امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

صفحه یک 1202

ترامپ و آینده رژیم صهیونیستی

علیرضا قاسمی 

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه، ۵ نوامبر ۲۰۲۴ (۱۵ آبان ماه ۱۴۰۳) برگزار شد و ترامپ به عنوان پیروز این گردونه انتخابات، دوره چهار ساله ریاست جمهوری را از ژانویه ۲۰۲۵ شروع خواهد کرد. 
از تفاوت‌های اساسی این دور از انتخابات در مقایسه با انتخابات ریاست جمهوری قبلی آمریکا برای رژیم صهیونیستی، عدم جمع‎بندی کامل صهیونیست‌ها برای حمایت کامل از یک کاندیدای مشخص بود. مسئله‎ای که به وضوح در گفته‌ها و تحلیل کارشناسان عبری‎زبان و کنش سران این رژیم و لابی‌های صهیونیستی در آمریکا مشخص بود. 
گفتنی است، سران رژیم صهیونیستی با وجود تمام خدمات و کمک‎های دونالد ترامپ به آنها در دوران اول ریاست جمهوری وی، نسبت به آینده رفتار و مواضع وی در قبال این رژیم در دوره دوم ریاست جمهوری، یعنی ۲۰۲۵ تا ۲۰۲۹ چندان اطمینان خاطری ندارند. 
در تحلیل کارشناسان صهیونیست، ریاست جمهوری ترامپ، همان قدر که می‎تواند فرصت‎زا باشد، در وضعیت کنونی می‎تواند بحران نیز ایجاد کند. البته نگرانی‌ها نسبت به ترامپ، لزوماً به معنای گرایش پیدا کردن صهیونیست‌ها به سمت کاملاً هریس نبود. تاریخ روابط بایدن و نتانیاهو و همچنین ریاست جمهوری اوباما، سبب شده است که سران این رژیم، تجربه چندان مطلوبی از ریاست جمهوری دموکرات‎ها نداشته باشند.
با وجود اختلاف‌نظرهایی که کاملا هریس با برخی از طرح‌ها و خواسته‎های رژیم صهیونیستی، به ویژه در رابطه با ایران و مسائل مذاکرات با ایران دارد، سران رژیم صهیونیستی فراموش نمی‌کنند که در دوره معاونت هریس و ریاست جمهوری یک سیاستمدار دموکرات، ایالات متحده آمریکا چه خدمات و کمک‌های قابل توجه و بی‎سابقه‎ای به آنها ارائه داد. از این رو، در مقابل جبهه طرفداران ترامپ در رژیم صهیونیستی، جریانی وجود داشت که حامی کاندیدای دموکرات این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود و مزایای به قدرت رسیدن شخصی مانند هریس را بیشتر از نقاط منفی یا تهدیدهای احتمالی آن می‎دانست.
بنابراین، با توجه به وضعیت فعلی، رده سیاسی ـ نظامی رژیم صهیونیستی نتوانست به صورت یکپارچه و هماهنگ، به یک جمع‎بندی و نگاه مشترک در رابطه با انتخابات ریاست‎جمهوری آمریکا و حمایت قاطع از یکی از دو کاندیدای رقابت انتخاباتی برسد.
 
