امام مهدی(عج):  بی یدفَعُ البَلاءُ مِن أهلی و شیعَتی به وسیله من بلا از خانواده و شیعیانم دفع می شود. الغیبة، طوسی، ص ۲۸۵  

صفحه یک 1239

آقای رئیس جمهور! این دو قطبی واقعی نیست

حسین شریعتمداری

 مگر آمریکا به اعتراف صریح ترامپ و نتانیاهو، در گرماگرم مذاکرات، به رژیم صهیونیستی دستور حمله نظامی به ایران را صادر نکرد؟! و مگر بعد از استیصال و شکست اسرائیل، مستقیم و بی‌واسطه به مراکز هسته‌ای کشورمان حمله نکرد؟! 

چه کسی باور می‌کرد که ایران اسلامی به تنهایی در مقابل حملات نظامی و همه‌جانبه آمریکا و رژیم صهیونیستی و ده‌ها کشور عضو ناتو و برخی دولت‌های مزدور منطقه، نه فقط بایستد؛ بلکه حریف مجهز به مدرن‌ترین تسلیحات و برخوردار از حمایت ده‌ها سرویس اطلاعاتی و امنیتی را مجبور به گدایی آتش‌بس کند؟

۱- وقتی پای این پرسش به میان کشیده می‌شود که ادامه مذاکره با آمریکا غیر از «تسلیم» چه مفهوم دیگری دارد؟! برخی از دولتمردان به‌گونه‌ای پاسخ می‌دهند که انگار، باید بین مذاکره و جنگ یکی را انتخاب کنیم! و هنگامی که سؤال می‌شود، مگر نقطه مقابل «مذاکره»، «جنگ» است؟! و اگر حاضر به مذاکره با یک کشور نبودیم، الزاماً باید با آن کشور وارد جنگ شویم؟! می‌فرمایند؛ آمریکا این‌گونه است! به بیان دیگر ادعا می‌کنند که آمریکا این‌گونه می‌خواهد(!) و تاکید دارند یا بایستی وارد مذاکره شویم و یا آماده جنگ باشیم؟! مفهوم دیگر این دیدگاه آن است که یا بایستی از طریق مذاکره در مقابل خواسته‌های آمریکا سر تسلیم فرود آوریم و یا در جریان جنگ به خواسته‌های آمریکا تن بدهیم! در این دیدگاه، ایستادگی و مقاومت، کمترین جایگاهی ندارد؛ هر دو سوی این دوقطبی، تسلیم است! 
۲- بخشی از سخنان آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در دیدار با اصحاب رسانه، رنگ و بوی این دیدگاه را داشت که امید است از نوع سبغ لسان و لغزش کلام باشد. ایشان در پاسخ ضمنی به این دیدگاه که در حال حاضر مذاکره با آمریکا به معنی تسلیم است، گفت: «می‌خواهید بجنگید؟ خب [آمریکا] آمد زد... دوباره درست کنیم باز هم می‌آید می‌زند... این مسائل، مسائلی نیست که احساسی بشود برخورد کرد»! و در ادامه افزودند: «اینکه برویم برای حرف زدن، بدین معنی نیست که می‌خواهیم تسلیم شویم»! و متاسفانه توضیح نداد که وقتی آمریکا، سقف مذاکره (یعنی نتیجه مذاکره) را از قبل تعیین کرده است، آیا مذاکره غیر از تسلیم می‌تواند مفهوم و معنای دیگری داشته باشد؟! 
۳- جناب پزشکیان، این پرسش‌ها را نیز بی‌پاسخ گذاشتند که:
