امام حسین علیه‌السلام: ای مردم! در کسب صفات زیبای اخلاقی بکوشید و برای به دست آوردن این سرمایه‌های معنوی شتاب کنید.  (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

صفحه یک 1231

شاهکار موشک‌های بالستیک ایران     

1. وقتی یک موشک بالستیک ایرانی از اصفهان به سمت اسرائیل شلیک می‌شود، اولین چیزی که سعی در برخورد با آن دارد، ارتش آمریکا در عراق، هواپیماهای رافال فرانسوی در امارات متحده عربی (که عربستان سعودی اجازه استفاده از حریم هوایی خود را به آن می‌دهد) و ناو هواپیمابر کارل وینسون ایالات متحده در خلیج فارس است که سعی می‌کنند با جدیدترین ناوشکن‌های موشکی آن را سرنگون کنند.
2. اگر موشک ایرانی از همه این سلاح‌های مدرن فرار کند، نیروی هوایی اردن و ارتش آمریکا در اردن و همچنین هواپیماهای تایفون و اف-۳۵ نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا از قبرس از راه می‌رسند.
3. اگر از همه این اژدهاها فرار کند، سیستم دفاع هوایی اسرائیل، آرو ۳، سعی می‌کند آن را در فضا از فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری سرنگون کند. اگر آن‌ها شکست بخورند، آرو ۲ سعی می‌کند به محض رسیدن به جو زمین، از فاصله ۱۵۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتری، آن را نابود کند.
4. فراتر از این، یک سیستم دفاعی به نام دیوید اسلینگ آن را از ۳۰۰ تا ۴۰ کیلومتر دنبال می‌کند.
5. حتی اگر یک موشک ایرانی بتواند از همه این سامانه‌ها عبور کند، در نهایت با گنبد آهنین مواجه خواهد شد. گنبد آهنین سعی می‌کند موشک را در برد ۷۰ تا ۴ کیلومتر سرنگون کند.
6. آیا موشک هیچ کشوری در جهان با این همه مانع برای رسیدن به هدف مواجه است؟ و به یاد داشته باشید که موشک‌های بالستیک ایران ساخت خود ایران هستند، در حالی که سلاح‌هایی که این موشک را رهگیری می‌کنند، اوج جدیدترین فناوری پیشرفته‌ترین کشورها هستند.
در این شرایط بسیار پیچیده، میراث طهرانی مقدم، حاجی‌زاده‌ها و فرزندان ایران زمین، از تمام فنّاوری‌های روز دنیا می‌گذرند و خود را به تل‌آویو می‌رسانند.
 
دستاورد بزرگ ایران در جنگ با اسرائیل
این جنگ خودش یک دستاورد است برای ما. زدن اسراییل توسط ایران، مقدماتی لازم داشت.
اول اینکه به لحاظ حقوقی مسئله کاملاً به نفع ما باشد که الان هست.
دوم آنکه افکار عمومی دنیا با ایران باشد که هست. 
سوم اینکه هیچ جریان فکری در ایران نتواند استدلالی داشته باشد که اگر نزنید شاید بهتر باشد. اتمام حجت برای همه طیف‌ها کامل است. 
چهارم اینکه طوری بازی کرده‌ایم که نه آمریکا و نه هیچ کشور اروپایی نتواند مستقیم وارد جنگ شود. 
پنجم اینکه اطلاعات ما از کل نقاط ضربه‌پذیر اسراییل بهترین وضعیت رو داشته باشه که بعد عملیات اعجاب‌آور اطلاعات ایران محقق شده.
ششم اینکه اسراییل جنگ را شروع کند که شروع کرده.
هفتم اینکه ایران ابزار قدرتش کاملاً فراهم باشد.
حالا با این مقدمات، آرزوی شصت هفتاد ساله انقلاب در حال تحقق پیدا کردنه؛ جنگ با اسراییل. این جنگ در حالی دارد انجام می‌شود که اسراییل حتی در نبرد با حماس هم موفق نشده. حزب‌الله را نابود نکرده و زیر سایه قدرت او است. انصارالله، مجاری ورود هوایی و دریایی‌اش در جنوب را بسته. آمریکا را هم شکست داده و عملاً اسراییل در حلقه آتش مقاومت گرفتار و ضعیف شده.
این جنگ در حالی اتفاق میفته که اسراییل آبرویی در جهان نداره. جنگ ایران آبروی جدی برای ایران بین مردم دنیا است. راهپیمایی‌ها با پرچم ما در قلب اروپا  و آمریکا را رصد کنید. 
این جنگ در حالی اتفاق میفته که کل کشورهای منطقه علناً اعلام کردند حتی بن سلمان، که طرف ایران هستند؛ یعنی قدرت شما را پذیرفته‌اند .
این جنگ در حالی اتفاق میفته که ایران قدرت کافی پدافندی و موشکی و پهپادی و غیره را برای خودش فراهم کرده.
حالا فرض کنید همین الان جنگ تمام شود. چه خواهد شد. ایران دست برتر در جنگ دارد. این یعنی نتانیاهو و دولتش شکست خورده‌اند. این به لحاظ داخلی باعث فروپاشی کابینه و بیچارگی نتانیاهو می‌شود. اما این آخر ماجرا نیست؛ بلکه وضعیت بلبشوی اسراییل بعد از نتانیاهو، دومینو وار ادامه پیدا می‌کند. حلقه آتش مقاومت جان تازه گرفته و ادامه می‌دهد. از همه مهم‌تر، دیگر هزینه بودن اسراییل در منطقه به فایده‌اش نمی‌ارزد. شوخی نگیرید که همین حالا هم آمریکا تصمیم نگرفته اعلام کند و مستقیم وارد شود. این همان آمریکایی است که هفت اکتبر از رییس جمهور تا همه فرمانده‌هایش در اسراییل بودند. اگر جنگ ادامه پیدا کند هم وضع برای نتانیاهو بدتر و بدتر می‌شود. او اشتباه کرد. در تله ایران افتاد. البته ایران خیلی تلاش کرد جنگ نشود و همین‌طور با هزاران زخم اسراییل نابود شود؛ اما برای احتمال تحقق جنگ هم طوری برنامه‌ریزی شد که اسراییل دست از پا خطا کند "بیچاره شود". 
حالا ترامپ می‌گوید جنگ را تمام کنید. نتانیاهو پیغام می‌دهد دیگران پادرمیانی کنند. خودشان خبر فیک درست می‌کنند که ایران دنبال پادرمیانی دیگران است. اینها یعنی کار برایشان سخت شده. محتاج اتمام آبرومندانه هستند. نتانیاهو خوب می‌داند این جنگ با این وضعیت در داخل اسراییل بیچاره‌اش می‌کند و البته حتی گروه‌های مخالف او هم می‌دانند اسراییل به سوی فروپاشی شتاب گرفته.
 
