد حاضر بیشتر باشد، احتمال اقدام فردی برای کمک یا اعتراض، کمتر می‌شود؛ زیرا مسئولیت در میان جمع پخش می‌شود. «ترس از عواقب» یا از دست دادن موقعیت اجتماعی، متحمل شدن هزینه‌های مادی یا جانی، قوی‌ترین عامل بازدارنده است. افزون بر این، مغز انسان تمایل دارد برای کاهش «ناهماهنگی شناختی»، وضعیت غیرعادی را به مرور زمان «عادی‌سازی» کند و آن را بپذیرد. این مکانیسم‌ها، چه در مدینه آن روز و چه در جامعه امروز، یکسان عمل می‌کنند.
*گذار به امروز: سکوت در گفتمان سیاسی معاصر
این تحلیل تاریخی به ما کمک می‌کند تا پدیده‌هایی مانند بی‌تفاوتی یا سکوت معنادار در فضای انتخابات و سایر عرصه‌های عمومی را بهتر درک کنیم. امروزه نیز شاهد طیف مشابهی از رفتارها هستیم:
سکوت و بی‌تفاوتی به مثابه اعتراض: برخی از روی ناامیدی از امکان تغییر یا در اعتراض به ساختارها، سکوت و بی‌تفاوتی را بر مشارکتی که به باور آنان فاقد معنای واقعی است، ترجیح می‌دهند.
سکوت و بی‌تفاوتی از سر ترس یا محاسبه: ترس از پیامدهای امنیتی - اجتماعی یا محاسبه منافع شخصی، می‌تواند شهروندان را به کنج سکوت بکشاند.
سکوت و بی‌تفاوتی ناشی از غفلت: بی‌اعتمادی به نظام یا عدم باور به تأثیرگذاری فردی، می‌تواند به بی‌تفاوتی و غفلت از مسئولیت مدنی بینجامد.
در اینجا، مفهوم «مسئولیت شهروندی» که ریشه در آموزه‌های اسلامی درباره «امر به معروف و نهی از منکر» و «مشورت در کارها» نیز دارد نقش خود را نشان می‌دهد. این مسئولیت فراتر از یک حق شخصی است و وظایفی چون «اطلاع‌یابی دقیق»، «اظهار نظر مسئولانه»، «مشارکت آگاهانه» و «نظارت مستمر» را در بر می‌گیرد. اهمیت این مسئولیت‌پذیری آنجا روشن می‌شود که از نظر آموزه‌های اسلامی، اطلاع از احوال همسایه، یکی از حقوق همسایگی است و رعایت آن بر هر مسلمان واجب است. چگونه رعایت حقوق دیگر افراد جامعه و تأثیر انتخاب یک مسئول در اوضاع و احوال کشور و منطقه نادیده گرفته می‌شود؟! چگونه است که نسبت به اموال شخصی حتی یک جفت کفش، حساسیت و مراقبت داریم؛ اما نسبت به سرنوشت و امنیت میلیون‌ها مسلمان در کشور و منطقه، و نیز سرمایه‌های ملی و دینی بی‌تفاوت می‌شویم در انتخابات یا شرکت نمی‌کنیم و برایمان مهم نیست چه کسی رأی بیاورد یا در انتخاب اصلح دقت نمی‌کنیم.؟!
*نتیجه‌گیری: پلی بین گذشته و حال
درس اصلی واقعه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای انسان معاصر این است: بی‌تفاوتی و سکوت در لحظات حساس تاریخی، هرگز خنثی نیست؛ بلکه عملی است با پیامدهای عمیق و گاه جبران‌ناپذیر. اگرچه بسترهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی امروز با گذشته کاملاً متفاوت است؛ اما مکانیسم‌های روانی حاکم بر رفتار جمعی و قیمت سنگین بی‌عملی، همچنان پابرجاست.
مسئولیت اخلاقی و مدنی هر فرد، چه در قبال حوادث تاریخی و چه در مواجهه با رویدادهای معاصر، ایجاب می‌کند که با آگاهی از گذشته و درکی دقیق از شرایط حاضر، از تبدیل شدن به حلقه‌ای از زنجیره سکوت و بی‌تفاوتی جمعی بپرهیزد. مشارکت به هر شکل مسئولانه و آگاهانه‌ای تنها راه جلوگیری از تکرار آن حوادث جبران‌ناپذیری است که ریشه در بی‌تفاوتی دیروز دارند. سکوت امروز، ممکن است به بهایی گران‌تر از آنچه در تصور می‌گنجد، در فردای تاریخ تمام شود. مسئولیت کسب آگاهی، مسئولیت تبلیغ و آگاهی‌بخشی، و مسئولیت مشارکت، از جمله مسئولیت‌هایی است که در هر انتخاباتی متوجه تک‌تک افراد جامعه است. خدا می‌خواهد مردم سرنوشت خویش را تعیین کنند و مسئولیت اعمال خویش را بپذیرند: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (سوره رعد، آیه 11.) بی‌جهت نبود که علامه مصباح تأکید می‌فرمود: شرکت در انتخابات به دلیل تأثیراتی که در تقویت نظام اسلامی دارد، واجب و به دلیل تأثیری که تعیین سرنوشت کشور و مردم، از صد سال عبادت بیشتر است: «شناسایی و انجام وظیفه در روزهای باقی مانده تا انتخابات، می‌تواند ارزشی بیش از صدها سال عبادت داشته باشد و در مقابل، کوتاهی و اشتباه در این امر ممکن است عقوبتی بیش از گناه صدها سال داشته باشد؛ لذا باید ارزش و اهمیت هر ساعت و لحظه این روزها را در چنین موقعیت خطیری بدانیم و در انجام وظیفه کوتاهی نکنیم.» (از بیانات حضرت آیت الله مصباح یزدی در جمع اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی؛ 25 اردیبهشت 1392).
