امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

صفحه یک 1189

چرا اسرائیل ریسک ترور هنیه را در تهران، به جان خرید؟ 

 وحید صمدی

اسرائیل و مشخصاً کابینه فعلی آن، در شرایط نابسامان بعد از ۷ اکتبر، خیالش از چند چیز راحت است، برای همین دست به ریسک‌های پرخطر علیه ایران می‌زند.
رژیم اسرائیل - به گواه گزارش‌های متعدد - بعد از حادثه هفتم اکتبر، وضعیت خوبی ندارد. جنگ، علیه مردم و چند جنبش مقاومت فلسطینی، - بر خلاف دکترین نظامی اسرائیل - طولانی شده و افق روشنی هم برای آن دیده نمی‌شود و هر روز وضعیت داخلی اسرائیل نابسامان‌تر و اختلافات بیشتر می‌شود. 
در چنین وضعیتی، اسرائیل در چند ماه اخیر، اقدامات مخاطره‌آمیزی را به جان خریده که هر کدام شاید در نهایت، یک هدف مشترک داشته باشد؛ خرید زمان و باز شدن مفری برای خروج از بحران؛ از حمله به ساختمان کنسولی ایران در کشور ثالث تا حمله به یک شخصیت خارجی در تهران.
بعد از تنش‌زایی‌های اخیر اسرائیل، این سوال مطرح شده که چرا اسرائیل این‌چنین بی‌مهابا به منافع ایران حمله کرده و به تعبیری، به دنبال جنگ‌افروزی است. شاید یک پاسخ این باشد که اسرائیل به دنبال جنگ جدید نیست و شاید بیان دقیق‌تر این باشد که اسرائیل می‌داند با این‌گونه ریسک‌ها (ی پرهزینه)، جنگ دیگری در نمی‌گیرد. این نه به دلیل این است که اسرائیل می‌داند که خودش جنگ نمی‌خواهد؛ بلکه به این دلیل است که می‌داند، ایران جنگ نمی‌خواهد؛ لذا در سایه چنین امری می‌خواهد اهداف مقطعی مرتبط با یک جنگ فعلی را محقق کند، خود را مسلط بر اوضاع نشان دهد و بازدارندگی خود را ترمیم کند.
اسرائیل خودش بهتر از همه می‌داند که بدون حمایت کامل آمریکا، توان وارد شدن به هیچ جنگ موفقی حتی علیه جنبش‌های مقاومت را ندارد، چه رسد به جنگی تمام‌عیار مقابل یک کشور. اما این را هم دیگران باید بدانند که اسرائیل برای عملیات‌های ایذائی در روزهای پس از هفتم اکتبر، منتظر چراغ سبز آمریکا هم نمی‌ماند؛ چون می‌داند که آمریکا به دفاع از اسرائیل متعهد است و تحت هر شرایطی برای دفاع از اسرائیل وارد معادله می‌شود. اما واقعاً آنچه خیال اسرائیل را راحت می‌کند این است که می‌داند ایران قطعاً به دنبال جنگ نیست. به قول «علی حبیب الله» تحلیلگر فلسطینی، اسرائیل خیالش از این راحت است که «ایران و متحدانش اکنون دنبال جنگ فراگیر با اسرائیل نیستند؛ همچنان که ایران چه قبل از هفتم اکتبر و چه بعد آن، منضبط‌ترین رفتار ممکن را در مقابل حملات جراحی‌گونه اسرائیل علیه افراد و مواضع و تأسیسات ایران نشان داده و از تقابل مستقیم پرهیز کرده و این همان چیزی است که اسرائیل روی آن تکیه دارد و می‌داند طرف مقابل (ایران)، دنبال افزایش تنش نیست؛ لذا اسرائیل به نوبه خود، این تنش را افزایش می‌دهد». 
خطر بزرگ 
هرچند ایران دلایل متقن و منطقی برای خویشتنداری و «صبر راهبردی» خود دارد؛ اما زمانش رسیده که خطری بزرگ را جدی بگیرد؛ اسرائیل دچار خطای محاسباتی شده است. از وقتی که ساختمان کنسولی ایران در دمشق را هدف قرار داد، این زنگ خطر به صدا درآمده و اکنون که میهمان ایران در تهران به دست اسرائیل ترور می‌شود، روشن شده که شدت عملیات وعده صادق برای خارج کردن اسرائیل از این خطای محاسباتی کافی نبوده است. این واقعاً خطر بزرگی است که ایران در پاسخ به ترور هنیه، اسرائیل را از خطا خارج نکند و به تل‌آویو و شخص بنیامین نتانیاهو ثابت نکند که خطا کرده است.
ایران توان اثبات کردن خطای تل‌آویو به آمریکا و اسرائیل را دارد؛ اما اگر به هر دلیلی اثبات نکند، این اطمینان‌خاطر را به نتانیاهو داده که اقدامات اخیرش علیه ایران، خطا نبوده است. آنگاه حتی مخالفان داخلی نتانیاهو نیز، به دلیل این جسارت، او را تحسین خواهند کرد. ایران باید خطای نتانیاهو و دستگاه امنیتی و نظامی اسرائیل را طوری به همگان اثبات کند که مخالفان داخلی نتانیاهو در حذف سریع‌تر او از معادله قدرت، درنگ نکنند. با ترور هنیه که نقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بود، باید پذیرفت که میزان بازدارندگی ایجاد شده در وعده صادق، امروز دیگر کافی نیست و اسرائیل باید بفهمد هر چند ایران دنبال جنگ نبوده و نیست؛ اما اهمیتی هم نمی‌دهد اگر جنگی تحمیل شود؛ چون همین الان حاکمیتش خدشه‌دار شده و قصد ندارد مجوز اقدامات بعدی علیه امنیت ایران را به تل‌آویو بدهد.
فارغ از اینکه حزب الله پاسخ حمله به بیروت، پایتخت لبنان را چطور می‌دهد، نقض حاکمیت جمهوری اسلامی در تهران، پایتخت ایران، آن‌هم بعد از حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، بر لزوم خون‌خواهی در تل‌آویو تأکید می‌کند.
 
