به جبهه خودی شلیک نکنیم!
علی شیرازی
چشمها را باز کنیم. در میدان انتخابات، به دوستان تیر نزنیم. در این عرصه، نیاز به شناخت و بصیرت است. اگر بصیرت نباشد، راه را اشتباه میرویم.
امام خامنهای فرمودند: شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها، بصیرت است. معظم له فرمودند: اگر بصیرت نبود، همان ایمان ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. کسی که علم ندارد، بصیرت درست ندارد به آنچه پیرامون او دارد میگذرد، گاهی اوقات میشود که راه را عوضی طی میکند. همه نیروی او نه فقط هدر میرود؛ بلکه به کجراهه او را میرساند و میکشاند!
ایشان فرمودند: بعضیها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند؛ امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند، بد جایی خرج میکنند، اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بیبصیرتی است.
امام خامنهای میفرمایند: باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم، اشتباه نکنیم، حق را با باطل عوضی نگیریم. قرآن به ما معیار داده. قرآن میفرماید که «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَهِ وَ الَّذینَ مَعَه»؛ کسانی که با او هستند. بحث ما سر این است که آیا ما با پیغمبر هستیم یا نیستیم ـ راه این است دیگر ـ علامت دارد: وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار. اگر شما دیدید این راهی که داریم میرویم، راهی است که کفّار را خوشحال میکند، بدانید که «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» نیستید، پس «مع رسول الله» نیستید، همراه پیغمبر نیستید؛ [امّا] اگر دیدید نه، این راهی که دارید میروید، استکبار را، دولتهای قاهر ضدّ دین و ضدّ اسلام را ناراحت میکند، عصبانی میکند، خب خوب است؛ این «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» است؛ این شد ملاک و معیار. حواسمان باید جمع باشد، بدانیم چه کار میکنیم، بدانیم چه میگوییم، حرفی که میزنیم در جهت نقشه دشمن نباشد، جدول دشمن را کامل نکند.
دشمن به دنبال این است که فتنهگران سال ۸۸ بر ایران حاکم شوند. دشمن به دنبال کمرنگ کردن ارزشها و شکستن قداست جمهوری اسلامی است. چه کسانی در عرصه انتخابات امروز، در زمین دشمن بازی میکنند؟
آیا ما به صحنه نگاه کردهایم؟ در کجا ایستادهایم؟ به سربازان ولایت تیر میزنیم یا درست نشانه گرفتهایم؟!
برخی خودیها، به سمت خودی تیر میزنند. به جای تبیین خط فتنه و افشای چهره فتنهگران ۸۸، همه خشاب را بر سر همسنگران خود شلیک میکنند!
امام خامنهای فرمودند: کسانی که فتنه سال ۸۸ را شروع کردند - حالا یا خودشان طراحی کرده بودند، یا دیگران طراحی کرده بودند، نمیخواهیم نسبتی بدهیم؛ ولی به هر حال این فتنه طراحی شده بود - به کار کشور ضربه سختی زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهای گوناگون کشور بهتر پیش میرفت. اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبههبندی کردهاند و یک جبههای تشکیل دادهاند. درست از همین ایام بود که موضوعی به نام «تحریمهای فلجکننده» علیه ایران نیز در دستور کار مقامات آمریکایی قرار گرفت. معظم له در سال ۱۳۸۸ فرمودند: امروز معلوم شده است که آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران و در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ بلکه افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود و بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند و ربطی به توده مردم ندارند.
صحنه انتخابات را نگاه کنیم، خاتمی، موسوی و کروبی، و سران فتنه ۸۸ در کنار کدام نامزد انتخابات ایستادهاند؟
مرادمان فرمودند: همانها که صفبندی با بیگانه دشمنِ بداندیشِ بدخواه را برنمیتابند، در مقابل یک عنصر ایرانی مؤمنِ خودی علاقهمند به مصالح کشور و به آینده کشور؛ اما از لحاظ سیاسی دارای مذاقی متفاوت، منش و روش «خودی و غیرخودی» را اعمال میکنند!
برخی نیز، دانسته یا ندانسته حرف همانها را تکرار میکنند! به جای مرزبندی با خودیها، مرزمان را با دشمن پررنگ کنیم.