الف: آیا تاکنون، حتی یک نمونه - تاکید می‌شود، حتی یک نمونه - از پایبندی آمریکا به تعهداتش وجود داشته است؟!
ب: مگر آمریکا به اعتراف صریح ترامپ و نتانیاهو، در گرماگرم مذاکرات، به رژیم صهیونیستی دستور حمله نظامی به ایران را صادر نکرد؟! و مگر بعد از استیصال و شکست اسرائیل، مستقیم و بی‌واسطه به مراکز هسته‌ای کشورمان حمله نکرد؟! 
ج: با این وجود، آیا کمترین زمینه‌ای برای مذاکره با آمریکا وجود دارد؟! 
۴- چه کسی باور می‌کرد که ایران اسلامی به تنهایی در مقابل حملات نظامی و همه‌جانبه آمریکا و رژیم صهیونیستی و ده‌ها کشور عضو ناتو و برخی دولت‌های مزدور منطقه، نه فقط بایستد؛ بلکه حریف مجهز به مدرن‌ترین تسلیحات و برخوردار از حمایت ده‌ها سرویس اطلاعاتی و امنیتی را مجبور به گدایی آتش‌بس کند؟ آمریکا و اسرائیل، آشکارا به شکست خود در مقابل ایران اعتراف کرده‌اند. آمریکا بعد از این شکست که دریوزگی آتش‌بس را در پی داشت، به گدائی مذاکره آمده است و عجیب آنکه برخی از مسئولان کشورمان، گدایی آمریکا را «طلبکاری»! تلقی کرده و فریب دو قطبی جعلی مذاکره و جنگ را خورده‌اند!
۵- برادر عزیزمان، جناب پزشکیان برای تأیید نظر خویش به آیه‌ای از کلام خدا اشاره کردند. آنجا که می‌فرمایند: «وإنْ جنحوا للسّلْم فاجْنحْ لها وتوکّلْ علی‌الله... اگر دشمنان به صلح تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و بر خدا توکل کن». و حال آنکه با توجه به آشنایی درخور تقدیر ایشان با نهج‌البلاغه، انتظار می‌رفت به این بخش از نامه حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به مالک‌اشتر نیز اشاره می‌کردند. آنجا که فرموده‌اند: «وَ لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ... زنهار! زنهار! از دشمن خود، پس از آشتی کردن؛ زیرا دشمن چه بسا به نزدیکی می‌گراید و نمایش صلح می‌دهد تا طرف را غافلگیر کند؛ پس جانب احتیاط را بگیر (دوراندیش باش) و خوش‌گمانی خود را درباره حیله‌گری‌های دشمن، متهم بساز».
حالا جای آن است از برادر گرامی و عزیزمان جناب پزشکیان بپرسیم که با توجه به ماهیت شناخته شده آمریکا، اکنون جای توجه به کدام هشدار حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است؟! 
۶-‌ و بالاخره گفتنی است شخصیت اسلامی و انقلابی جناب پزشکیان روشن‌تر از آن است که جای کمترین خدشه‌ای در آن باشد و مواضع قاطع و صریحاً اعلام شده ایشان علیه آمریکا و اسرائیل، شاهد این مدعاست. اما، آقای رئیس‌جمهور بارها درباره برخی از مسائل بر نظر کارشناسان تاکید فرمودند. از این روی انتظار آن است که در انتخاب مشاوران خود دقت بیشتری داشته باشند.
 