 
مخابره یک پیام راهبردی
در روزهای اخیر با حضور فرمانده کل سپاه، مراسم الحاق ۲۶۵۴ سامانه موشکی، پهپاد، جنگ الکترونیک، راداری و دیگر ادوات نظامی به سازمان رزم نیروی دریایی سپاه برگزار شد. این مراسم با مختصات آن در شرایط فعلی منطقه، حامل پیام‌های متعدد راهبردی بود که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
1. جمهوری اسلامی ایران، ضمن مخالفت قاطع نسبت به حضور نیروهای ائتلاف در خلیج فارس، قائل به امنیت دسته‌جمعی با حضور همه کشورهای این خلیج راهبردی است. از این منظر، تهران توان و اقتدار خود را در راستای کمک به برقراری امنیت پایدار می‌داند و پیام صلح و دوستی را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مخابره می‌نماید.
2. این مراسم با مختصات تاکتیکی تجهیرات آن، پیامی جداگانه به نیروهای فرامنطقه‌ای دارد. اینکه از دستان قدرتمند نیروی دریایی سپاه، راه گریزی ندارید؛ چه در آب‌های خلیج فارس و چه در فواصل هزار کیلومتری در اقیانوس هند باشید. هر چند بازوی رسانه‌ای غربی با وارونه‌نمایی از جابه‌جایی‌های معمول و دوره‌ای شناورهای آمریکا، برای متاثر ساختن افکار عمومی کشور، آنرا نشان از قدرت‌نمایی و آمادگی جنگی آنها روایت می‌کنند؛ اما واقعیت این است که حضور آنها در خلیج فارس به معنای سهولت بیشتر در به تور انداختن آنها توسط نیروی دریایی سپاه و ارتش است.
 3. اردوگاه استکبار، غرب و بازیگر اصلی آن یعنی ایالات متحده با نیروهای مسلح خود که دریا پایه هستند، در حال حمایت همه جانبه از رژیم جنایتکار و تجاوز به دولت‌ها و مردم منطقه می‌باشد. بدیهی است مقابله با این اردوگاه، جز با قدرتمند‌سازی نیروی دریایی در سراسر محور مقاومت امکان‌پذیر نیست. موضوعی که در این مراسم به نمایش گذاشته شد.
4. این مراسم، پرده‌ای کوتاه از سیادت دریایی ایرانیان را اکران نمود. مسئله سیادت دریایی به عنوان خط راهبردی و نقطه ثقل قدرت‌های جهانی در جهت تامین، گسترش و تثبیت منافع ملی است. امروزه نیروی دریایی راهبردی ارتش و سپاه، با حفظ منافع اقتصادی و امنیتی کشور در سراسر پهنای آبی کره خاکی، ایران را به کشوری دارای اقتدار دریایی تبدیل کرده است و کسی جرئت تجاوز به منافع مردم ایران را ندارد.
5. محاصره زمینی تحمیل شده از سوی محور مقاومت در کنار ژئوپولتیک تل‌آویو، اقتصاد اسرائیل را به دریا وابسته کرده؛ به‌ گونه‌ای که تقریباً تمامی تجارت این رژیم از دریا و بنادر انجام می‌شود. اما با عملکرد نیروهای مقاومت، شریان‌های دریایی رژیم با اختلالات جدی روبرو شده، طوری که این رژیم موجودیت خود را با خطر بقا مواجه می‌بیند. با نگاهی عمیق متوجه می‌شویم که ورود گسترده نظامی آمریکا در خلیج فارس و اقیانوس هند و مدیترانه برای احیای شریان‌های اقتصادی رژیم صهیونیستی است. بدیهی است شکست اردوگاه غرب و زوال و خفگی رژیم غاصب با تثبیت سیادت دریایی امکان‎پذیر است.