از تقابل تاریخی تا نبرد نهایی
تحلیلی بر مواجهه‌ تاریخی نظام اسلامی با جبهه‌ سلطه
زهرا کبیری پور
پس از قرن‌ها استیلای قدرت‌های استعماری بر منابع و اراده‌ی ملت‌ها، انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به‌عنوان یک نقطه‌ی عطف تاریخی ظهور کرد. انقلابی برخاسته از متن ایمان و عدالت‌خواهی که بنیان آن بر نفی سلطه‌گری و دفاع از کرامت انسان‌ها استوار بود. از همان ابتدا، این حرکت نه صرفاً با رژیمی سلطنتی در تقابل قرار گرفت؛ بلکه جبهه‌ای جدید در برابر نظم جهانی مبتنی بر استثمار و اشغال شکل داد .
 طی بیش از چهار دهه، جمهوری اسلامی درگیر اشکال متنوعی از تقابل با قدرت‌های جهانی شد: از جنگ تحمیلی هشت‌ساله تا تحریم‌های فلج‌کننده‌ی اقتصادی، از ترور نخبگان علمی و نظامی تا جنگ‌های نیابتی در منطقه. اما آنچه در تمام این مراحل مشهود بود، ثبات گفتمان مقاومت و اتکاء بر سنت‌های الهی در صحنه‌ی عمل بود. تجربه‌ی جمهوری اسلامی نشان داد که اراده‌ی ملتی مؤمن و آگاه، می‌تواند در برابر ابزارهای کلاسیک سلطه، معادلات جدیدی را رقم بزند.   با ورود به دهه‌های اخیر، چهره‌ی آشکارتر این تقابل، در حوزه‌ی دفاع از ملت فلسطین نمایان شد. جمهوری اسلامی، برخلاف سیاست‌های منفعلانه برخی دولت‌های منطقه، به دفاع از ملت مظلوم فلسطین پایبند ماند و صریحاً موجودیت رژیم صهیونیستی را به‌عنوان یک اشغالگر نامشروع، به چالش کشید. این موضع‌گیری البته هزینه‌هایی نیز در پی داشت؛ اما در عوض جایگاه راهبردی ایران در معادلات منطقه‌ای را تثبیت کرد. رخدادهای سال‌های اخیر، به‌ویژه تجاوزهای مکرر رژیم صهیونیستی به نوار غزه و شهادت هزاران زن و کودک بی‌گناه، نه‌تنها مشروعیت این رژیم را نزد افکار عمومی جهان زیر سؤال برد؛ بلکه موج جدیدی از همدلی جهانی با مقاومت فلسطین را نیز رقم زد. در این فضا، بسیاری از نخبگان مستقل جهانی، از ایران به‌عنوان نقطه‌ی اتکای گفتمان عدالت‌محور در جهان یاد کرده‌اند. 
 اکنون که رژیم صهیونیستی با اتکا به حمایت‌های آمریکا و برخی دولت‌های اروپایی، مستقیماً وارد تقابل با جمهوری اسلامی ایران شده، تحلیل‌گران از ورود جهان به مرحله‌ای تازه از این تقابل تاریخی سخن می‌گویند. مرحله‌ای که از مرزهای دیپلماسی عبور کرده و به آزمون عملیِ اراده‌ها رسیده است. 
 در این نبرد، هرچند جمهوری اسلامی نیز از فداکاری‌ها و خسارت‌ها در امان نبوده؛ اما آنچه معادله را دگرگون می‌سازد، پیوند میان آرمان‌های اعتقادی، ظرفیت‌های دفاعی و حمایت مردمی است. اکنون بیش از همیشه روشن شده که صهیونیسم، در غیاب مظلوم‌کشی، فاقد توان نبرد مستقیم است و هیمنه‌ی آن، بیشتر زاییده تبلیغات و حمایت‌های خارجی است تا اتکاء به اقتدار درونی. 
 به نظر می‌رسد اگر این روند با قدرت و حکمت ادامه یابد، شرایط برای وقوع یکی از مهم‌ترین تحولات راهبردی در منطقه فراهم خواهد شد: پایان‌بخشی به موجودیتی که از ابتدا بر پایه‌ی اشغال و خشونت بنا شد و امروز به نماد بی‌ثباتی و خشونت ساختاری در جهان بدل شده است. 
 همان‌گونه که تاریخ بارها نشان داده، سلطه‌گران نه با قدرت نظامی؛ بلکه با افول مشروعیت و مقاومت ملت‌هایشان شکست می‌خورند و امروز، ایران در جایگاه تاریخی خود برای شکست مشروعیت و سلطه صهیونیست غاصب قرار گرفته است. باذن‌الله