موضع قابل تأمل سخنگوی جبهه اصلاحات!
سخنگوی جبهه اصلاحات، با وجود اذعان به غاصب و اشغالگر بودن رژیم صهیونیستی، مدعی شد باید طرح دو کشوری در سرزمین‌های اشغالی را به رسمیت شناخت!
پس از اعتراضات گسترده عمومی، گروه موسوم به «مجمع مدرسین و محققین حوزه» از موضع خود عقب‌نشینی کرده و در توضیحی نوشت: «در پیام تسلیت شهادت یحیی سنوار و محکومیت اقدام رژیم غاصب صهیونیستی، مطلبی بیان شده بود که واکنش‌هایی در پی داشته است. مجمع بر این باور است، رژیم صهیونیستی غاصب و جنایتکار است و همواره بر جنایات و تجاوزات خود ادامه می‌دهد و به هیچ توافق و معاهده‌ای پایبند نیست. هدف، هرگز تأیید چنین رژیمی نبوده است».
اما سخنگوی جبهه اصلاحات، به بهانه حمایت از گروه مذکور، ادعا کرد جبهه اصلاحات از طرح دو کشوری حمایت می‌کند! جواد امام گفته است:
«جبهه اصلاحات، همانند موضع رسمی نظام، اسرائیل را رژیمی غاصب و جنایتکار می‌داند که سال‌هاست سرزمین‌های متعلق به فلسطینان را اشغال کرده، و با قتل‌عام و کشتار زنان و کودکان، ساکنان اصلی این سرزمین را از خانه و کاشانه خود رانده و آواره کرده است.
این رژیم از بدو تأسیس تاکنون همواره در حال تجاوز، تخریب و کشتار بی‌گناهان بوده و از غزه تا لبنان را معرکه جنگ و خون‌ریزی خود قرار داده تا عرصه تجاوزگری‌های خود را گسترش دهد.
جبهه اصلاحات اعتقاد دارد مقابله با این رژیم متجاوز، اشغالگر و کودک‌کش، نیازمند ائتلافی به شمول کلیه کشورهای مسلمان و عدالتخواه، جبهه‌های مقاومت فلسطین، لبنان و کلیه گروه‌هایی است که دل در گرو انسانیت و آزادی اراضی مقدس فلسطین دارند.
برای تحقق این هدف نمی‌توان سازوکارهای حقوقی و بین‌المللی را نادیده گرفت؛ چرا که افتراق و اختلاف را دامن خواهد زد که به نفع رژیم صهیونیستی و حامیان آن می‌باشد.
جبهه اصلاحات، اعتقاد دارد حمایت از قطعنامه‌های سازمان ملل و شورای امنیت، مبنی بر بازگشت رژیم اشغالگر به مرزهای ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین به نفع معتقدان به آرمان فلسطین و مورد حمایت قاطبه جبهه مقاومت و گروه‌های فلسطینی است.»
 این اظهارات در حالی است که قبل از سال 1948 و تشکیل رژیم صهیونیستی به زور آمریکا و انگلیس (فاتحان جنگ جهانی)، سرزمین‌های اشغالی در طول قرن‌ها به عنوان سرزمین فلسطین شناخته می‌شد و حتی برخی سیاستمداران بعدی رژیم صهیونیستی دارای گذرنامه فلسطینی بوده‌اند.
در هیچ منطق حقوقی پذیرفته نیست که سرزمین ملتی غصب و اشغال شود و حاکمیت آن، به دیگرانی که از کشورهای دیگر مهاجرت کرده و به زور سلاح غلبه کرده‌اند، سپرده شود.
با این وجود معلوم نیست که سخنگوی کذایی جبهه اصلاحات چگونه به خود اجازه می‌دهد نسخه رسمیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی را - همان که مطلوب این رژیم است - بپیچد؟!
در طول هفتاد سال گذشته، حامیان آمریکایی و انگلیسی رژیم صهیونیستی، شگرد دو دولتی را پذیرفته و پس از جا افتادن رژیم نامشروع، به گسترش سیطره اشغالگران بر تمام اراضی فلسطینی همت گماشته‌اند و در واقع از این جهت، سخنگوی جبهه اصلاحات همان مطلوب صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها را توجیه و تأویل می‌کند!
نکته قابل تأمل دیگر اینکه برخی دولت‌های خیانتکار منطقه، در طول چند دهه گذشته و از جمله توافق ابراهیم، به بهانه قبول طرح دو دولتی، رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخته و در عین حال در لفظ، به نکوهش اسرائیل پرداخته‌اند.
اینها همان رژیم‌های سرسپرده‌ای هستند که طبق نقشه غرب، از دعاوی ارضی صدام علیه ایران حمایت می‌کردند و در حالی که عُمر برخی از آنها حداکثر به یک قرن می‌رسد، دعاوی مشابهی را درباره جزایر ایرانی مطرح کردند که لابد برای پرهیز از اختلاف، باید آن دعاوی را هم پذیرفت!
دولت‌هایی که سخنگوی جبهه اصلاحات به بهانه ائتلاف با آنها، نسخه رسمیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی را می‌پیچد، همان‌هایی هستند که منابع اقتصادی این رژیم را تأمین می‌کنند و از پیمانکاران نسل‌کشی اسرائیل در منطقه هستند.
تقلای برخی عناصر برای رسمیت دادن به رژیم اشغالگر در حالی است که همان‌ها روزگاری نه چندان دور ادعا می‌کردند مسائل فلسطین ربطی به ما ایرانی‌ها ندارد و «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»!
اما حالا همان‌ها با بهانه‌تراشی، برای رسمیت بخشیدن به رژیم اشغالگر تقلا می‌کنند!
 