ایشان فرمودند: انتخابات مال ملت ایران است، مال جمهوری اسلامی است، مال اسلام است؛ مرزهاشان را با دشمن مشخص و متمایز کنند. من بارها به بعضی از افراد سیاسی که فعالیتهایی دارند و گاهی یک مخالفخوانیهایی میکنند، تذکر دادهام، نصیحت کردهام؛ گفتهام مواظب باشید مرزهای میان شما و دشمن کمرنگ نشود؛ پاک نشود. مرز وقتی کمرنگ شد، احتمال اینکه کسانی از این مرز عبور کنند یا دشمن از این مرز عبور کند و بیاید این طرف یا دوست و خودی غافل شود و از مرز عبور کند و برود به دامن دشمن، زیاد خواهد بود. مرزها را روشن کنید؛ مشخص کنید.
در جورچین دشمن بازی نکنیم. نامزدهای انقلابی، هرگز در برابر ولایت نمیایستند. اگر غفلت کنیم، با دست خود زمین بازی را به فتنهگران ۸۸ دادهایم.
تجربه ای گرانبها در دو قطبی بر سر تحریم
علیرضا قاسمی
یکی از مهمترین مسائل در تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری، مسئله اقتصاد با تمرکز بر بهبود معیشت و رفاه مردم است. در این بین، کاندیداهای محترم نظرهای متفاوتی دارند و میتوان به صورت جداگانه آنها را تشریح کرد. با وجود این به نظر میرسد مسئلهای در حل و فصل چالشهای اقتصادی کشور وجود دارد که نامزدهای محترم با رویکردهای گوناگون به آن اشاره میکنند و البته پاسخ درست آن نباید از نظر مردم عزیزمان غافل بماند. این مسئله چنین است که مشکلات اقتصادی کشور صرفاً به تحریم نسبت داده میشود و از قضا راه رفع تحریم را تنها در مذاکره میبیند! به نظر میرسد ملت ایران درباره همین مسئله، تجربیات گرانبهایی دارد که باید آنها را سرلوحه انتخاب رئیس جمهور آینده قرار دهد. در زمینه تحریم که یکی از مهمترین مسائل اقتصاد ایران است، باید توجه داشت که راه حل آن در معطل سازی و منتظر گذاشتن ظرفیتها برای رفع تحریم نیست. رفع تحریم میسر نخواهد شد، مگر با قوی شدن ایران و قوی شدن ایران امکانپذیر نیست، مگر با خنثیسازی تحریمها به معنای استفاده بهینه و حداکثری از منابع و امکانات موجود حتی در سیاست خارجه. البته منظور این نیست که دولت آینده نباید به دنبال رفع تحریم باشد؛ بلکه منظور آن است که باید همان مسیر و ریلگذاری که دولت سیزدهم را با وجود تحریم و با ابزار مذاکره موفق به بهبود تجارت خارجه؛ افزایش فروش نفت و پیشبرد پرونده هستهای کرد، ادامه یابد؛ لذا نباید مبهوت دو قطبیهای کاذب در مسئله تحریم مذاکره شد و راه را گم کرد. البته تجربه دیگری هم با تمرکز بر مسئله تحریم وجود دارد که میتوان به انبوهی از اسناد و مدارک استناد کرد و نشان داد اصلیترین محرک آمریکا برای وضع تحریم علیه ایران وقوع فتنه ۸۸ بوده است؛ چرا که بستر لازم را برای امیدواری بانیان تحریم در کاخ سفید فراهم کرد تا فشارها را بر مردم ایران بیشتر کنند؛ برای نمونه قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل، زیربنای بخش بزرگی از تحریمهای ایران است که در سالگرد همین فتنه و به بهانه پرونده هستهای وضع شد. این موضوع را ریچارد نفیو، عضو تیم مذاکره کننده آمریکا معروف به معمار تحریمها نیز به صراحت در کتاب خود با عنوان «هنر تحریمها» تشریح میکند. جدای از این، جریان فتنه و دنبالهروهای آنها در داخل و خارج از کشور، بارها کاخ سفید را به تحریم ملت ایران ترغیب و گرای تحریم به واشنگتن مخابره کرد! بدیهی است چارچوب فکری فتنهگرانی که کشور را به لبه پرتگاه بردند، صلاحیت و ظرفیت نجات مردم ایران را ندارند و حضور آنان از حیث فیزیکی و فکری در کنار کاندیداها میتواند ملاکی مهم در انتخاب اصلح باشد.