تقلیلِ حکم خدا به سلیقۀ انسان: عمل‌گرایی در سیاستِ سکولار
مهدی جمشیدی 
۱. رئیس دولت گفته است دخترانِ کاملاً بی‌حجابی را در خیابان دیدم که تصویر رهبری را در دست داشتند، پس باید تفاوت‌ها و سلایق را بپذیریم. تعبیر «کاملاً بی‌حجاب»، نشانگر آن است که ایشان به «کشف حجاب» اشاره می‌کند و نه «ضعف در حجاب». پس مسئله بر سر ضعف در حجاب نیست. ضعف در حجاب، «حرام شرعی» و «حرام اجتماعی» است؛ اما «حرام سیاسی» نیست. کشف حجاب، به دلیل اینکه آشکارا به معنی «مبارزه مدنی بر ضد نظام اسلامی» است و به نماد و نشانه معارضه سیاسی تبدیل شده و غایت طراحانش نیز براندازی است، حکم مستقل دارد و حرام سیاسی است. از این ‌رو، از ابتدا باید میان این دو، مرزبندی کرد و اوصاف ضعف در حجاب را به کشف حجاب، تعمیم نداد. مسئله کنونی نیز در درجۀ اوّل، کشف حجاب است نه ضعف در حجاب. باید نسبت به این مغالطه، حساس بود؛ چون لیبرال‌های رسمی و روشنفکری تلاش می‌کنند تا با این خلط، حکم یکی را به دیگری تعمیم بدهند و به این واسطه، کشف حجاب را توجیه کنند.
۲. اینکه زنی در عین ارتکاب حرام سیاسی، تصویر رهبری را در دست دارد و از ایشان دفاع می‌کند، نشان‌دهنده «تعارض شناختیِ» وی است؛ چون این «وفاداری» با آن «ساختارشکنی»، مطابق نیست. نمی‌توان هم تعلق خاطر داشت و هم با دشمن برانداز، همسویی داشت. یا این دفاع و وفاداری، ناآگاهانه است، یا آن همسویی و هم‌خطی. کنش فرهنگیِ چنین زنی – یعنی کشف حجاب - از ستیز و معارضه و اصطکاک حکایت می‌کند و کنش سیاسی‌اش – یعنی دردست‌داشتن تصویر رهبری - از همدلی و وفاداری. این دو با یکدیگر ناسازگارند. همان رهبری که اینان به ایشان ابراز علاقه و تعهد می‌کنند، در طول سال‌های اخیر، صریح و آشکارا، نظرشان را درباره کشف حجاب بیان کردند و درباره آن، تعبیر غلیظ حرام سیاسی را به کار برده‌اند. از این ‌رو، اینان یا دچار «تعارضِ شناختیِ ناآگاهانه» شده‌اند، و یا «مواجهه گزینشی و دلخواهانه با رهبری» دارند؛ یعنی پاره‌ای از مواضع ایشان را برمی‌تابند و پاره‌ای را برنمی‌تابند. چنان‌که از ایستادن ایشان در مقابل بیگانگان دفاع می‌کنند؛ اما از تقیّد و حساسیت ایشان نسبت به احکام دینی، ناخشنود هستند. این یعنی دفاع بُرشی و قطعه‌ای و مبتنی بر اراده خودمختارِ شخص.
۳. در برابر اینان چه باید کرد؟ آیا باید از مواجهه با کشف حجاب عبور کرد و همین هم‌صداییِ سیاسی را اصل قرار داد و غنیمت شمرد، یا باید جانب احکام مسلّم و قطعیِ شرع را گرفت؟ قاعده کلّی این است که «مصلحت جامعه» بر مصلحت فرد، تقدّم دارد و در اینجا، مصلحت جامعه عبارت است از «تحقّقِ شریعت». مقصود از تحقّق شریعت در عرصه عمومی نیز، استقرار کامل و تمام‌عیار آن نیست؛ بلکه دست‌کم باید «حداقل‌ها» و «خطوط قرمز» مراعات شوند و تجاهر به فسق – که کشف حجاب از مصادیق آن است – باب نشود. در غیر این صورت، مصالح معنویِ جامعه، از دست خواهد رفت و کمال و سعادت دیگران، با چالش مواجه خواهد شد. آن «کنش سیاسی»، این «کنش فرهنگی» را موجّه نمی‌سازد و نباید به بهانه هواداری سیاسی، از قطعیّات شریعت در عرصه عمومی صرف‌نظر کرد. این‌چنین مواجهه‌ای، به معنی مداهنه و مصانعه است، نه مدارای اسلامی. ازاین‌رو، رهبر انقلاب تصریح کردند که «حکومت اسلامی، موظّف است از حرام اجتماعی، جلوگیری کند». این واکنش، جزو ذاتیّات حکومت اسلامی و فلسفه وجودی آن است. می‌توان میان الزام به شریعت در عرصه عمومی از یک سو، و تداوم وفاداری سیاسی از سوی دیگر، تلازم برقرار کرد؛ اما حتی اگر در پاره‌ای موارد، چنین نشود، نباید بر «مصالحِ معنویِ عرصه عمومی» چشم پوشید و سیاستِ عمل‌گرایانه را اصل انگاشت. اینکه رهبر انقلاب می‌گویند «برای نظام اسلامی، مهم است که چرا بماند و چگونه بماند»، به این معنی است که ایشان، نگاه عمل‌گرایانه و قدرت‌مآبانه به سیاست ندارند و حکومت را برای سعادت اجتماع می‌خواهند، نه برای خودِ حکومت.
۴. متأسفانه رئیس دولت، حداقل‌های حجاب اسلامی را امر «سلیقه‌ای» معرفی می‌کند و آن‌گاه، توصیه به پذیرش سلیقه می‌نماید. روشن است که سلایق، اموری شخصی هستند و دولت، حق ورود در آن‌ها را ندارد؛ ولی مگر «حداقل‌های حجاب اسلامی در عرصه عمومی»، امری سلیقه‌ای است؟! مگر ارزشی که ماهیّت دینی دارد و از ضروریّات اسلام است و فقها بر آن اتّفاق‌نظر دارند، دلخواهانه و شخصی است؟! نمی‌توان با مغالطه، «حکم قطعیِ شرع» را به «سلیقه» فروکاهید و آن‌گاه دعوت به تحمّل و مدارا و تکثّر کرد. نظامی که در برابر حرام اجتماعی، بی‌طرف باشد، دینی نیست، و نظامی که در برابر حرام سیاسی، منفعل باشد، برانداخته خواهد شد.