موضعگیریها و رفتارهای جبهه عادیسازی و فتنهگر در ایام آتشبس موقت خیلی معنادار و عبرتآموز است. ایام دوازده روزه را نمیگویم؛ چون در آن ایام خبر چندانی از این جبهه نبود. اما تحلیل رفتار شناسانه این جبهه، ما را به سه هدف اصلی آنان هدایت میکند:
١. فرصت طلبی مطالبات سیاسی
جریان عادیسازی از همان فردای آتشبس موقت به شیوههای مختلف مانند بیانیه و سرمقاله نویسی و شرکت در برنامههای سیما، فرصت را برای طرح مطالبات جناحی و سیاسی خود مغتنم دیدند. گویی مطالبات ملی در اولویت دوم آنان قرار دارد. اولویت ملی عبارتند از: انتقام سخت و پشیمان کننده از دشمن، درخواست مجازات و غرامت از متجاوزین، درخواست از نظام بینالملل به احترام گذاشتن حقوق ملت، پشتیبانی از رزمندگان اسلام و مشارکت در دفاع ملی از میهن عزیزمان ایران و بزرگداشت شهداء و خانواده محترم شهداء و تعظیم رهبری مقتدرانه ولیفقیه در دفاع مقدس دوم. گویی جنگ تحمیلی فقط فرصتی برای طرح مطالبات سیاسی غیر ملی است. بیجهت نیست که برخی از این جماعت معارض داخلی، جنگ تحمیلی را یا محکوم نکرد یا دیر هنگام و سربسته محکوم کرده است.
٢ .تفرقه و برهم زدن انسجام ملی
همگان شاهد بودند که چگونه جنگ تحمیلی دوازده روزه انسجام ملی گره خورده با نظام اسلامی را متراکمتر و مصممتر ساخت. اتفاقی که دشمن خلاف آن را پیش بینی کرده بود. طبیعی است که جریان عادی ساز و فتنهگر با تداوم این انسجام، قادر به بازیهای سیاسی همیشگی (فشار از پایین و چانهزنی در بالا) و طرح مطالبات سیاسی نیست. پس، باید این انسجام ملی تضعیف شود تا بتواند فضایی برای سهمخواهی پدید آید.
اما تضعیف انسجام ملی از دو طریق به دست میآید. یکم طرح شعارهای تفرقهافکنانه مانند آزادی زندانی سیاسی و باز کردن رسانه ملی است. در همین چند روز دیدیم که چگونه شاخصهای این جریان با حضور در رسانه ملی، طبق معمول یا خواستههای سیاسیشان را طرح کردند و یا به دروغ و تهمت رو آوردند.
اما راه دوم تضعیف انسجام ملی از سوی جریان عادیساز مصادره به مطلوب کردن آن است. این جماعت سعی در القای این دارد که انسجام ملی پدید آمده، نتیجه گفتمان سیاسی مطلوب آنها بوده است. در حالی که مردم در جنگ دوازده روزه با عبور از گفتمان سیاسی غیر دینی (سکولار)، به انسجام و یکپارچگی رسیدند. همه شاهد بودیم که در آن دوازده روز جنگ تحمیلی، گفتمان سکولار غایب بود و بعضاً حاضر به محکوم کردن آن نشدند، آن وقت چگونه این گفتمان واداده سیاسی توانسته انسجام ملی را پدید آورد؟!
٣ .بازگشت به شرایط پیشا جنگ
جریان عادیساز و فتنهگر اگر نتواند انسجام ملی متراکم پدید آمده را تضعیف کند تا سهمخواهی سیاسی کند، تلاش میکند جامعه به شرایط پیشا جنگی باز گردد. این خواسته در ظاهر امر مطلوبی به نظر میآید؛ ولی در واقع امر نه ممکن است و نه مطلوب. چون اولاً همین وضعیت پیشا جنگ بود که دشمن را به هوس تحمیل جنگ انداخت. ثانیاً دست دشمن روی ماشه است و هر آن ممکن است که دوباره تجاوز کند. بخصوص که دشمن از ایران مقتدر زخم کاری خورده است؛ لذا بازگشت به وضعیت پیشا جنگی نوعی خواب کردن ملت است.
ثالثاً حتی اگر دشمن متجاوز، به بازگشت به وضعیت پیشا جنگی تن دهد، مطلوب ملت نیست. مگر با این بازگشت، فرماندهان و رزمندگان و دانشمندان و هموطنان بیگناه شهید شده، زنده میشوند؟! ملت چگونه میتواند به وضعیتی برگردد که دیگر شهداء در میانشان نیستند. چگونه میتوان به وضعیتی بازگشت که دشمن متجاوز رجزخوانی و تهدید میکرد و غایت مذاکره را تسلیم شدن حاکمیت و ملت تفسیر میکرد و هم زمان با آن تجاوز نظامی کرد. هرگز چنین وضعیتی مطلوب شرع انور و حاکمیت و ملت نیست .
آری، باید وضعیت غیر جنگی پدید آید. اما نه آن وضعیت پیشا جنگی که آبستن جنگ و تجاوز دشمن بود. بلکه باید وضعیت صلحآمیزی را پدید آورد که دیگر دشمن دوباره خیال باطل نکند و غرامت بدهد و به حقوق ملت احترام بگذارد و دست از مداخله در سرنوشت ملت مقتدر ایران و منطقه بردارد. انشاءالله