شکوه امروز شیعه، نتیجه مجاهدتهایی است که سالیان متمادی از غرب تا شرق عالم به خود دیده است. شیعه، امروز فرصتی است مغتنم که تاریخ از صدر اسلام حسرت آن را میکشیده است. پس از شهادت امام حسن (علیه السلام) و در زمان معاویه، در هر شهرى شیعیان را مىکشتند و دست و پاى افراد را، حتى به گمان شیعه بودن آنان، قطع مىکردند. هر کس به اهل بیت علیهم السلام اظهار محبت مىنمود، به زندان مىرفت، اموالش را غارت و خانهاش را خراب مىکردند و این بلا و مصیبت ادامه داشت، تا آنکه زمان ابن زیاد و شهادت امام حسین (علیه السلام) فرا رسید. سرانجام این ظلمها، سبب قیام عباسیان و «ابومسلم» و «ابوسلمه خلال» شد که با شعار «الرضا من آل محمد» ، انجام مىگرفت و به عامل مهمى در سقوط بنىامیه بدل گشت. عباسیان برای رسیدن به قدرت از عواملی سود بردند که از جملهی این عوامل میتوان از سواستفاده از نزدیکی و خویشاوندی با رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نام برد. پس از سقوط بنى امیه، امید مىرفت که بنى عباس، از عاقبت ظلم و ستم و جنایاتى که بنىامیه بر اهلبیت علیهم السلام و شیعه روا داشته بود، عبرت بگیرند و دست خود را به خون پاکان امت اسلامى و سادات و ذریه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و پیروانشان، آلوده نسازند؛ ولى چنان نشد و کشتار، غارت، تبعید، حبس و شکنجه پیروان اهلبیت علیهم السلام دوباره آغاز شد، و جنایات بنى عباس نسبت به شیعیان على (علیه السلام) و سادات، روى بنىامیه را سفید کرد! شدت این جنایات به حدى بود که مردم مىگفتند: اى کاش ظلم بنىامیه برگردد. از دوره عباسیان تا غزنویان، جماعت شیعه همواره مورد قتل و غارت حکومتهای مختلف بوده است. در دوره غزنویان، سلطان محمود، بسیاری از آنها را کشته و عده زیادی را نفی بلد نمود. حتی در زمان سلجوقیان، شیعیان هفت امامی اسماعیلی در بسیاری از روستاها، بیگناه بر دار شدند. حکومت دویستساله فاطمیان مصر که در اوج شکوفایى علمى و مذهبى بود، با دهها تهمت کوبنده، به دست ایوبیان نابود شد. کتابخانه عظیم سلطنتى جامع «الازهر» که دویست هزار جلد کتاب نفیس در علوم فقه، لغت، تاریخ و ادب و طب، کیمیا (شیمى) فلک و نجوم، ریاضیات، هندسه و هندسه فضایى داشت و به قول «مقریزى»، از جمله عجایب هفت گانه شمرده مىشد، به غارت رفت و در سال 448 توسط «صلاحالدین ایوبى» در آتش کینه و تعصب سوخت. در روزگاری قریب به 500 سال قبل، در دولت عثمانی، شیعه به عنوان مرتد شناخته میشد. سلطان سلیم عثمانی جامعه شیعه در آنتالیه، ازمیر، ارزنه الروم و استانبول را به جرم ارتداد از دم تیغ گذرانده و تعداد زیادی شیعه که جماعتی هنرمند، صنعتگر و دانشمند بودند، ولو به قیمت ایجاد عقب ماندگی در حکومت عثمانی آن روز، از جامعه حذف کرد. البته هیچ گاه تنها کشتار جامعه شیعی هدف نبوده بلکه، حذف آن ها از مناسبات اجتماعی و سیاسی دنبال شده است. شیعه کشی اگرچه در طول تاریخ به حکومتها ضربه زده اما تجربهای تکرار ناپذیر نبوده است. بارها در طول تاریخ، اقلیت شیعه اگرچه اقدام تهدیدآمیزی علیه حکومتها انجام ندادند اما مغضوب حکومتهای اسلامی بودند. از عثمانی گرفته تا حکام هند و افغانستان و حتی انتاکیه.
همین امیراسماعیل سامانی، همین آل بویهی شیعه، همین سلجوقیان و غزنویان و دیگران، هر کجای کارشان را نگاه کنید، می بینید که مظهر زشتترین خصوصیات بشری بودند و چهقدر از نعم الهی سوءاستفاده کردند. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، مسئولان و ستاد برگزاری دهه فجر، 11/10/1369). حتی در زمان صفویان شیعه، رقابت بین آن ها و عثمانی ها و گورکانی ها در هند باعث کشتار اقلیت های مذهبی مانند شیعیان شد. قتل عام سادات حلب، کشتار شیعیان هند با همکاری استعمار انگلیس، کشتار شیعیان توسط افغان ها و ازبکان تا قرن ۱۳ نمونه هایی از ظلم بر علیه شیعیان است. در دو قرن اخیر نیز کشتار شیعیان بلوچستان پاکستان، کشتار هزاره ها توسط طالبان و بمب گذاری های داعش و طالبان و القاعده از جمله آزارهای شیعیان به شمار می رود. شیعیان در آذربایجان، بحرین، عربستان و نیجریه نیز وضعیت مشابهی دارند. شیعه امروز در بزنگاه تاریخی قرار دارد که شهدای بسیاری در آرزوی آن سوختند. مکتب شیعی که حکومت حقیقی بر جامعه را حق ولی خدا می داند، با بهره مندی از فقه پویا، ولایت فقیه را راه حل جامعه گرفتار غیبت می داند. امام یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم. خوب، این یک بُعد قضیه است که این بُعد اعتقادی است و شیعه با این مشعل درخشان، با این منطق روشن، در طول قرن های متمادی توانسته است حقانیت خود را برای همهی دل هایی که جستجوگر بودند و با انصاف بودند، اثبات بکند. اینکه شیعه توانسته است بماند و رشد کند، در میان این همه موانع و اشکالاتی که وجود داشته است و فشارهائی که بوده است در طول تاریخ، این به پشتیبانی و اتکاء به همین منطق قوی و روشن بوده است. اگر این منطق قوی نبود، شیعه مضمحل می شد و از بین می رفت. این منطق، منطق بسیار مستحکمی است (بیانات مقام معظم رهبری در مراسم هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی، 14/3/1376). شیعه امروز، قدرتی واحد برگرفته از چند کشور شیعه نشین، علی رغم اختلاف در زبان و جغرافیا، به چشم جهانیان پدیدار کرده است. محوریت قدرت شیعه امروز، ایران است که نه تنها محور، بلکه زمینهساز قدرت این ید واحد است. شکوه امروز شیعه در جهان حتی دانشگاههای آمریکا را تحت الشعاع قرار داده که اگر نبود حمایت محور مقاومت از مسلمانان غزه، فریاد مظلومیت آن ها در واشنگتن دی سی قابل شنیدن نبود. امروز شیعه مسیری را در پیش گرفته که منجر به جایابی پرقدرت در نظم نوین جهانی خواهد شد. انشاالله