درحاشیه بیانات رهبر معظم انقلاب در مجلس خبرگان 
مهدی جمشیدی
۱. اشاره‌ی رهبر انقلاب در دیدارشان با اعضای مجلس خبرگان به مسئله‌ی انتخاب رهبر، فقط تذکر به یک امر طبیعی محتمل و ممکن بود و برخلاف برخی گمانه‌زنی‌ها، ایشان مقصود خاصی نداشتند. ازاین‌رو، ایجاد فضای نگرانی درباره حیات و جان ایشان درست نیست. باید به لطف و فضل الهی امید داشت که شخص ایشان، پرچم را به دست حضرت حجت بدهند.
۲. شاید دلیل بیان این اشاره از سوی رهبر انقلاب نیز، یکی این باشد که جامعه در اثر این اتفاق محتمل و طبیعی - و نه قطعی و پیش‌بینی‌شده - دچار شوک و سرگردانی نشود و گمان نکند که انقلاب از دست رفته است؛ بلکه تأمل کند که رهبر انقلاب، پیشاپیش نسبت به آن تذکر داده بودند. ایشان بر حسب ظاهر عمل می‌کنند؛ هر چند به توفیق الهی، چنین رخدادی واقع نخواهد شد و إن‌شاء‌الله زعامت ایشان، متصل به ولایت امام معصوم بشود.
۳. و دلیل دیگر اشاره‌ی ایشان این است که تهدید پوچ و رسانه‌ای و حماقت‌بار صهیونیست‌های کثیف و پلید درباره‌ی ترور ایشان، خنثی و بی‌معنا شود و بدانند که ساختار، همچنان تداوم خواهد یافت. رهبر انقلاب، از ثبات ساختار و وابسته نبودن آن به اشخاص سخن گفته‌اند، نه اینکه واقعه‌ی ناگواری در پیش باشد. ایشان تصریح کرده‌اند که اگر چنان شد، خبرگان این‌چنین عمل کند؛ این یعنی حرکت انقلاب، متوقف نخواهد شد و انقلاب، آن اندازه به استحکام ساختاری دست یافته و متقن و استوار گردیده است که شخص‌محور نیست و چرخه‌ی حیات و استمرار و بازتولیدش، هرگز متوقف نخواهد شد. همین و نه بیشتر. کمترین جای نگرانی نیست و زعامت حضرت ایشان در اثر تفضل و توجه الهی، سال‌های سال به طول خواهد انجامید و به ولایت حضرت حجت، متصل خواهد شد.
۴. با این‌همه، هیچ تردیدی وجود ندارد که رهبر انقلاب، ذخیره‌ی الهی و یک شخصیت متمایز تاریخی هستند. علامه مصباح درباره‌ی ایشان گفته بودند که مقام ایشان بسیار بالاتر از سید خراسانی است و در جایی دیگر نیز تصریح کرده بودند که اگر بتوان نظیری برای ایشان در تاریخ اسلام یافت، به‌سختی و با تساهل می‌توان از خواجه نصیرالدین طوسی نام برد و همچنین افزوده بودند که گویا روح امام خمینی در ایشان حلول کرده و ایشان، نسخه‌ی بدل امام هستند و بارها نیز گفته بودند که ایشان، بالاترین نعمت الهی برای ما هستند و هرچه قدردان وجود ایشان باشیم، از عهده‌ی شکر نعمت وجود ایشان برنخواهیم آمد.
۵. و مگر مطابق آن رؤیای منقول و معتبر، رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به ایشان امر نکرده‌اند که بنای ناتمام امام خمینی را به پایان برسانند؟! و مگر آن حضرت، ایشان را بر این امر دشوار، قادر و توانمند نشمرده‌اند؟! پس باید امید داشت که طرح قدسی و تمدنیِ انقلاب اسلامی، به دست باکفایت آیت‌الله خامنه‌ای، به سرانجام مطلوب خواهد رسید و این انقلاب، به مقدمه‌ی ظهور حضرت حجت، تبدیل خواهد شد. چنان‌که اهل بصر و معنا گفته‌اند، تقدیر الهی این است که تاریخ این انقلاب، تاریخ متصل به عهد ظهور و متحد با صاحب ولایت کلی است.
۶. و نکته‌ی پایانی اینکه ایشان یک دهه پیش نیز چنین تذکری به مجلس خبرگان داده بودند: «در انتخاب رهبر آینده، ملاحظه‌ی خدا را بکنید. احتمال اینکه این دوره‌ای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتی‌که بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستی‌ها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود.» (بیانات در20/12/1394). این تعابیر، جای نگرانی بیشتری نداشت؟!