 
بحران تربیت؛ نجات به‌سبک فاطمی 
آیت الله عباس کعبی 
دنیای مدرن با همه‌ی پیشرفت‌های پرشتاب خود، در عرصه‌ی تربیت انسانی با بحرانی جدی روبه‌روست؛ بحرانی که ریشه در گم‌گشتگی معنا و فروپاشی محوریت ارزش‌ها دارد.  
- فردگرایی افراطی، انسان را از جمع و همبستگی دور کرده است.  
- رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، هویت نسل‌ها را در فضای مجازی شکل می‌دهند.  
- پیشرفت علمی و رفاهی، هم‌زمان با پوچی و اضطراب همراه شده است.  
- خانواده از نهاد تربیتی به نهادی صرفاً زیستی تقلیل یافته است.  
- تربیت مصرف‌محور، انسان را به موجودی لذت‌جو و بی‌مسئولیت بدل کرده است.  
نتیجه آن است که نسل‌ها با ذهن‌هایی مملو از داده؛ اما دل‌هایی تهی از جهت‌گیری تربیتی رشد می‌کنند. 
راه‌حل فاطمی؛ بازگشت به الگوی اصیل
در چنین فضایی، بازگشت به الگوهای اصیل تربیتی، تنها راه سامان‌بخش است. 
یکی از عمیق‌ترین راه‌حل‌ها، راه‌حل فاطمی است؛ الگویی برگرفته از سیره و سخن نورانی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها):  «مَن أَصعَدَ إِلَى اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ»  
کسی که عبادت خالص خود را تنها برای خدا بالا فرستد، خداوند بهترین مصلحت او را به سویش فرو می‌فرستد. (تحف العقول) 
پیام‌های تربیتی سخن فاطمی
۱. اصالت نیت؛ محور گمشده تربیت مدرن: تربیت امروز رفتارمحور است؛ اما حضرت یادآور می‌شوند که ریشه تربیت، «نیت خالص» است.  
۲. تربیت اثرگذار از اصلاح درون آغاز می‌شود: مربی و والد پیش از اصلاح بیرون باید از درون آغاز کنند.  
۳. توکل تربیتی؛ رهاکردن نتیجه به حکمت الهی: اخلاص، مسیر تربیت را آرام و مطمئن می‌سازد.
۴. هویت‌سازی درونی، نه کنترل بیرونی: دنیای مدرن ابزار نظارت دارد؛ اما تربیت فاطمی هویت‌سازی و معنابخشی می‌آموزد.  
۵. مصلحت الهی؛ تضمین آرامش تربیتی: اگر تربیت با اخلاص باشد، خداوند بهترین نتیجه را رقم می‌زند. 
ابعاد تربیت فاطمی
- معرفتی: بصیرت، تعقل و توان تحلیل زمانه.  
- اخلاقی: پاکی، کرامت، عدالت‌ورزی.  
- خانوادگی: خانواده به‌مثابه سنگر تمدن و تربیت نسل.  
- اجتماعی: مسئولیت‌پذیری، عدالت‌خواهی و دفاع از حق.  
راهبردهای عملی در دنیای مدرن
۱. تربیت رسانه‌ای و سواد دیجیتال  
۲. احیای نقش خانواده و تربیت دینی  
۳. ارائه الگوهای شخصیتی از سیره فاطمی  
۴. تربیت عقلانی و پرسش‌محور  
۵. ایجاد سبک زندگی فاطمی: ایمان، تقوا، عمل صالح، نظم، قناعت، خدمت به جامعه 
بحران تربیت در دنیای مدرن، در اصل بحران «خلوص»، «معنویت» و «محوریت ارزش‌های الهی» است. راه‌حل فاطمی بازگشت به اصل طلایی اصلاح نیت و اخلاص در عمل است. نسلی که با چنین تربیتی رشد کند: 
- در برابر آسیب‌های مدرنیته مقاوم است،  
- هویت الهی و ریشه‌دار دارد،  
- اهل اندیشه و معنویت است،  
- و توانایی مشارکت در ساخت تمدن نوین اسلامی را خواهد داشت.  
سخن حضرت زهرا (سلام اللهعلیها) چراغی است که نشان می‌دهد: اگر تربیت با اخلاص انجام شود، خداوند بهترین مصلحت را در مسیر زندگی ما و فرزندانمان قرار خواهد داد.  
رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره حضرت زهرا می‌فرمایند: «فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) در نقش یک رهبر واقعی [است]؛ همان­طور که امام بزرگوار فرمودند که اگر فاطمه‌ی زهرا مرد بود، پیغمبر میشد. [این] خیلی حرف عجیبی است، خیلی حرف بزرگی است و جز از زبان کسی مثل امام بزرگوار که هم عالم بود، هم فقیه بود، هم عارف بود، انسان این حرف را نمیتواند بشنود؛ امّا ایشان گفته است این حرف را. [فاطمه­‌ی زهرا] این است؛ یعنی یک رهبر به تمام معنا، مثل یک پیغمبر، مثل یک هدایتگر عموم بشر؛ در این حدّ و در این اندازه زهرای اطهر، دختر جوان، ظاهر میشود؛ این زنِ اسلام است». 29/۱۲/1395