بعد از جنایت رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن رییس دفتر سیاسی حماس در تهران و فواد شکر در ضاحیه، فرماندهان جبهه مقاومت اعلام کردند که پاسخ کوبندهای به این جنایتها خواهند داد که زمان و مکان و شیوه پاسخ در اختیار آنها بوده و این پاسخ با غافلگیری انجام خواهد گرفت.
این واکنش جبهه مقاومت از سوی رژیم صهیونیستی و حامیانش کاملاً جدی گرفته شد و به خصوص با تجربه کسب شده از تحقق وعدههای قبلی جبهه مقاومت از جمله عملیات وعده صادق، آنها را وادار کرد که در آمادگی کامل برای دفاع در برابر حملات جبهه مقاومت قرار گیرند که تا همین لحظه ادامه دارد. فرماندهان جبهه مقاومت ضمن قطعی شمردن پاسخ، تاخیر در عملیات تلافیجویانه را بخشی از راهبرد خود معرفی کردند که با کمترین هزینه برای آنها، در طرف مقابل هم به لحاظ اقتصادی و هم روانی، بیشترین هزینه را تحمیل کرده و به نوعی آنها را درگیر یک جنگ فرسایشی کرده که اتمام آن نامعلوم و در اختیار آنها نیست. هزینه آماده باش صددرصدی ارتش رژیم صهیونیستی و دولت تروریستی آمریکا که هم به شدت تجهیزات محور هستند و هم به لحاظ روانی تحت فشار هستند را بگذارید کنار تعطیلی بسیاری از مراکز حیاتی، اقتصادی و زیر ساختی رژیم صهیونیستی.
حال سوال اینجاست که مقامات رژیم صهیونیستی با علم به هزینه سنگین این جنگ فرسایشی که طرف مقابل آن؛ یعنی جبهه مقاومت با تحمیل اراده خود بر آنها وارد کرده، در حالی که جبهه مقاومت در این جنگ فرسایشی کمترین هزینه را پرداخت میکند، تا کجا حاضر خواهند بود این وضع را تحمل کنند و برای برون رفت آن، چه اقدام یا اقداماتی انجام خواهند داد؟
اگر موضوع را از منظر تصمیمگیرندگان رژیم صهیونیستی و حامیانش نگاه کنیم، قطعاً خواهیم گفت که این بازی یک سر بُرد به نفع جبهه مقاومت، برای آنها غیر قابل قبول خواهد بود و به دنبال تغییر در این وضعیت خواهند رفت.
آنچه این روزها در تحولات میدانی به ویژه جبهه شمالی رژیم صهیونیستی و به خصوص بعد از سفر وزیر خارجه آمریکا به تلآویو شاهد هستیم، این هست که رژیم صهیونیستی تلاش دارد تا با حملات متعدد به عمق لبنان و تحریک حزبالله به درگیری گسترده و فراگیر، این جنگ فرسایشی را تمام کند و معادله را تغییر دهد.
آنچه از زبان مقامات رژیم صهیونیستی در قالب عملیات پیشدستانه مطرح میشود، در واقع فرار از این نبرد فرسایشی هست.
جنگ امروز رژیم صهیونیستی و حامیانش، جنگ موجودیتی است و لذا هر آنچه موجودیت این رژیم را بیش از گذشته به خطر اندازد، با آن مقابله خواهد کرد. به نظر میرسد رژیم صهیونیستی ماجراجویی جدیدی را علیه لبنان به عنوان دم دستترین عضو جبهه مقاومت و یکی از اصلیترین اضلاع آن آغاز کند که هرچند با یک نگاه اجمالی، این اقدام خیلی وقت است شروع شده؛ اما دامنه آن تا حالا محدود بوده؛ ولی با توضیحات داده شده به نظر میرسد گسترش پیدا کند.
شاید تصور این بود که بعد از رونمایی عماد ۴ توسط حزب الله، دامنه اقدامات رژیم صهیونیستی کاهش پیدا کند که الان شاهد آن هستیم که نه تنها این اتفاق نیفتاد؛ بلکه گستردهتر شده و دلیل آن هم رهایی رژیم صهیونیستی از این جنگ فرسایشی و تبعات آن، که روز به روز دامن این رژیم را گرفته و به نوعی از درون به تعبیر سید حسن نصرالله، یواشیواش او را به سمت فروپاشی میبرد.
آنچه که در این مقطع از نبرد مقدس مهم هست، این هست که جبهه مقاومت باید مثل گذشته در حمایت از یکدیگر با تمام قوا وسط میدان باشد، به این معنی که وقتی غزه هدف آماج حملات رژیم صهیونیستی قرار گرفت، حزبالله، انصار الله، جریانات مقاومت عراق و جمهوری اسلامی ایران به حمایت برخواستند، الان هم اگر رژیم صهیونیستی بخواهد علیه حزب الله دست به اقدامات جنونآمیز بزند، جبهه باید یک پارچه و با قوت تمام در حمایت از حزب الله وارد میدان شود؛ چه عرصه دیپلماسی و حقوقی و چه میدان نظامی.