غدیر، یادآور واقعهای تاریخی
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در حدیثی میفرمایند: «یوم الغدیر افضل اعیاد امتی» هیجدهم ذیالحجه یادآور واقعهای تاریخی است که در آن رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به امر خداوند متعال، امیرالمومنین علی (علیه السلام) را به عنوان خلیفه و جانشین خود در منصب امامت و ولایت امت منصوب کرد، تا تراز و شاخص حاکم اسلامی برای همه مسلمانان تبیین شود و در حافظه تاریخی بماند و چراغ راه امت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) تا آخر باشد، هر چند که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام بخشی از مسلمانان به پیام این واقعه مومن ماندند و تا پای جان برای تثبیت پیام غدیر تلاش کردند؛ اما بسیاری هم متوجه پیام آسمانی غدیر نشدند و با ذهن بشری خود به تحلیل واقعه پرداختند تا کارآمدی تدبیر الهی پیامبر اسلام در لابهلای هیاهوها دیده نشود و امت پیامبر از ثمره شیرین و گوارای آن بیبهره بمانند. واقعه غدیر از ابعاد مختلف و از جهات متفاوت دارای درخشندگی خاصی در تاریخ اسلام از لحاظ سند، اطمینان از اصل و فرع آن، کثرت راویان و اعتماد بزرگان و علمای مسلمین، دارای قدرت و استحکامی بینظیر است که در رأس راویان، نام اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) یعنی علی و فاطمه و حسن و حسن علیهمالسلام میباشد. نزول آیه ۶۷ و ۳ سوره مائده در ارتباط با این رویداد بزرگ است که بر طبق نظر مفسران نامآور شیعه و سنی، شأن نزول این آیات مربوط به واقعه غدیر خم میباشد. علامه امینی در ابتدای جلد نخست الغدیر میفرماید: «در نظر خردمندان، ارج و شرف هر چیز وابسته به نتیجه و به اندازه ثمر آن است. مهمترین مطلبی که با توجه به نتیجهاش دارای موقعیت شایانی است، آن بخشهایی است که پیدایش ادیان را نشان میدهد و مذاهب بر آن پایهگذاری شده و سرچشمه عقاید ملتها و جمعیتهایی قرار گرفته است، از این رو این بخشی از تاریخ که مبدأ پیدایش اعتقادات و مقدسات ملتهاست، به ابدیت راه جسته است و هیچگاه تاریخ جهان آن را فراموش نمیکند و با جاودانگی و همیشگی در سراسر دوران خودنمایی میکند. داستان غدیر از بااهمیتترین موضوعات این بخش از تاریخ است؛ زیرا مذهب آن ملتها و طوایفی که آل رسول را پیروی کردند بر این واقعه پایهگذاری شده است». به عبارتی دیگر با فرارسیدن عید غدیر، این واقعه بزرگ تاریخی در اسلام، دلها متوجه یک امر مهم اعتقادی و اجتماعی و سرنوشتساز در زندگی میشود که آن «ولایت و رهبری جامعه دینی» است. در تاریخ اسلام دو حادثه مهم و بزرگ خودنمایی میکند که از یکی رسالت و از دیگری امامت به وجود آمد. نخستین حادثه، نزول وحی بر قلب مبارک پیامبر اسلام بود که رسالت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را در پی داشت و دومین حادثه، غدیر بود که امامت را به وجود آورد و در حقیقت ادامه رسالت بود؛ یعنی روز غدیر همان قدر اهمیت دارد که روز بعثت در رسالت پیامبر اعظم. اهمیت این مطلب را از نزول آیه ۶۷ سوره مائده بهخوبی درک میکنیم: "یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین"، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) هم فرمان خداوند را ابلاغ کرد: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و لذا وقتی پیامبر امر خداوند متعال را به امت ابلاغ کرد، آیه ۳ سوره مائده نازل شد که: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» در جهان امروز، زمینه و عطش فراوان برای فهم دقیق پیام غدیر و باز تعریف آن فراهم شده است. انقلاب اسلامی ما و ثمرات بیشمار آن در داخل و خارج، نگاهها را متوجه مذهب تشیع که برگرفته از پیام غدیر است نموده است. بر همه کسانی که تریبونی در اختیار دارند و شنوندهای، مخصوصاً مبلغین و سخنرانان و مداحان گرانقدر، لازم است که پیام غدیر را به جامعیت بیشتری به ویژه برای نسل جوان بازگو کنند و بعضی شبهات را که از ناحیه مغرضین و غافلین و جاهلین راجع به مسئله ولایت مطرح میشود، عالمانه پاسخ گویند.